°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🌱🌈🌸 •|... ﷽... • 🔴 #التزام_به_اقتصاد_مقاومتی گونی های نان خشک را چیده بودیم کنار انبار، #حاجی وقتی
🌱🌈🌸
•|... ﷽... •
#عملیات_والفجر_4
⏳ پاییز سال 1364
➖نقشه و قرارگاه عملیاتی
💔آخرین حضور #شهیدهمت در غرب کشور، او در عملیات بعدی (خیبر) و در جزیرۀ مجنون به شهادت رسید🕊
دوران #دفاع_مقدس✌️
🌱🌈🌸
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🌱🌈🌸 •|... ﷽... • #عملیات_والفجر_4 ⏳ پاییز سال 1364 ➖نقشه و قرارگاه عملیاتی 💔آخرین حضور #شهیدهمت
🌱🌈🌸
•|... ﷽... •
🔴یکے از اصلیترین رموزِ موفقیتِ #شهیدهمت👇
سرتاپاش خاکے ، و از سوزِ سرما چشماش سرخ شده بود😞. از چهرهاش معلوم بود که خیلی حالش ناجوره😢؛ اما رفت وضوگرفت☺️
تا نماز بخونه.گفتم: شما حالت خوب نیست😒، لااقل یه دوش بگیر، یه غذایی بخور🍚، بعد نماز بخون. سرِ سجاده ایستاد، نگاهی بهم کرد و گفت: من خودم رو با عجله رسوندم خونه تا نماز اول وقت بخونم☺️... کنارش ایستادم. حس میکردم هر لحظه ممکنه بیفته زمین. برا همین تا آخر نماز کنارش ایستادم تا اگه خواست بیفته، بگیرمش☹️. #محمدابراهیم حتی در اون شرایط سخت هم حاضر نشد نمازِ اول وقت رو از دست بده...
📌خاطره ای از زندگی سردار #شهیدمحمّدابراهیمهمّت
📚منبع: یادگاران«کتاب همت» صفحه56 به روایت همسرشهید🌹
#شهیدهمت #نماز_اول_وقت✨
🌱🌈🌸
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🌱🌈🌸 •|... ﷽... • خمپاره صاف خورد کنارِ سنگر #حاجهمت گفت:🍃 بر محمد و آل محمد صلوات☺️ نگاهش کردم👀، ا
1.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌱🌈🌸
بِسمِ اللّٰه الرَحمٰنِ الرَحیمــــ
+میفرمایند:
اگه میخواید خدا عاشق مابشه... :)♥️
حاج ابراهیم همت🌱
#چشم_مجنون #شهیدهمت
#شهیدانه #شهادت #دقاع_مقدس
#شهدای_خانطومان
🌱🌈🌸
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🌱🌈🌸 بِسمِ اللّٰه الرَحمٰنِ الرَحیمــــ +میفرمایند: اگه میخواید خدا عاشق مابشه... :)♥️ حاج ابراهیم
🌱🌈🌸
•|... ﷽... •
#یک_لقمه_کتاب
#حاج_همت به بالا اشاره کرد و گفت: خوب ماه را نگاه کن.
به آسمان نگاه کردم. به نظر می رسید ماه در حال حرکت است.👀
حاج همت ادامه داد: ماه، لحظه به لحظه، نیروهای ما را همراهی می کند. جایی که نیرو ها در معرض دید دشمن قرار می گیرند، ماه زیر ابر می رود و جایی که از دید دشمن خارج می شوند و نیاز به روشنایی دارند، ماه از زیر ابرها بیرون می آید و همه جا را روشن می کند...😢
#ماههمراهبچههاست
#شهیدهمت
🌱🌈🌸
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🌱🌈🌸 •|... ﷽... • #بینش_شهدا ⭕️دشمن هیچ غلطی نمیتواند بکند به شرطی که...☝️ #فرمانده_بااخلاص #شهید_
🌱🌈🌸
•|... ﷽... •
ـ💛🌿.
میگفت:
دم سنگر بودیم؛ خداحافظے کرد
نشست ترکِ موتور؛ #حاج_همت رفت...
