همیشه
ماندنــ،
دلیل بر #عاشق بودن نیستــ
خیلے ها مےروند
تا #ثابت کنند ڪه عاشـقـند..💔
#شبتون_شهدایۍ
➣ @hemmat_hadi🌷
باید #عاشق شد ...
درست مثل حاج احمد
مرزِ #اسلام را
عشق تعیین می کند
از مسجد جامع #خرمشهر
الی #بیت_المقدس ...
#خرمشهرها_در_پیش_است
#حاج_احمد_متوسلیان
🍃🌹 @hemmat_hadi
به تصويرتان مينگرم...
مگر بدون شما #غيرت تعريفي هم دارد⁉️
اصلا غيرت يعني #شما...
نام آوران مست و #عاشق دین و میهن ...
نام و يادتان جاودانه باد.
❤️ @hemmat_hadi
#خاطرات_شهدا 🌷
💠جوان ترین مدافع حرم
❤️اصلا اهل بیرون رفتن و گردش و تفریح نبود تا وقتی که #عاشق تفکرات شهید بابایی شد و مرتب در اینترنت اطلاعاتی پیدا میکرد و میخواند و فیلمهای مربوط به او را می دید.
❤️میدانستم #آموزش میبیند،اما نمیدانستم کجا ققط میدیدم ریاضت میکشد. با آب سرد حمام میکرد، روی موکت و بدون بالش و پتو #میخوابید
❤️از زندگی دست شسته بود و وقتی دلیلش را میپرسیدم میگفت: #مادر باید برای شرایط سخت آماده باشم . باید سرم را روی سنگ بذارم و بخوابم.
❤️مامان تو که در #سوریه نیستی مراقبم باشی. مامان وابسته این دنیایـ بی ارزش نباش.من هم دل کنده ام و میدانم روزهای خوبی در #آن_دنیا در انتظار من است...
❤️با وجود کم سن و سال بودن اصلا #وابسته به این دنیا نبود✘ و همه را تشویق به وابسته نشدن به دنیا و متعلقات آن میکرد✓.میگفت:مادر برای هر فردی در دنیا یک روز، #روزعاشوراست و ندای _هل من ناصر ینصرنی_را میشنود🎧.
❤️من هم این ندا را شنیده ام و باید #بروم، ⚡️اما اگر تو #راضی نباشی و اجازه ندهی خودت باید جواب حضرت زهرا(س)و حضرت زینب(س) را بدهی..
❤️مصطفی #طراح و مبتکر خوبی بود حتی طرح یک #ناو را به سازمان نخبگان فرستاد و بالاترین امتیاز را گرفت و بعد از یک ماه در کشور کانادا پذیرفته شده بود و برایش دعوت نامه آمده بود که برای ادامه تحصیل به #کانادا برود، اما مصطفی قبول نکرد❌.
#شهید_سید_مصطفی_موسوی
#شهید_مدافع_حرم
💠 @hemmat_hadi
#خاطرات_شهدا 🌷
💠اخلاص
🌷در باقرآبادورامین، پیرزنی زندگی میکرد که سه فرزند #جانباز داشت، که یکی از پسرانش، جانباز #قطع_نخاعی بود؛ از گردن به پایین، قطع نخاع بود و اصلاً نمیتوانست تکان بخورد. سقف خانۀ این خانواده، مشکل پیدا کرده و حسابی ترک برداشته بود.
🌷به مهدی گفتم: #مهدی. بیا یه کار خیری بکنیم، بریم سقف خونۀ این خانوادۀ جانباز رو درست کنیم. مهدی هم بدون تأمل گفت: من #عاشق همین کارهام! کِی بریم گفتم: روز #جمعه که من هم بتونم بیام. اما من این مسئله را فراموش کردم.
🌷جمعه ساعت هفت و نیم صبح بود که #مهدی به من زنگ زد. من هم حسابی گیج خواب بودم. گفت: کجایی پس، چی شد برنامه⁉️گفتم: کدوم برنامه؟
🌷گفت: همون #پیرزن که گفتی بریم سقف خونهشون رو درست کنیم دیگه. من رفتم گچ گرفتم با یه نفر #ایزوگامکار هم صحبت کردم که بیاد و با هم بریم. وقتی این را گفت، تازه یادم افتاد که با مهدی قرار داشتم.
🌷خیلی شرمنده شده بودم و با شرمندگی تمام به مهدی گفتم: حقیقتش من این موضوع رو یادم رفته بود، با خانواده قرار گذاشتم بریم #مهمونی. بدون اینکه ناراحت بشود و یا به روی خودش بیاورد گفت: پس هیچی، اشکالی نداره، من #خودم میرم خودش رفت و تا عصر هم کارها را تمام کرد.
