#حاج_همت ، محسن را خواست و به او گفت : « محسن، تو به شهادت💔 مي رسي. » محسن كه كمي جا خورده😳 بو د ، گفت ، « چطور مگه #حاجي ؟
#حاج_همت ادامه داد : « من خواب ديدم كه تو به شهادت ميرسي💯 ، شهادتت هم طوري است كه اول اسيرت مي كنن و بعد از اينكه آزار و شكنجه ات دادن♨️ و تو خواسته هاي اونها رو برآورده نكردي💪 ، تو رو تيرباران مي كنن😧 و به شهادت مي رسي💯...
سه روز📅 بعد خواب #حاج_همت تعبير شد. در عمليات والفجر 3 در مرداد 62 و درآزاد سازي مهران ، ماشين تويوتايي🚖 كه سرنشينان آن نوراني، برقي، پكوك و چند نفر ديگر از پاسداران لشگر 27 بودند در منطقه قلاجه به كمين منافقين خورد .پس از آن منافقين ناجوانمردانه سرنشينان تويوتا را به رگبار بستند😔 همه سرنشينان جز يك نفر جلوي چشم👀 يكديگر در حاليكه زخم هاي عميق گلوله برداشته بودند با تير خلاص، به شهادت رسيدند ...😞
منافقین👿 بالاي سر محسن كه هنوز نيمه جاني داشت ، آمده و از او خواسته بوند كه #اطلاعاتي را به آنها بگويد. سپس توهين كند🚫 ، امّا محسن كه ديگر رمقي نداشت ، بر امام درود فرستاده بود😇. كومله با مشاهده اين صحنه ، تيري به پيشاني محسن زده و بعد از آن بدنش را تيرباران كرده بودند.😭 .
#شهید_محسن_نورانی
#ایام_شهادت🕊🕊
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
شهیدسیدحمید میرافضلی (شهید پابرهنه)
تولد؛17بهمن. 1335
شهادت؛22اسفند1362
به همراه شهید محمدابراهیم همت در عملیات خیبر درجزیره مجنون💔
مهمترین فعالیتها و مأموریتها سید حمید به همراه دیگر نیروهای اطلاعات و عملیات,شناسایی منطقۀ هورالعظیم بود که حاصل آن در #عملیات_خبیر به بار نشست.عوارض جسمی این مأموریت حساس و دراز مدت که مستلزم حضوری چندین ساعته و مستمر و شبانه روزی در آبهای سرو هور بود☝️.به شکل دردپای شدید بروز می کرد.اما کمتر کسی از بستگان و دوستان و نزدیکان سید حمید از این دردهای آزار دهنده اطلاع داشت.با شروع عملیات خبیر و در پی حضور لشکر ثارالله در جزایر مجنون،سید حمید که به چند و چون منطقه به خوبی واقف بود همراه رزمندگان این لشکر در منطقه حضور یافت🍃 تا در آخرین نبرد در زندگی خود,چهرۀ مردانه اش را باخون سرخ پیشانی اش رنگین سازد چند روز پیش ازشروع عملیات,وی در پی خوابی که دیده بود و اشاراتی روشن به شهادت او داشت.به دیدار یکی از دوستان خود به منطقه سردشت رفت و در همانجا در یک اب انبار غسل شهادت برآورد✨
وی هنگام شهادت 27 سال داشت و پیکر او 10 روز بعد از شهادت در میان بهت و بغض یاران و دوستان همرزم و با حضور مردم رفسنجان با شکوه هر چه فراوان تشییع و طبق وصیت او در جوار مزار پاک برادر شهیدش به خاک سپرده شد🍁 #حاج_همّت که توی ورودی سنگر ایستاد،همه ی نگاه ها به سمتش چرخید.
خسته به نظر می رسید. خاک و اشکِ روی گونه هایش به هم آمیخته بود.
فرصتی برای استراحت نداشت؛ همان طورکه ایستاده بود رو کرد به حاج قاسم وگفت:حاجی یه دسته نیرو می خوام…😞
تا چند روز پیش،حاج همّت یک لشکر نیرو را هدایت می کرد؛امّا حالا آن قدر تنها شده بود که...🍂
حاج قاسم(شهیدقاسم سلیمانی) به سیّد اشاره کرد و گفت هم راه حاجی برود به مقرّ یکی از گردان های لشکر ثار الله که توی جزیره ی مجنون بود وهر چند تا نیرو که می خواهد به او بدهد.✌️
حاجی از همه خدا حافظی کرد و رفت به طرف موتورش. سیّدهم با پای برهنه دنبالش راه افتاد تا به موتور برسد.
موتور را روشن کرد وسیّد،پا برهنه پشت سرش نشست و حرکت کردند.
هنوز چند دقیقه از حرکت شان نگذشته بود که ...🕊
فرازی از وصیت نامه شهید📝
ای سرور وآقا ومولای من به حرمت آن لحظه ها و ثانیه های مقدسی که مخلصین در جبهه ها شما را به صورت عینی مشاهده می کنند
قسمتان میدهم که شفاعت کنید مارا به درگاه ایزد منان که لحظه ای روا مدار بر ما آن ننگی که تاریخ از کوفیان یاد می کند.
#ایام_شهادت🕊
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
#عکس_منتشر_نشده #شهید_احمد_مروت رزمنده دلاور لشکر۱۷ علی بن ابیطالب این شهید عزیز
خواهر زاده شهیدحاجمحمدابراهیمهمت هستند🌸 و مزارشون پایین پای حاج_همت قرار دارد☝️ و درست یکسال بعد از شهادت #حاجی به جمع شهدای سرافراز اسلام پیوستند💔 و پای در بساط عندربهم یرزقون نهادند
به امید نگاه و دستگیری شهدا✨
#شهید_احمد_مروت
خواهر زاده #شهیدهمت
#ایام_شهادت🕊
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
#عکس_کمتر_دیده_شده سخنرانی🎤 #شهید_حاج_محمدابراهیم_همت
در مراسم خاکسپاری شهید رضا چراغی به مناسبت #ایام_شهادت🕊
سردار رشید سپاه اسلام شهید رضا چراغی
#حاج همت تعریف میکرد دو جا برای رضا دلم خیلی سوخت😞 برای شناسایی به منطقه ای رفته بودیم که سرپایینی بود، رفتیم که رضا با عصا بود و وقتی آن را روی سنگی که زیرش محکم نبود گذاشت ، با پای کچ گرفته اش روی زمین افتاد😢😔 وقتی بالای سرش رفتیم ، گفت که هیچی نشده یکبار هم که برای شناسایی رفتیم، خمپاره ای در حال اصابت بود همه ما روی زمین دراز کشیدیم اما چون شهید چراغی پایش در گچ بود، همینطور ثابت ایستاد وقتی موشک باران تمام شد ، دیدیم که رضا زیر لب چیزهایی میگوید آنجا هم دلم برای رضا خیلی سوخت😢😞
شخصی که در عکس کنار #شهیدهمت ایستادند برادر شهید چراغی هستن🌹
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f