eitaa logo
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
986 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
491 ویدیو
55 فایل
•[ بـِـسْمِ رَبِّ الشُّهَدا ]• •{ڪانال شہید محمد ابراهیم همت}• 🌹|وَقتے عِشْق عاقل مےشود،عَقْل عاشق مے شود،آنگاہ شہید مےشوید|🌹 🌷شهید مصطفی چمران🌷 @deltange_hemmat68 @shahidhemmat68 انِتقاد،پیشْنَهاد،پروفایلِ سفارشی
مشاهده در ایتا
دانلود
🔔 این اخلاق ، جزء دین است 💠⇦یکی از همسایگان حضرت محمد (ص) مردی یهودی بود که هنگام عبور رسول‌الله، به بهانه ریختن خاکروبه‌ها در ، خاکستر بر سر و صورت حضرت محمد می‌ریخت. ✴️⇦این برنامه هر روز ادامه داشت تا اینکه روزی رسول‌الله از آن کوچه گذشتند ولی خبری از مرد یهودی نبود. 💟⇦وقتی علت را جویا شدند اصحاب پاسخ دادند: «خدا را شکر آن مرد مریض شده و در بستر بیماری است!» ✳️⇦حضرت محمد به طرف منزل یهودی رفتند. همسر یهودی در را باز کرد. حضرت محمد فرمودند: «به عیادت آمده ام!» 💭⇦حضرت محمد وارد شدند و کنار بستر آن مرد نشستند و با او احوالپرسی کردند و هیچگونه کنایه ای به آن مرد نزدند. 😇⇦مرد یهودی که از پیامبر تعجب کرده بود پرسید: «این برخورد شما ، جزء دین اسلام است یا از اخلاق شخصی شما است؟» 🔔⇦حضرت پاسخ دادند: «جزء دین اسلام است!» آن مرد همانجا و در رسول الله، مسلمان شد. 📗امثال القرآن(مکارم) جلد ۱ص۲۰۲ 💟 @hemmat_channel
🌷 💠زندگی در وانت 🔰به او گفتم: کار درستی نیست🚫 دائم زن و بچه ات را از این طرف به آن طرف می کشى، بیا یک خانه🏡 برایت بخرم. 🔰گفت: نه، حرف این چیزها را نزن⛔️، دنیا هیچ ارزشی . شما هم غصه مرا نخور، خانه ی من ماشینم 🚘است، باور نمی کنی بیا ببین. 🔰همراهش رفتم در عقب را باز کرد؛ 🔹سه تا کاسه، 🔸سه تا بشقاب،🔹 یک سفره پلاستیکی، 🔸دو تا قوطی شیر خشک بچه و یک سری خورده ریز دیگر. 🔰گفت: این هم !! دنیـ🌍ـا را گذاشته ام برای دنیا دارها، خانه هم باشد برای دارها.... راوی: مادر سردار شهید @hemmat_channel
💠زندگی در وانت😳 🔰به او گفتم: کار درستی نیست🚫 دائم زن و بچه ات را از این طرف به آن طرف می کشى، بیا #شهرضا یک خانه🏡 برایت بخرم. 🔰گفت: نه، حرف این چیزها را نزن⛔️، دنیا هیچ ارزشی #ندارد. شما هم غصه مرا نخور، خانه ی من #عقب ماشینم 🚘است، باور نمی کنی بیا ببین. 🔰همراهش رفتم در عقب #ماشین را باز کرد؛ 🔹سه تا کاسه، 🔸سه تا بشقاب،🔹 یک سفره پلاستیکی، 🔸دو تا قوطی شیر خشک بچه و یک سری خورده ریز دیگر. 🔰گفت: این هم #خانه!! دنیـ🌍ـا را گذاشته ام برای دنیا دارها، خانه هم باشد برای #خانه دارها.... راوی: مادر سردار شهید #شهید_محمدابراهيم_همت http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
#از_شهدا_الگو_بگیریم7⃣5⃣ #زندگی_به_سبک_شهدا #خدا_عاشقش_شد... اوایل #ازدواجمان برای شهادتش دعا می‌ک