🌷جالب اینکه وقتی کارش تمام شده بود، آن #خانوادۀجانباز از او خواسته بودند خودش را معرفی کند و از او پرسیده بودند: اسم شما چیه مهدی هم به جای اسم خودش، #اسم_من را گفته بود.تا مدتها، هر کسی به دیدن آن خانوادۀ جانباز میرفت، میگفتند: آقای #علی_رمضانی اومد اینجا و سقف خونۀ ما رو درست کرد؛ خدا خیرش بده!
📚بابامهدی، زندگینامه و خاطراتی از
#شهید_مدافع_حرم_مهدی_قاضیخانی
❤️ @hemmat_hadi
#شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی 🌷
سه پاییز 🍁گذشت و ما هنوز در خزان دنیا پا در #مرداب بسته ایم
و تو اما #بهار🌿 را در پاییز تفسیری دوباره کردی تا در گوش #زمان فریاد زنی که....
چهار فصل زندگی با #شهادت بهاری جاودانه میشود...🌸🍀
💗🌹 میگویند #پاییز فصل عاشقی و #کربلا سرزمین عشق است و حمید به هر آنچه #عاشق بود در پاییز رسید....💖🍁
بگذار بگذریم....
این همه خط نوشتیم یکیش هم نستعلیق #چشمان تو نشد.... ای شهید پاییزی ....❗
🍁 سومین بهار عاشقی ات مبارک....🍁
💟 @hemmat_hadi
♨️شهید حرمی که مثل مادرش #زهرا (س) بین درو دیوار ســـوختـــ
🔹یکی دو سال بود #عباس خیلی اصرار می کرد واسه رفتن به #سوریه. من میگفتم: عباس نه زمان رفتن تو رو من مشخص میکنم هنوز #وقتش نرسیده.
🔸توی این دو سال اکثر دوره هاۍ #نظامی از جمله جنگ افزار و تاکتیک و... رو گذروند. یه مدتی که از #نامزدیش گذشت، بهش گفتم: عباس تو از اون مردهای عاشقپیشه میشی، چون تا حالا به هیچ #نامحرمی حتی نگاه نکردی بهم خندید.
🔹چند روز گذشت؛ اومد پیشم گفت: حاجی #تو_روخدا بذار برم، اینبار اصرار کردنش متفاوت بود. گفتم: چیزی شده⁉️ گفت: سردار دارم #زمین_گیر میشم.
🔸آره؛ عباس داشت #عاشق میشد، ولی از همه چیز براي حرم زد. عباس #اولین نامحرمی که دیده بود نامزدش💞 بود.
#راوی_سردارحمید_اباذری
#شهید_عباس_دانشگر
🌷: @hemmat_hadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 زنی که اینگونه #عاشق شوهرش است!
🔴 #عشق را از این زن و شوهر یاد بگیریم!
🆔 @hemmat_hadi
#جسمی_که_ذوب_شد
✍کوله پشتی اش پر از گلوله آتیش گرفت. نتونستند کوله رو ازش جدا کنند
از بچه هاخواست به راه خودشون ادامه
دهند و با #چفیه دهان خودش رو بست
تا #عملیات لو نرود
تنها کف #پوتینهاش که نسوز بود باقی ماند
✍پ.ن: استاد شهید مرتضی مطهری:
چه معنی کنم #شهید را⁉️ اگر شور یک عارفِ #عاشقِ پروردگار را با منطق یک نفر مصلح با همدیگر ترکیب کنید از آنها #منطق_شهید در می آید....
#شهید #علی_عرب
#لشکر۴۱ثارالله
#کربلای۱
❤️ @hemmat_hadi
🌷فرقي نميكند كجا هستي
فرقي نميكند نژادت چيست
يا چند #سال داري...
اگر براي #شهادت #آماده شده باشي
خواهي ديد كه بالهايت
هركجاي اين كره ي
#خاكي كه هستي
تورا به #مقصد ميرساند...
🌷راهِ شهــادت باز است....
چه در ســوريه باشي
چه در پشت #جبهه
و يا حتي در #شهر خودت
اگر گرفتارِ يار شده باشي
شايد #خيابان منتهي به #خانه ات
#مسير مقصدت باشد...
كسي چه ميداند
#اربابت كجا تورا در #آغوش ميكشد...
🌷براي رسيدن به مقصد
در طي مسير #عاشق باش...
براي مقصدت #عاشقانه بجنگ...
