eitaa logo
سلام بر ابراهیم
2هزار دنبال‌کننده
3هزار عکس
323 ویدیو
4 فایل
🌼 یا الله 🌹گـویند چـرا تـودل به شھیدان دادے؟ واللہ ڪہ مـن نـدادم، آنـھابـردند دل هایی که در مسیر عاشقی کم بیاورند می میرند. ‌ 🌷‌تقدیم به روح آسمانی شهیدان 💟 #ابراهیم_همت و #ابراهیم_هادی ‌
مشاهده در ایتا
دانلود
همه با هم را جشن بگیریم ❤️ بخوانید 👇 💠حرکتی ماندگار از به نقل از ⚜ایشان هر ساله به جای عید نوروز، را جشن میگرفتند و سفره ای رنگین در کنار پهن میکردند و از مهمانان پذیرایی میکردند. ⚜اعتقاد داشتند که عید عید غدیر است و سرمای کینه را با بهار ولایت پشت سر گذاشتیم... 💠 بود و همه خاله ها و دایی ها خونه پدربزرگ جمع شده بودیم... دایی تازه نامزد کرده بود... بعد از ناهار دیدم دایی و همسرشون رفتن بیرون. ⚜وقتی اومدن تو اتاق روی میز یه چیزایی میچیدن که برای ما ها خیلی جلب توجه میکرد.. ⚜یکم که گذشت،متوجه شدیم به مناسبت عید غدیر برامون جشن گرفته وبه تک تک خواهر ها و خواهر زاده ها هدیه داده بود واقعا کننده بود.. ⚜اولین باری بود که تو عید غدیر از غیر عیدی میگرفتم.دایی خیلی به عید غدیر زیاد می کردند و همیشه میگفتن که عید مسلمین ،عید غدیره.. 🌷 🌹 @hemmat_hadi
💔 🌷 ▫️✨من این را به عینه در طول زندگـے و همراهی با دیدم. در بسیارے از مواقع حتی در دوران ▫️✨وقتی ما به مهمانـی یا مراسمی می‌شدیم، ایشان من را به دلایل کارجهادی یا مسائل فرهنگی یا اردو‌های آموزشی و... همراهی نمی‌کردند. ▫️✨از محمد می‌شدم و به ایشان اعتراض می‌کردم که محمد جان در حـال حاضر که ما نداریم و تهدیدی هم نیست، این همه آموزش برای چیست؟ ▫️✨محمد هـم با یک لبخند زیبایی پاسخ می‌داد که (عج) باید همیشه حاضر و آماده باشد تا وقتی صدای «هل من ناصر ینصرنی» امام زمانش را شنید لبیک بگوید. 🌸 ❤️: @hemmat_hadi🌷
رو سینه و جیب پیراهنش نوشته بود: ✍"آنقدر غمت به جان پذیرم #حسین تا عاقبت قبر تو را به بر بگیرم حسین" بهش گفتند: #محمد چرا این شعر رو روی سینه ات نوشتی⁉️ گفت: میخوام اگه که قراره #شهید بشم تیر از دشمن درست بیاد بخوره وسط این شعر💥 وسط سینه و قلبمـ💔... بعد از عملیات #والفجرهشت بچه ها دنبال محمد می گشتند تا اینکه خبر اومد محمد به شهادت رسید🌷 درست تیر خورده بود وسط همون شعر😭 #شهید_محمد_مصطفی‌پور🌷 💟 @hemmat_hadi
🔰آمرین به معروف... 🔸سعی می کردم اعتقادات را به شکل #عملی در وجود فرزندانم پرورش دهم، بچه ها می دانســـتند اگر #مادر پوشش تیره و مشکی دارد، یعنی عزا🏴 و ماتم است.. 🔹شب #شهادت یکی از امامان بود و من مشکی⚫️ پوشیده بودم. آن موقع دو فرزند داشتم؛ #محمدرضا هفت و خواهرش یازده ساله👧 بود. برایشان از آن #امام تعریف کردم. به دقت👌 گوش کردند و موقعیت آن شب را فهمیدند 🔸اما همسایه بغلی ما جشن🎊 گرفته بود و #آهنگ های شاد را با صدای بلند پخش می کرد. نگران شدم😥 مبادا در تصور #کودکانه آنها دوگانگی ایجاد شود، بنابراین از قبح شکنی عمل همسایه در #شب_شهادت گفتم. 🔹مهدیه تصمیم گرفت تا #امربه_معروف کند سمت خانه همسایه🏡 رفت، #محمد که نسبت به خواهرش تعصب داشت، رفت و مراقب او بود👥 که اگر اتفاقی برایش افتاد،کمکش کند‌. #تذکر آن ها نتیجه داد و صدای آهنگ قطع شد🔇 نقل از: مادر بزرگوار شهید #شهید_محمدرضا_دهقان_امیری 🌹 @hemmat_hadi
محمـد آقا با برادرم دوست بود و با هم #هیئت می‌رفتند خانواده ایشون چند باری منو دیده بودن خیلےتمایل داشتند وصلتے صورت بگیره. اما چون فاصله سنے‌من و #محمد آقا زیاد بود قبول نمے‌کردم من متولد مرداد ۶۷ و محمد آقا شهریور۵۶ محمد آقا تو سفرے که به کربلا داشته در حرم #حضرت_عباس (ع) #متوسل به این بزرگوار شده و از ایشون همسر #مؤمن و محب اهل‌بیت (ع) را می‌خواد همزمان با این موضوع #بـرادرم یک بار دیگه این موضوع رو به من گفت و خواست بیشتر فکر? کنم نمیدونم چیشد که #موافقت کردم که بیاد از امام حسین(ع) هم خواستم هرچی خیر و #صلاحه پیش روم بذاره? وقتے محمد آقا به خواستگاریم اومد تازه از #کربلا برگشته بود اول صحبت‌هامون یه روایت برام گفت: « نجات و رستگاری در راستگویی است.» تا این حرف رو شنیدم یه کم #دلهره ای رو هم که داشتم برطرف شد گفت من #خواب دیدم که خدا به من ۲دختر دوقلو می‌بخشه و همسری خوب و مهربان دارم، ولےهمه این چیزها رو میگذارمو #شهادت در راه خدا رو انتخاب می‌کنم خواب‌های محمد آقا همیشه #رؤیای_صادقه بود.... #شهید_محمد_پورهنگ #طلبه_شهید_مدافع_حرم ❤️ @hemmat_hadi