⃣5⃣ . جالب در تفحص یک شهید... که قرض ها و بدهی تفحص کننده خود را ادا کرد .... سید مرتضی دادگر🌷 گفت : اهل تهران بودم و عضو گروه تفحص و پدرم از تجار بازار تهران..... مخالفت شدید خانواده و به خاطر عشقم به شهداء ی پدر را ترک کردم و به همراه بچه های لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) راهی مناطق عملیاتی جنوب شدم.... رفتن همان و پای ثابت گروه تفحص شدن همان.... بعد از چند ماه ، ای در اهواز اجاره کردم و همسرم را هم با خود همراه کردم.... دو سالی گذشته بود و من و همسرم این مدت را با حقوق گروه تفحص میگذراندیم.... سفره ی ساده ای پهن می شد اما دلمان ، یاد خدا شاد بود و زندگیمان ، با عطر شهدا عطرآگین... تا اینکه.... زنگ خورد و خبر دادند که دو پسرعمویم که از بازاری های بودند برای کاری به اهواز آمده اند و مهمان ما خواهند شد... در دلم پیدا شد... حقوق بچه ها چند ماهی می شد که از تهران نرسیده بود و این مدت را با نسیه گرفتن از بازار گذرانده بودم ... نمی خواستم شرمنده ی اقوامم شوم.... همان حال به محل کارم رفتم و با بچه ها عازم شلمچه شدیم.... از زیارت عاشورا و توسل به شهدا کار را شروع کردیم و بعد از ساعتی استخوان و پلاک شهیدی نمایان شد.... ...🌷 سید حسین... اعزامی از ساری... غرق در شادی به ادامه ی کار پرداخت اما من.... های مطهر شهید را به معراج انتقال دادیم و کارت شناسایی به من سپرده شد تا برای از لشکر و خبر به خانواده ی شهید ، به بنیاد شهید تحویل دهم..... از حرکت با منزل تماس گرفتم و جویای آمدن مهمان ها شدم و جواب شنیدم که ها هنوز نیامده اند اما همسرم وقتی برای خرید به رفته بود مغازه هایی که از آنها نسیه خرید می کرد به علت بدهی زیاد ، حاضر به نسیه دادن نبودند و همسرم هم رویش نشده اصرار کند.... ناراحتی به معراج شهدا برگشتم و در حسینیه با استخوانهای که امروز تفحص شده بود به راز و نیاز پرداختم.... رسمش نیست با معرفت ها... ما به عشق شما از رفاهمان در تهران بریدیم.... نشوید به خاطر مسائل مادی شرمنده ی خانواده مان شویم.... " گفتم و گریه کردم.... ساعت در راه شلمچه تا اهواز مدام با خودم زمزمه کردم : «شهدا! ببخشید... بی ادبی و جسارتم را ببخشید... » خانه که شدم همسرم با خوشحالی به استقبال آمد و خبر داد که بعد از تماس من درب خانه را زده و خود را پسرعموی من معرفی کرده و عنوان کرده که مبلغی پول به بدهکارم و حالا آمدم که بدهی ام را بدهم.... هر چه فکرکردم ، یادم نیامد که به کدام پول قرض داده ام.... با خودم گفتم هر که بوده به موقع پول را پس آورده... را عوض کردم و با پول ها راهی بازار شدم.... قصابی رفتم... خواستم بدهی ام را بپردازدم که در جواب شنیدم : تان را امروز پسرعمویتان پرداخت کرده است... به فروشی رفتم...به همه ی مغازه هایی که به صاحبانشان بدهکار بودم سر زدم... جواب همان بود....بدهی تان را امروز پرداخت کرده است... گیج گیج بودم... مات مات... کردم و به خانه بر گشتم و در راه مدام به این فکر می کردم که چه کسی خبر هایم را به پسرعمویم داده است؟ آیا همسرم ؟ خانه شدم و پیش از اینکه با دلخوری از همسرم بپرسم که چرا بدهی ها را به کسی گفته .... با چشمان سرخ و گریان همسرم مواجه شدم که روی پله های نشسته بود و زار زار گریه می کرد.... رفتم و کارت شناسایی شهیدی را که امروز تفحص کرده بودیم را در همسرم دیدم.... اعتراض کردم که: چند بار بگویم تو که طاقت دیدنش را نداری چرا مدارک و کارت شناسایی شهدا می روی؟ هق هق کنان پاسخ داد : خودش بود.... بخدا خودش بود.... کسی که امروز خودش را معرفی کرد صاحب این عکس بود.... به خدا خودش بود.... گیج گیج بودم.... مات مات.... شناسایی را برداشتم و راهی بازار شدم... مثل دیوانه ها شده بودم.... عکس را به صاحبان ها نشان می دادم.... می پرسیدم : آیا این عکس ، عکس همان فردی است که امروز.....؟ دانستم در مقابل جواب های مثبتی که می شنیدم چه بگویم... دیوانه هاشده بودم.. به کارت شناسایی نگاه می کردم.... سید مرتضی دادگر.... فرزند سید حسین... اعزامی از ساری... وسط بازار ازحال رفتم... •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
🔻عواملِ آرامش در قرآن🔻 ✍ گمشده‌ی امروزِ بشریت 😌 است. همه دنبال هستند، امّا اون رو به دست نمیارن.❌😕 چون در پول و ثروت و قدرت و رفاه و... نیست.❌ 💸پول، 💰ثروت، 💪قدرت، 🏡رفاه، تکنولوژی و... میارن، ولی لزوماً نمیارن.❌ ☝️ در قرآن کریم، چند چیز به عنوان عواملِ بیان شده: 😌 هم ، 😌 و هم . اگر تو زندگی‌هامون نداریم، گیرِ کارمون اینجاست.😕 📣📣.. بعضی از عواملِ در قرآن اینهاست: 1⃣ و :❤️👇 🕋 أَلاٰ بِذِکْرِ اللّٰهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ. (رعد/۲۸) 💢 آگاه باشید که دلها، تنها با آرام می‌گیرد. 2⃣ دعای (ص) و اولیاء الهی:👇 🕋 إِنَّ صَلاٰتَکَ سَکَنٌ لَهُمْ. (توبه/۱۰۳) 💢 ای پیامبر! درود و دعایِ تو، برای مردم آرام‌بخش است. 3⃣ :👇 🕋 هُوَ الَّذِی أَنْزَلَ السَّکِینَةَ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ. (فتح/۴) 💢 او کسی است که را در دل‌های مؤمنان نازل کرد. 4⃣ و :💍👇 🕋 وَ مِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُم مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْکُنُوا إِلَیْهَا. (روم/۲۱) 💢 و از آیات و نشانه‌های او این است که، همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید، تا در کنار آنها یابید. 5⃣ و سرپناه:🏡👇 🕋 اللّٰهُ جَعَلَ لَکُمْ مِنْ بُیُوتِکُمْ سَکَناً. (نحل/۸۰) 💢 خداوند کسی است که برای شما از محلِّ قرار داد. 6⃣ و استراحتِ شبانه:😴👇 🕋 اللهُ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ اللَّیْلَ لِتَسْکُنُوا فِیهِ. (غافر/۶۱) 💢 خداوند کسی است که را برای شما آفرید، تا در آن استراحت کنید و یابید. 7⃣ بعضی از آثار و ، که خدا اونها رو مایه‌ی قرار داده.😌 مثلِ همون صندوقی که مادر موسی، نوزادش رو در اون گذاشت و به آب نیل فرستاد.⚰ قرآن درباره‌ی این صندوق می‌فرماید:👇 أَنْ یَأْتِیَکُمُ التّٰابُوتُ فِیهِ سَکِینَةٌ مِنْ رَبِّکُمْ. (بقره/۲۴۸) 💢 صندوق عهد به سوی شما خواهد آمد، همان صندوقی که پروردگارتان در آن برای شما قرار داده است. 👌 دقّت کنیم که همه‌ی این عواملی که بعنوانِ عواملِ بیان شدند، ریشه‌ی همه‌شون است.❤️ 👈 یعنی اون چیزی که ریشه‌ی آرامشه، و مسائل است.👉 ☹️ ما آدمها جای دیگه دنبال می‌گردیم، و هیچ وقت هم بهش نمی‌رسیم. تا وقتی از دور باشیم، رنگ رو نمی‌بینیم.⛔️ 😱 خیلی‌ها هستند به موادّ مخدّر، شراب و شهوت، پول و ثروت و... رو میارن، تا بلکه آروم بشن، ولی نمیشن. ☝️ چون فقط با است.❤️ http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f