#شهید_امیر_سیاوشی🌷
#شهید_محمدحسین_حدادیان🌷
❤️ @hemmat_hadi
✍ #دلنوشته
🔰پلک شهریور نیمه باز بود که چشم به جهان گشودی. #سومِ_شهریور ۱۳۲۱، در شهری به همسایگی امامِ مهربانی ها، #تربت_حیدریه. نامت را #عبد_الحسین گذاشتند و این سرآغازی شد برای درک عشق بازی هایت✨
🔰به گمانم تمام احوالاتِ خوبت در سایه سارِ نامِ بلندت، بهتر لمس میشود✨ همیشه مراقب نگاهت بودی و این #مراقبت کاری کرد که در روزهای نبودنت، کسی نگاه به #ناموست ندوزد✨ حتی زمانی که دیوار خانه ریخته بود!!
🔰و چه #امن است شهری که نگاه مردانش، آرام و سربه زیر باشد. کمی با ما راه بیا، برایمان بگو #چه_کردی؟ چه گفتی؟ ✨که اجابتش هم صحبتی با #حضرت_مادر شد؟!
🔰بعید میدانم کسی از داستان راه گشایی مادر بی خبر باشد؟! در آن ظلمت وهم انگیز، میان تلّ های خاکی، با دلی مضطر سر بر #خاک گذاشتی و ندا از آسمان💫 به گوشَت رسید که از این سو بروید.
🔰تو خاصی...! یعنی باید #خاص بود که خواهری چون زینب(س)، خود برای #کمک بیاید. مگر غیر از این است که فرمود: ما کسانی که برادرمان را #یاری میکنند تنها نمیگذاریم؟
🔰به گمـانم باید برای پی بردن به رازت، پی به ارتباطت با #حسین(ع) برد. تو عجین شده با این خانواده ای. مورد عنایت خواهر. #گمنام همچو مادر🥀 بی سبب نیست چندین سال هیچ نشانی از تو نداشتیم. #عاشق رفته رفته شبیه معشوق✨میشود و تو چه خوب شکل #مادر شدی.
🔰سالها گمنامی و بینشانی. و در آخر سهم ما از تو، یک #پلاک، صفحاتی قرآن📖 و بادگیری که جسمت را به آغوش داشته.
🔰سالهاست #هورالعظیم، به پاس ۲۵ سال میزبانی از جسمِ نازنینت سرشار از عطر و بوی توست. کمی با ما راه بیا.دعایمان کن #عبدِ_حسین شویم؛ جان برکف برای حسین(ع) و در آخر سر بر دامان حسین چشم از این عالم ببندیم😔
🔰رسم عاشقی را خوب بلدی، #دعاکن گرد قدمهایت👣 بر سر و روی ما هم بنشیند.
✍نویسنده: زهرا قائمی
🗺محل دفن: بهشت رضا
#شهید_عبدالحسین_برونسی
#سالروز_شهادت 🌷
❤️ @hemmat_hadi
عشق مهمان مقدسی است و قلب، میزبان مهربانی. #عاشق که باشی، جان تازه میگیری از وجودش. گاهی دل با شنیدن روضه ای، ذکری هم چون #یاحسین، یارقیه، #یا_زینب یازهرا(س) می لرزد و ناگهان می بینی "عاشق اهل بیت" شده ای.
صادق عاشق #حضرت_زهرا(س) بود. برای ازدواجش شرط کرد شریک زندگی اش حتما از #سادات باشد.
با یک بانوی سیده ازدواج کرد. به قول همسرش در جلسات خواستگاری هم حرف از #شهادتش بود.
به یاد #شهید_تجلایی از همسرش خواست تا در روز عقد برای شهادتش دعا کند پس از بله گفتن، #گلزار_شهدا و شهیدی هم اسم #صادق، دل عروس خانم را به بازی گرفت و او برای نیمه گمشده اش که به تازگی پیدا کرده بود با اشک #دعای_شهادت خواند
با شهادت #محمودرضا_بیضایی، چهره آقای خانه، حسرت های دل اش را رسوا کرد و آنجا بود که همسرش فهمید خودخواهی است #صادق را فقط برای خودش بخواهد.
برات کربلای نوکر ارباب در #اربعین امضا شد. همسرش نامه اینوشت و به جدش قسم داد که پاره تنش به آرزویش برسد و از اهل کربلا خواست که همچون #قاسم_بن_الحسن شهد شیرین شهادت نصیب رفیق زندگیاش شود. نامه را به او داد تا در حرم #ابا_عبدالله امانتی را به "صاحبش" بسپارد.
