#خاطرات_شهدا 🌷
🔰به خاطر حرفهایی که به #مادرم زده بود از دستش عصبانی شدم و گفتم «محمد یا منو مسخره کردی یا خودت را آدم یا #شهید میشود یا زن میگیرد دوتاش با هم نمیشود».
🔰بعد یک حالت #جدی به خودش گرفته و مثل کسانی که استاد هستند و با شاگردشان حرف میزنند به من گفت: تو خجالت نمیکشی! من باید برای تو هم #حدیث بخوانم.
🔰گفتم حالا چه حدیثی را به من میگویی، گفت: « #امیرالمومنین میفرماید برای دنیایت جوری برنامه ریزی کن تا ابد زندهای و برای #آخرتت جوری کار کن که همین فردا میخواهی بمیری🍂».
🔰من خیلی #امیدوار شدم و گفتم الحمدالله باز حواسش به این دنیا است و به #محمدرضا گفتم«بابا راضی شد حله✅!»
🔰بعد ذوق کرد و همان #راضیام ازتها را شروع کرد و گفت به نیابت از تو یک زیارت خوب در حرم #حضرت_زینب به جا میآورم.
راوی:مادرشهید🌷
#شهید_محمدرضا_دهقان
🌹 @hemmat_hadi
#علی_ولی_الله
🔰هادی ماجرای اقامتش در #نجف را اینگونه تعریف کرد:↯↯
وقتی رفتم نجف ✘نه پولی داشتم ✘نه کسی رو میشناختم؛ چند روز کار من این بود که نون و بیسکویت🍪 میخوردم و در کلاسهای درس📚 حاضر میشدم. #شب_ها در محوطه حرم یا کوچه ها میخوابیدم؛ کم کم پولم برای خرید نون #تموم_شد.
🔰سختی و مشقات خیلی بهم فشار می آورد😣 اما زندگی در #کنار_مولا برایم خیلی لذت بخش بود. آخر از خود #مولاعلی خواستم که مشکلم را برطرف کند👌 یکی از متولیان یک موسسه اسلامی، #منزل مسکونی قدیمی🏚 و بزرگی به من داد. و به عنوان #طلبه در حوزه نجف پذیرفته شدم✅
🔴شهید ذوالفقاری عاشق و دلداده ی #امیرالمومنین علیه السلام بود و به عشق مولا و در #جوار مولا در وادی السلام #نجف پیکر مطهرش مدفون گشت. |
#شهید_محمدهادی_ذوالفقاری
#شهید_مدافع_حرم🌷
❤️👉 @hemmat_hadi
🔰يكبار با او بحث كردم كه چرا برای كار #لوله_كشی پول نمی گيری؟ خُب نصف قيمت ديگران بگير?. تو هم خرج داري و...
🔰هادی خنديدو گفت: خدا خودش مي رسونه، آدم برای #رضای_خدا بايد كار بكنه، اوستا كريم هم هوای ما رو داره، هر وقت #احتياج داشتيم برامون می فرسته.
🔰بعد مكثي كرد و ماجرای #عجیبی را برایم تعریف کرد.گفت: يه شب تو همين #نجف مشكل مالی پيدا كردم. خيلي به پول احتياج داشتم.
🔰آخر شب مثل هميشه رفتم تو #حرم و مشغول #زيارت شدم. اصلاً هم حرفي در مورد پول با مولا #اميرالمومنين (علیه السلام) نزدم
🔰همين كه به #ضريح چسبيده بودم يه آقايی به سر شانه من زد و گفت: آقا اين پاكت مال شماست.
🔰برگشتم و ديدم يك آقای #روحانی پشت سر من ایستاده. او را نمی شناختم بعد هم بی اختيار پاكت را گرفتم.
🔰هادی مکثی کرد و ادامه داد: بعد از #زيارت راهی منزل شدم. پاكت را باز كردم. باتعجب ديدم مقدار زيادی پول نقد داخل آن پاكت است.
🔰هادي دوباره به من نگاه كرد و گفت: #حاج_باقر، همه چيز دست خداست من براي اين مردم ضعيف، ولی #باايمان كار می كنم. #خدا هم هر وقت احتياج داشته باشم برام می ذاره تو پاكت و می فرسته.
🌷 #شهید_محمد_هادی_ذوالفقاری
❤️ @hemmat_hadi