دو متر ازمون فاصلہ نگرفتہ بود کہ خمپاره زدن❗️
شھید شد...🕊
میگفت:
بیست سالہ دارم میدوَم
کہ بہ اون دو مترے کہ فاصلہ بود بینمون، برسم... ))💔
#شهیدهمت #شهید_ابراهیم_همت
🌱🌈🌸
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🌱🌈🌸 •|... ﷽... • موقع شهادت پسرم جنازه چند تا از دوستانش را هم با هم آورده بودند.موقع تشیع یکی از ه
🌱🌈🌸
•|... ﷽... •
زل زده بود به #همت. باور نميكرد او فرمانده باشه. از كوملهها بود و آمده بود ببيند چيزهايي كه درباره پاسدارها ميگويند راست است يا نه😐. به تعارف #همت نشست كنار او☺️ و پكي به قليان زد. هر كي شلوار كردي ميپوشيد و قليان ميكشيد، بين كردها ارج و قرب داشت. #همت هم هردو را داشت👌. از وقتي آمده بود پاوه، خيلي از كردها آمده بودند و با ما مانده بودند. ما نگران اين ارتباطها بوديم. ولي او بهشان اعتماد ميكرد و آنها دوستش داشتند😍. چند نفرشان خود را فدايي و پيشمرگ #همت ميدانستند. هرجا ميرفت باهاش بودند.🙂✌️
#شهیدهمت
آسمانےبود #ابراهیم🕊
#دفاع_مقدس
🌱🌈🌸
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🌱🌈🌸 •|... ﷽... • #کلامی_از_بهشــت✨ هر موقع در مناطقِ جنگی راھ گم کردید نگاھ کنید آتش دشمن♨️ ک
🌱🌈🌸
•|... ﷽... •
#به_مجنون_گفتم_زنده_بمان
ابراهیمی که با چشم بسته راه میرفت و ما دخترها از تقوای چشمش😌 حرف میزدیم ،کارش به جایی کشید که از زنش شنید"تو از طریق همین چشمات شهید میشی"😢
گفت:"چرا؟"
گفتم:"خدا به این چشم ها هم کمال داده هم جمال."😊
#ابراهیم چشم های زیبایی داشت.خودش هم میدانست.شاید به خاطر همین بود هیچ وقت نمی گذاشت آرام بماند😇.یا سرخ از اشک و دعا و توبه بود یا سرخ از خستگی روزها جنگیدن و نخوابیدن.👌
#شهیدهمت
#فرمانده_دلهــا❤️
🌱🌈🌸
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
. من همٺ هستم، اما فرمانده لشڪر نیستم . بهترین عكسم شاید همان تصویری باشد كه از شهید محمد ابراهیم
#سردار_قاسم_سلیمانی:
#شهیدهمت فرمانده لشکر بود،لشکرِ پایتخت. بالغ بر ۱۰ هزار نفر زیر نظر او بودند در عملیات خیبر لشگرش آنقدر شهید و مجروح شدند که به یک گردان رسید☝️. گردان را از طلائیه منتقل کرد به جزیره مجنون جنوبی. والله تبدیل به دسته شد یعنی قریب به ۴۰ نفر. همت با دسته ماند( برادر ها، طاقت این است، امتحان این است) آن وقت بر ترک موتور🏍 (نه یک بنز ضد گلوله یا در یک فضای ویژه) ناشناس در ضلع وسطی جزیره جنوبی شهید شد💔. بیش از ۲ ساعت کسی نمی دانست این فردی که بر زمین افتاده #شهیدهمت است. اینگونه می شود که شهید همت امروز بر جانها حکومت میکند.🕊
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
۲۱روز تا سی و هفتمین سالگرد سردار خیبر شهید حاج محمد ابراهیم همت روحش شاد ویادش گرامے http://eit
359.1K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#استوری
دلگیـــر " نبــاش! دلـــت کــه " گیـــــر " بــاشـد؛ رهـــا نمـی شــوی.....! یــادت بــاشد : "خــداونـــد" ، بنــدگان خـود را بـــا آنچــه بـــدان " دلبسته اند می آزماید
#شهیدهمت ❤️
با صدای ؛
#احمدصدرایی 🍃
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
👊🏻 ماجرای مشت شهید همت به اکبر گنجی در دوران دفاع مقدس همت با دست راست چنگ زد، یقه اکبر قمپز راگرف
#شهیدهمت هیچ واکنشی نشان نداد. همانطور زل زده بود به گنجی. دست آخر در حالی که از غیض دندانهایش به هم ساییده میشد به او گفت: آخه چی بهت بگم بچه مزلّف؟
به گزارش سات تفحص شهدا به نقل از تارنمای مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، در بخشی از کتاب «کوهستان آتش» که با همکاری مشترک مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس و انتشارات ۲۷ بعثت منتشر شده است به بخشی از نوار مصاحبه با سرتیپ پاسدار، سعیدقاسمی در آذرماه سال ۱۳۷۵ پرداخته شده است که در زیر میخوانیم:👇