صادق عاشق خدا بود و همسرش #عاشق_صادق. می گویند دعای عاشق ها در حق هم #مستجاب می شود. راه شهادت برایش باز شد. در اسفند ماه عازم سوریه شد. همسرش لحظه وداع، در حضور وابستگی ها و دوست داشتن هایش، او را با قرآن بدرقه کرد. می دانست او رفتنی بود. ندایی در درونش می گفت:
من با دو #چشم خویشتن
دیدم که #جانم می رود
۵۷ روز برای #مرد_زندگیش دعا کرد. گریه کرد در ذهنش بارها مراسمی را تصور کرد که با حضور یار سفرکرده و خودش و خدا برگزار می شود. اما همین ۵۷ روز کافی بود برای #پرواز کبوتر مدافع حرم
بعضی آدم ها اهل زمین نیستند فقط می آیند تا تلنگری باشند برای آن ها که قلب هایشان، #زمین_گیر شده است. صادق عدالت اکبری هم اهل همین #قافله بود. مراسم #تشییع، استقبال همسرش با "لباس سفید" و بی قراری دوستانش، دلهای بسیاری را منقلب کرد
حال یک سنگ قبر، لبخند زیبای شهید یک #بانوی_سیده با دنیایی دلتنگی قصه عشق را برای ساکنان زمین روایت می کند..
✍نویسنده: #طاهره_بنایی منتظر
#شهید_صادق_عدالت_اکبری
#سالروز_ولادت
❤️ @hemmat_hadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سلام_امام_زمانم
دل من #تاب ندارد ...
همه گویند بہ #انگشت اشارھ
مگر این #عاشق دلسوختھ
ارباب ندارد !؟ [ #صاحبنا ]
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
کانال_ سلام بر ابراهیم
❤️👉 @hemmat_hadi
#خاطرات_شهدا
پهلوان بی #مزار شهید ابراهیم هادی از زبان #خواهر شهید
بعد از #ابراهیم حال و روز خودم را نمی فهمیدم ابراهیم همه ی زندگی من بود خیلی به او #دلبسته بودیم او نه تنها یک برادر،که مربی ما نیز بود
بارها با من در مورد #حجاب صحبت می کرد و میگفت: چادر یادگار #حضرت زهرا (س) است،ایمان یک زن، وقتی کامل می شود که حجاب را کامل رعایت کندو...
وقتی می #خواستیم از خانه بیرون برویم یا به مهمانی دعوت داشتیم به ما، در مورد نحوه برخورد با #نامحرم توصیه می کرد و...اما هیچگاه امرو نهی نمی کرد! ابراهیم #اصول تربیتی را در نصیحت کردن رعایت می نمود
در مورد #نماز هم بارها دیده بودم که با شوخی و خنده، ما را برای نماز صبح صدا می زد و می گفت:«نماز،فقط اول وقت و #جماعت»
همیشه به #دوستانش در مورد اذان گفتن نصیحت می کرد می گفت: هرجا هستید تا صدای اذان را شنیدید، حتی اگر سوار #موتور هستید توقف کنید و با صدای بلند، پروردگار را صدا کنید و اذان بگوئید.زمانی که #ابراهیم مجروح بود و به خانه آمد از یک طرف ناراحت بودیم و از یک طرف خوشحال!
ناراحت برای زخمی شدن ابراهیم و خوشحال که بیشتر می #توانستیم او را ببینیم.
خوب به یاد دارم که #دوستانش به دیدنش آمدند. ابراهیم هم شروع به خواندن #اشعاری کرد که فکر کنم خودش سروده بود:اگر عالم همه با ما ستیزنداگر با #تیغ خونم را بریزنداگر شویند با خون پیکرم رااگر گیرند از پیکر سرم رااگر با آتش و خون خو بگیرم
#زخط سرخ رهبر بر نگردم
باره ها شنیده بودم که #ابرهیم، از این حرف که می گفتند:فقط میریم جبهه برای #شهید شدن و... اصلا خوشش نمی آمد!به دوستانش می گفت: همیشه بگید ما تا لحظه آخر تا جایی که #نفس داریم برای اسلام و انقلاب خدمت می کنیم، اگر خدا خواست و نمره ی ما بیست شد آن وقت #شهید شویم ولی تا اون لحظه ای که نیرو داریم باید برای اسلام مبارزه کنیم
می گفت باید #اینقدر با این بدن کار کنیم ، اینقدر در راه خدا فعالیت کنیم که وقتی خودش #صلاح دید، پای کارنامه ما را امضا کند و شهید شویم.
اما ممکن هم هست که لیاقت #شهید شدن را با رفتار یا کردار بد از ما گرفته شود.
سال ها از#شهادت ابراهیم گذشت.هیچکس نمیتوانست تصور کند که فقدان اوچه برسر خانواده ی ما آورد.مادرما ازفقدان ابراهیم ازپا افتاد و...تااینکه #درسال۱۳۹۰ شنیدم که قرار است سنگ یادبودی برای ابراهیم، روی قبر یکی از #شهدای گمنام دربهشت زهرا(س) ساخته شود.
ابراهیم #عاشق گمنامی بود.حالا هم مزار یادبود او روی قبر یکی #ازشهدای گمنام ساخته میشد.در واقع یکی ازشهدای گمنام به واسطه ابراهیم تکریم میشد.این ماجرا گذشت تا اینکه به کنار #مزاریاد بود او رفتم.روزی که برای اولین بار در مقابل #سنگ مزار ابراهیم قرار گرفتم، یکباره بدنم لرزید! رنگم پرید و با #تعجب به اطراف نگاه کردم!
چند نفر از بستگان ما هم همین حال را داشتند! ما به یاد یک ماجرا افتادیم که سی سال قبل در همین# نقطه اتفاق افتاده بود!
درست بعد از #عملیات آزادی خرمشهر، پسر عموی مادرم، شهید حسن سراجیان به #شهادت رسید.آن زمان ابراهیم مجروح بود و با عصا راه می رفت. اما بخاطر #شهادت ایشان به بهشت زهرا (س) آمد.وقتی حسن را دفن کردند، ابراهیم جلو آمد و گفت:
خوش به حالت #حسن، چه جای خوبی هستی! #قطعه ۲۶ و کنار خیابان اصلی . هرکی از اینجا رد میشه یه فاتحه برات می خونه و تو رو یاد میکنه .
بعد ادامه داد: من هم باید بیام پیش تو! دعاکن من هم بیام همینجا، بعد هم با عصای خودش به زمین زد و چند قبر آن طرف تر از #حسن رانشان داد!
چند سال بعد، درست همان جایی که ابراهیم نشان داده بود، یک #شهید گمنام دفن شد.و بعد به طرز عجیبی #سنگ یاد بود ابراهیم در همان مکان که خودش دوست داشت قرار گرفت!!!
#شهید_ابراهیم_هادی
کانال_ سلام بر ابراهیم
❤️👉 @hemmat_hadi
🔰السَّلامُ عَلَيْكَ یا سَیِّدُ الکَریم.
السَّلامُ عَلَيْكَ ای امید #محرومان.
ای تو مملو از عطر باران.
ای تو وام دار علم و عمل #امامان
🔰السَّلامُ عَلَيْكَ ای آقا!
آقایی که منت نهاده، کنون در خاک مایی. آقایی که دیدار رویت را همسان با نظاره ای عاشقانه در فروغ #شش_گوشهی عزیزِجانمان دانستهاند
🔰السَّلامُ عَلَيْكَ ای که #میلادت بر ما مبارک است. ای که انفاس خوشت، شدهاند سرور #ری. ای که مَامن و همدمی
💠السَّلامُ عَلَيْكَ
عَرَّفَ اللَّهُ بَيْنَنَا وَ بَيْنَكُمْ فِي الْجَنَّةِ وَ حَشَرَنَا فِي زُمْرَتِكُمْ...*
🍃آری! تو ولدِ خلفِ #حضرت_حسنی (ع)، تو از تبار نیک سرشتانی هستی که #عاشق اند و معشوق! پس ای شافع! بهرمان چاره جویی کن در ساحت #حق.
🔰یاری مان کن تا بشویم مرید و عبد حقیقی. تا بشویم شایان عطر #بهشت.
تا بشویم ...
#یاریمان_کن
پ.ن: *بخشی از زیارت نامه ی ایشان
نویسنده: #زهرا_مهدیار
به مناسبت سالروز
#ولادت_حضرت_عبدالعظیم_حسنی
کانال_ سلام بر ابراهیم
❤️👉 @hemmat_hadi
🍃در کودکی برای بزرگ شدن #آرزوهای بسیاری داشتیم. چشم بستیم تا برای آرزوهایمان دعا کنیم و به سرعت یک چشم برهم گذاشتن بزرگ شدیم.
🍃زمان به سرعت گذشت و روزها از یکدیگر پیشی گرفتند. ما ماندیم و دنیای بزرگترها. سرگرم زرق و برق ها شدیم و غافل از مسیری که باید به انتهای قربه الی الله میرسید.گناه کردیم و گوشمان کر شد در مقابل ندای حسرت بار عذاب وجدان...