عدمالفتحهای عملیات والفجر مقدماتی و والفجر۱، صرفنظر از تمامی تلخکامیهایی که برجای نهاد موجب شد تا در عقبه لشکر ۲۷ محمدرسولالله، یعنی سپاه منطقه ۱۰ تهران نیز جبهه جدیدی از سوی شماری کار به دستان ذینفوذ، علیه همت گشوده شود.☝️
همان جریانی که همت همواره در نشستهایش با کادرهای ارشد لشکر از آنها به عنوان خط سوم و خوارج جدید یاد میکرد. در رابطه با این واقعیت مسکوت مانده به ارائه یک روایت مستدل و مستند به نقل از مسئول واحداطلاعات عملیات لشکر ۲۷ بسنده میکنیم:
بعد از سفر ۲ روزه مشهد، همت گفت سعید فردا صبح برویم سپاه منطقه ۱۰. حوالی ۱۰ صبح با همت رفتیم به تشکیلات منطقه در خیابان پاستور. حاجی با دو، سه نفر از مسئولین واحد عملیات منطقه جلسه کوتاهی داشت. از اتاق عملیات که خارج شدیم، گفت: تو برو توی ماشین من هم میآیم.🍃
هنوز چند پله پایین نرفته بودم که متوجه قیل و قالی در کریدور شدم. از نو از پلهها بالا آمدم، دیدم چهار، پنج نفر با لباس فرم سپاه، راه همت را سد کردند و جلودارشان کسی نیست جز اکبر گنجی که خوشنشینِ ازلی ابدی سپاه تهران بود و خودش را از آمدن به جبهه معاف کرده بود.
گنجی صدایش را انداخته بود پس کلهاش و با قیافه مفتشمآب به همت نگاه میکرد و میگفت: خوب واسه متوسلیان آبرو خریدی. خیال میکردیم فقط متوسلیان این هنرو داشت که بچههای تهرونو ببره کنار جاده اهواز-خرمشهر و صدتا، صدتا به کشتن بده. حالا میبینم نه بابا! اوستاتر از اونم هست. خوب بچههای تهرون رو بردی و هزارهزار، کانالای فکه رو با جنازههاشون پرکردی حاج همت❗️
حاج همت را کشدار و با لحنی مسخره به زبان آورد. من از این همه وقاحت گنجی که بین بچههای منطقه ۱۰ به اکبر قُمپز و اکبر پونز معروف بود خشکم زده بود. نگاه که به همت انداختم دیدم از غضب مثل لبو سرخ شده و با آن نگاه تیز خودش زل زده به گنجی. آمدم قدم از قدم بردارم و به سمت حاجی بروم که کارخودش را کرد.
با دست راست چنگ زد، یقه اکبر قمپز راگرفت و به یک ضرب او را مثل اعلامیه کوبید لای سه کنج دیوار و مشت چپش را برد عقب و فرستاد طرف فک او. مشت گره شده به فاصله چند سانتی صورت گنجی توی هوا متوقف ماند.
گفتم حاجآقا توروخدا ولش کن، غلطی کرد، شما بیخیال شو. همت هیچ واکنشی نشان نداد. همانطور زل زده بود به گنجی. دست آخر در حالی که از غیض دندانهایش به هم ساییده میشد به او گفت: آخه چی بهت بگم بچه مزلّف؟ خدا وکیلی ارزش خوردن این مشت منم نداری!
مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس۵ آذر ۱۳۹۹ ۱۰:۲۲💯
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🌹بسم رب الشهدا 🌹 #شهید_حاج_ابراهیم_همت http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
در بخشی از کتاب «به روایت همت؛ درس- گفتارهای معلم بسیجی شهیدمحمدابراهیمهمت»، روایت سردار شهیدحاجمحمدابراهیمهمت از سفری که به اتفاق یارانش در معیت مرحوم حائری شیرازی به زیارت بیت الله الحرام مشرف شد، آمده است، که جالب و خواندنی است.😊👇👇
#شهیدهمت نقل میکند که «جای همگی شما در مراسم حج سال 1360 خالی! در آن سال خداوند قسمت کرد و ما به اتفاق برادر بزرگترمان حاج احمد متوسلیان و در معیت یکی از بزرگان این عصر و زمانه، یعنی آیت الله محی الدین حائری شیرازی نماینده حضرت امام در استان فارس و امام جمعه کنونی شیراز ، همسفر زیارت خانه خدا شدیم☺️. این همسفر شدن ما با ایشان از فرودگاه مهرآباد تهران، به هم اتاقی شدن ما با هم در شهر مکه🕋 منتهی شد و آقای حائری شیرازی؛ تا پایان آن سفر، در کنار ما بودند. به راستی چقدر لذت دارد که اعمال پیچیده و مناسک مشکل و در عین حال ظریف و دقیق #حج را، انسان در معیت عزیزی به این بزرگی انجام بدهد؛ طوری که بتواند در هر منزل از منازل سفر، مسایل مربوط به هر مرحله را، از او بپرسد و پاسخ آنها را دریافت کند.♥️