🍃دلبسته #دنیا شدیم و تا به خود آمدیم دست و پاها در غل و زنجیر وابستگی اسیر شده بود و ما به دنبال آرزو هایی که عاقبتشان به دنیا ختم می شد...
🍃در این میان عده ای #عاشق شدند و با چشیدن طعم #عشق_حقیقی، چشمشان جز معشوق را ندید.چشم بستند بر دنیا ، پا گذاشتند بر آنچه که میخواست زمینگیرشان کند.
🍃 در خاک های #جبهه، در میان مناجات هایشان، رها شدن از بند دنیا را خواستند و این چنین شد که دنیای زیبای #شهادت پیش رویشان جلوه کرد و قربة الی الله گویان راهی میدان شدند.
🍃نفس را سرکوب کردند و پیروز میدان شدند.می خواستم از ابراهیم صوفی بگویم اما چند خط بیشتر از او سهم دنیا و آدم هایش نبوده. امثال او درس #بندگی رارزیبا آموختند چرا که پیش از اینکه در چشم خلق خدا جلوه کنند درچشم خدا جلوه کردند
🍃ابراهیم، پس از #پیروزی_انقلاب در بیابان های سقز به دنبال عشق بود و سرانجام در درگیری با مزدوران به معشوق رسید و شهادت نصیبش شد
✨در نیمه فروردین که نبض بهار حس می شود، #تولدت_مبارک شهید
✍نویسنده: #طاهره_بنائی_منتظر
🌸به مناسب سالروز تولد
#شهید_ابراهیم_صوفی
کانال_ سلام بر ابراهیم
❤️👉 @hemmat_hadi
#شهید_هادی_شجاع #وهب_سپاه
#الگــــــــــو_برداری #خصوصیات_اخلاقی_شهید
🌸 #عاشق اهل بیت بود ده #دقیقه قبل از شهادت گفته بود جان زهرا من رو در روز تاسوعا خاکسپاری کنید، ودر شب شهادت حضرت قاسم هشتم محرم 94 به شهادت رسید.
🌸#نماز_اول وقت تو مسجد بود ما هیچ وقت اونو تو منزل نمیدیم خادم مسجد بود نوکری اهل بیت رو با جون و دل میکرد ، همیشه اگر میخواستیم ببینیم باید میرفتیم تو مسجد میدیدیم.
🌸همش تکیه کلامش این بود توکل به خدا کن از بنده هاش نخواه حتی ما نمیدونستیم تو سپاه چه مقامی داشت بعدا فهمیدیم تکاور و تک تیرانداز بود.
🌸اصلا اهل غیبت با تهمت نبود، عصای دست پدر و مادرش بود نوکری برادر مریضش و میکرد هیچ وقت از ما توقع چیزی رو نداشت.
#نقل_از_پدربزرگوار_شهید
#نحوه_شهادت #اصابت_تیربه_پهلو
#محرم94_شب_حضرت_قاسم
#دامادی_که_بعد_از_ده_روزپرکشید
🖤 #کانال_سلام_بر_ابراهیم
🖤 @hemmat_hadi
🍃می گویند عشق حسین سن و سال نمی شناسد. از همان کودکی آرام آرام روح و جسمت را دربر می گیرد. غلامِ حسین می شوی و #عاشق روزهای محرم...
🍃امیر کاظم زاده از همان کودکی عشق اهل بیت مخصوصا #امام_حسین بر دلش جوانه زده بود. با شروع #محرم با بچه ها محله را سیاهپوش می کردند. سنج و طبل می خریدند و برای #ارباب عزاداری می کردند.
🍃لحظه به لحظه با عشق امام حسین قد کشید و بزرگ شد و با پیوستن به سبزپوشان س.پاه راهش را استوار کرد.
مدتی بعد به درخواست مادر #ازدواج کرد و حاصل ازدواجش فرزندی شد که نذر حضرت محمد بود و پس از نوشتن نام هایی که امانت سپردند به صفحه های #قرآن، طاها قسمتشان شد و نام عزیز دل پدر شد #محمدطاها.
🍃عشق به شهادت در دلش هر لحظه می تپید. در تشییع #شهدای_دفاع_مقدس از همه میخواست برای شهادتش دعا کنند و معتقد بود که در باغ شهادت هنوز هم باز است. مدتی بعد که خبر دفاع از #حرم_حضرت_زینب را شنید به عشق اباعبدالله راهی شد. مقصد را نگفت فقط از ماموریتی گفت که ممکن است ۴۵ روز طول بکشد.
🍃مادر با محمد طاها شش ماهه بدرقه کرد پسرش را به امید دیدار دوباره. اما شاید محمد طاها میدانست که اخرین دیدار با پدر است که بیقراری کرد و چشم های پدر هر چند قدم یکبار، فرزند شش ماهه اش را میدید و دل کندن را تمرین می کرد. شاید هم به یاد #شش_ماهه ارباب بغض می کرد و استوارتر قدم بر میداشت.
🍃مدتی بعد در باغ شهادت باز شد و خودروی پر از مهمات بهانه و تیر عدو سبب خیر تا فرنانده این بار در میان شعله های آتش به باغ آرزویش برسد. سه روز در محاصره در میان شعله های آتش سوخت. از امیر اربا اربا چیزی نمی توان گفت اما مادر هنوز هم منتظر است تا قامت تک پسرش را بعد از خداحافظی آخر ببیند. حال، محمد طاهای شش ماهه مردِ کوچک خانه شده و دلتنگی هایش را با قاب پدر شریک می شود .دست می کشد بر عکس #پدر و از حسرت هایش می گوید. از دیدن روی پدر و یک سفر با پدر آن هم به مقصد #مشهدالرضا...
✍نویسنده: #طاهره_بنائی_منتظر
🌸به مناسبت سالروز #تولد
#شهید_امیر_کاظم_زاده
📅تاریخ تولد : ۱۴ شهریور ۱٣۶۱
📅تاریخ شهادت : ۱۱ خرداد ۱٣٩٢
📅تاریخ انتشار : ۱۳ شهریور ۱۴۰۰
🕊محل شهادت : دمشق
🥀مزار شهید : بهشت زهرا سلام الله علیها
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🖤 #کانال_سلام_بر_ابراهیم
🖤 @hemmat_hadi
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈
✨به نام حضرت یار...
🍃پای در هر راهی که بخواهی بگذاری، باید اول زیباییهایش چشمانت را مسحور خود کند. #شهدا همانهایی بودند که چشمانشان را با زمزم شستند و تربت #حسین(ع) بر آن کشیدند، آنگاه نگاهی متفاوت انداختند به سینه سپر کردن در برابر تیرهای سرگردان اطراف زینبیه، به شهادت و به خدا...!
🍃مخاطب اینبار نوشتههایم، بزرگ مردی است متولد سال ۱٣۵٢. از ۱۵ سالگیت و بعد از شهادت داییاش، خودش، راهش و هدفش را یافت... شهادت
🍃۲۰سال از عمر با برکتش را با خادمی در لباس سبز سپاه گذراند. در واپسین سالهای عمرش که نردبان آسمان را در عراق و سوریه مهیای صعود دید، عزم رفتن کرد. ۴سال پی در پی رفت و آمد؛ هر روز #عاشق تر از دیروز!
🍃هنگام آخرین سفرش، سفارش دخترانش، #زینب و ریحانه را، به همسرش کرد. گویا میدانست چند صباحی دیگر همین هواپیما، جنازهاش را باز میگرداند.
🍃با دو دوست دیگرش در ماشین بودند که موشکی مأمور شد تا آنها را به آرزویشان برساند. در اثر برخورد موشک با ماشین، دو دوست دیگرش به بیرون پرتاب شدند، اما او ۳روز در ماشین ماند و سوخت و سوخت و سوخت...
🍃او رفت تا شرمنده حضرت زینب(س) نشود و ما ماندهایم با کوله باری از #گناه و شرمندگی
✍نویسنده: #محدثه_کربلایی
🌸به مناسبت سالروز #تولد
#شهید_بهرام_مهرداد
📅تاریخ تولد : ٣۰ شهریور ۱٣۵٢
📅تاریخ شهادت : ٢٢ تیر ۱٣٩۶
📅تاریخ انتشار : ۲۹ شهریور ۱۴۰۰
🕊محل شهادت : تدمر
🥀مزار شهید : بهشت زهرا
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🖤 #کانال_سلام_بر_ابراهیم
🖤 @hemmat_hadi
☘࿐✧🌷✧࿐☘
✵─ஜई🍃🌸🍃ईஜ─✵
🍃عبدالله بود، عبدالله بودنش را به روشنی روز برای همگان به تصویر کشاند...
🍃نامش بهنام، #نوجوانی مجاهد و انقلابی. ۱۷ سال بیشتر از چراغ عمرش نگذشته بود اما بسیار فهیم و مردانه می زیست. سبک بالی #عاشق پیشه، که دنیا با همه ی بزرگی و طنازی اش توان جذب او را نداشت...
🍃از تو سخن میگویم، ای شقایق #مجاهد، شما مرد #آسمان بودی که #خدا را با مغز استخوان دیده بودی ، هوای دنیا برای شما نبود.