...خاطرم هست روز هشتم ذی الحجه پیش از حرکت به سمت صحرای عرفات، آقای حائری شیرازی به حاج احمد، شهید حاج محمود شهبازی و من گفت: مگر در زمان پیامبر اکرم و ائمه اطهار، آن بزرگواران برای عزیمت به عرفات، سوار ماشین می شدند😕؟. همگی جواب دادیم: معلوم است که این طور نبوده. ایشان پرسید: پس آن بزرگواران چه کار می کردند؟. گفتیم: باپای پیاده🙂 می رفتند. آقای حائری گفت:
پس بهتر نیست تا ما هم از مکه پای پیاده به عرفات برویم!😇
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
در بخشی از کتاب «به روایت همت؛ درس- گفتارهای معلم بسیجی شهیدمحمدابراهیمهمت»، روایت سردار شهیدحاجمح
در بخشی از کتاب «به روایت همت؛ درس- گفتارهای معلم بسیجی شهیدمحمدابراهیمهمت»، روایت سردار شهیدحاجمحمدابراهیمهمت از سفری که به اتفاق یارانش در معیت مرحوم حائری شیرازی به زیارت بیت الله الحرام مشرف شد، آمده است، که جالب و خواندنی است.😊👇👇
#شهیدهمت نقل میکند که «جای همگی شما در مراسم حج سال 1360 خالی! در آن سال خداوند قسمت کرد و ما به اتفاق برادر بزرگترمان حاج احمد متوسلیان و در معیت یکی از بزرگان این عصر و زمانه، یعنی آیت الله محی الدین حائری شیرازی نماینده حضرت امام در استان فارس و امام جمعه کنونی شیراز ، همسفر زیارت خانه خدا شدیم☺️. این همسفر شدن ما با ایشان از فرودگاه مهرآباد تهران، به هم اتاقی شدن ما با هم در شهر مکه🕋 منتهی شد و آقای حائری شیرازی؛ تا پایان آن سفر، در کنار ما بودند. به راستی چقدر لذت دارد که اعمال پیچیده و مناسک مشکل و در عین حال ظریف و دقیق #حج را، انسان در معیت عزیزی به این بزرگی انجام بدهد؛ طوری که بتواند در هر منزل از منازل سفر، مسایل مربوط به هر مرحله را، از او بپرسد و پاسخ آنها را دریافت کند.♥️
...خاطرم هست روز هشتم ذی الحجه پیش از حرکت به سمت صحرای عرفات، آقای حائری شیرازی به حاج احمد، شهید حاج محمود شهبازی و من گفت: مگر در زمان پیامبر اکرم و ائمه اطهار، آن بزرگواران برای عزیمت به عرفات، سوار ماشین می شدند😕؟. همگی جواب دادیم: معلوم است که این طور نبوده. ایشان پرسید: پس آن بزرگواران چه کار می کردند؟. گفتیم: باپای پیاده🙂 می رفتند. آقای حائری گفت:
پس بهتر نیست تا ما هم از مکه پای پیاده به عرفات برویم؟!😇
آنجا از شنیدن این سخن شیوای آقای حائری چنان خوشحال شدیم که گفتیم: بله؛ پای پیاده🚶 میرویم. لذا در زیر آن آفتاب داغ☀️ و روی زمین داغ تر عربستان، پای پیاده از مکه به راه افتادیم. واقعا راهپیمایی خیلی سختی بود😣. شب بود که رسیدیم به مسجد "خیف"؛ اقامتگاه خاص مومنین و از آنجا هم، با پای پیاده، حرکت مان را تا بیابان عرفات ادامه دادیم. به مقصد که رسیدیم، کف پای همه ما بلا استثنا تاول زده بود🙁؛ مع الوصف، تجربه حضور در عرفات در روز بزرگ #عرفه به قدری برایم لذت داشت، که اعتنایی به جراحت پاهایم نداشتم.. انگار که همین دیروز بود!"☺️
منبع: به روایت همت؛ درس- گفتارهای معلم بسیجی شهید محمد ابراهیم همت،
بهار1359 تا زمستان1362، دوره 3
📕جلدی، کتاب سوم، درس گفتار سی و ششم،سخنرانی🎤 در جمع رزمندگان لشکر27، مکان: ارتفاعات قلاجه؛ اردوگاه شهید بروجردی، زمان: بعد از ظهر یکشنبه 27 شهریور1362 مطابق با عید سعید قربان، راوی: اسدالله توفیقی.🌹
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f