🍃مادر می گوید قبل از شهادت از دوستانت خواسته بودی که اگر من #شهید شدم به #خانواده ام بگویید اسم مرا برروی سنگ قبرم «عبدالله» بنویسند. حقیقتا که #عبدالله بودی و جز این سزاورت نبود. عبدی که خدا قلبش را برای #تقوا امتحان کرد و او چون راه بلدی که خط مسیر را خوب میدانست مسیر مقصد را پیمود...
🍃آری، مرد آسمانی قصه ی ما بال #پرواز نداشت اما دلی به وسعت خود آسمان داشت ، تنها به ندای دلش لبیک گفت و پرستو وار پر کشید🕊
✍نویسنده: #زهرا_حسینی
🌸به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_بهنام_کشاورز_رضایی
📅تاریخ تولد : ۴ اسفند ۱٣۴۵
📅تاریخ شهادت : ۱۵ آبان ۱٣۶٢
📅تاریخ انتشار : ۱۴ آبان ۱۴۰۰
🕊محل شهادت : منطقه پنجوین
🥀مزار شهید : بهشت زهرا
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🖤 #کانال_سلام_بر_ابراهیم
🖤 @hemmat_hadi
☘࿐✧🌷✧࿐☘
✵─ஜई🍃🌸🍃ईஜ─✵
✨میگن نوزادان از بهشت به زمین می آیند!
🍃بهمن ۱٣۶٢ بعد از اینکه علیرضاجیلانی عمو، با #شهادت به بهشت رفت، علیرضا جیلانی برادر زاده #زمینی شد و اینچنین جایشان را باهم عوض کردند.
🍃۱۵ ساله بود که نام هیئتی که برای #جوانان تاسیس کردن را "هیئت فاطمیون" گذاشت بس که#عاشق حضرت زهرا بود و به ایشان ارادت داشت.
🍃از ابتدا نیروی س.پ.ا.ه ق.د.س نبود و نیرویبسیجی بود و داوطلبانه به #سوریه اعزام شد. شب شهادتش، در آخرین نوار ارسالی از سوریه صراحتاً شهادت خود را خبر می دهد و به دوستانش می گوید: احساس می کنم این دفعه با دفعات قبل متفاوت است؛ احساس می کنم در #بهشت دارد روی من باز می شود و یقین دارم این سفر، سفر آخر من است و از دوستانش طلب #حلالیت می کند.
🍃شهید در قسمتی از#وصیت_نامه اش چنین آورده: خدا میداند هروقت که به برگشت فکر میکنم #دنیا برایم تیره و تار میشود آخر این راه، این راه به این بزرگی و عظیمی باید برگشت داشته باشد، خداوکیلی قدرت برگشت و تحمل دنیا را نداشتم. درست که شیرینی هایی مثل شما و پدر و مادرم و خواهر و برادرم را برایم داشته ولی این سفر برایم بدون #بازگشت است چون در مقابلم چیزی هست که به مانند #دریا بوده و دنیا یک قطره ناچیز!
🍃در آخر میدانم که سخت است برای خانوادهام اما من به #مادرم(حضرت زهرا) اقتدا کردم و نمیخواهم چیزی از من بماند پس خواهش میکنم سنگ قبر عمو #علیرضا را عوض کنید و بنویسید (شهیدان علیرضا جیلان) این کار کمتر فضا را برای من ناچیز اشغال میکند. یه دلیل دیگه هم داره و اینکه من همیشه عاشق #گلزار_شهدا بودم چه افتخاری بالاتر از اینکه اینجا اسم من هم باشه.
🍃شهید علیرضا جیلان در تاریخ بیست و هشتم آبان ۱٣٩۶ بعد از چندین بار #مجروحیت در عملیات آزادسازی بوکمال آسمانی شد و در تاریخ شنبه ۴ آذرماه ۱۳۹۶ با همراهی خیل عظیم مردم آرام گرفت و به آرزوی خود رسید.
🍃حالا گلزار شهدای #بروجن میزبان دو علیرضا جیلان است که مردم به رشادت و شجاعت ازشان یاد می کنند.
✍نویسنده: #سودابه_حمزه_ای
🌸به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_علیرضا_جیلان
📅تاریخ تولد : ۲۸ بهمن ۱۳۶۲
📅تاریخ شهادت : ۲۸ آبان ۱۳۹۶
📅تاریخ انتشار : ٢٧ آبان ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : گلزار شهدای شهر بروجن
#استوری_شهدایی #گرافیست_الشهدا
🖤 #کانال_سلام_بر_ابراهیم
🖤 @hemmat_hadi
☘࿐✧🌷✧࿐☘