💠 اوایل که شدیم به سوریه، هر فردی را کاری کرده بودند. یکی از های آقا " " رسوندن به خط بود..🌴 پیش خودم گفتم این همه راه اومدیم سوریه، بعد این بنده خدا، راضی شده که با اون که در داشت فقط برسونه؟؟ بعد که ،بعد اون همه شجاعت و دلاوری هایی که اونجا خلق کرد به رسید🕊 پیش خودم گفتم، چقدر من ظاهر بین بودم... (ع) هم ‌ , بود...💔 راوی: همرزم شهید @hemmat_hadi
☆به نام یار☆ گمان کنیم اکنون، سال ۱۱هجری ست. این روزها خورشید فروزان سرد است، آسمان ناله می کند، زمین بی تاب است و جریان درخت، به احترام می ایستد این روزها، دلتنگ است. دلتنگ مردی که از نگاهش، چکه می کرد. مردی که تبسمش، عطر داشت. این روزها، (س)دلتنگ است. پدری که دختر نازدانه اش را، می بویید و می بوسید و اش می داشت.پدری که از عمق جان، کوشید و از هیچ چیز، بهر رواج دریغ نکرد این روزها، (ع) است. دلتنگ که پشت به پشت یکدیگر، به کارزار قدم نهادند و بیرق را برافراشتند.برادری دلسوز، که ذره ذره ی محو تماشایش بودند این روز ها رزق جهان، است. بغضی تلخ از فراق رسول مهر.از فراق فراق به هجران، زارى دلهاى خونين   ز حد بگذشت ز اشك و آه مهجوران بيتاب جهانى غوطه زد در آتش و آب* و اگر به مهر ۱۳۹۹ هجری هم باز گردیم، عُشّاق اند. اما این دلتنگی و رنج، آن دم معنا می یابد که ره در پیش گیرند و بشوند مرید . بشوند یاور مقبول پ.ن:شیخ حزین لاهیجی به مناسبت سالروز (ص) ✍نویسنده : کانال_ سلام بر ابراهیم ❤️👉 @hemmat_hadi
🌺 عید آمد و دین طلعت روی تو دارد عید تکمیل کننده ناب به زمان(عج)و همه شما عزیزان تبریک‌عرض میکنم یا صاحب الزمان(عج) صبح روز رو با نام و‌یاد شما شروع میکنم تا این جمعه بیایی کانال_ سلام بر ابراهیم ❤️👉 @hemmat_hadi
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈ 🍃شب بود صدای خنده های گوش دنیا را کر کرده بود و هر دفعه  بلند تر و بلند تر میخندید چون از سر و کول بابا بالا میرفت چون دردانه بابا آیت بود و هر کاری میکرد بابا با روی خندان و آغوشی گشاده از آن اسقبال میکرد 🍃بابا آیت هم چون فقط موقع بدنیا آمدن پیش محمد نبود لبخند میزد و مثل بچه ها همبازی محمد میشد. بود بساط خنده و شادی کسی چه میدانست فردا چه در انتظارشان است... 🍃صبح باز هم مثل همیشه آرام و گزیده قدم برمیداشت که نکند محمد بیدار شود و بیقراری کند برای با رفتن، در را آرام پشت سرش بست و نفسی با اطمینان خاطر کشید. این آخرین باری بود که بابا از گریه نکردن محمد اطمینان داشت. فردا پس‌فردا و هر روز بعد از آن روز محمد بیقرار تر برای بابایی که دیگر هیچ وقت به خانه بر نمیگردد 🍃در پاسگاه آرام ترین و ترین فرد شناخته میشد. به گونه ایی که شاکی هم از آرامش اون آرام میشد، گوش شنوای همه بود از کوچک تا بزرگ برایش فرقی نداشت کسی که در مقابل من است کیست و یا چه مقام و مناسبی دارد، همیشه در کردن از بقیه پیشی میگرفت. 🍃دلسوز همه بود همین هم باعث شد که آن روز با شنیدن صدای نحیف و رنجور پشت تلفن سریع خود را به آدرس مورد نظر برساند و ناجوانمردانه از میان ما برود. و حالا مایی که دنیایمان پر است از جوان مرد هایی که به جرم مجری قانون بودن میشوند ✍نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۲۸ شهریور ۱۳۶۰ 📅تاریخ شهادت : ۱۶ مهر ۱۳۹۳ 📅تاریخ انتشار : ۱۶ مهر ۱۴۰۰ 🕊محل شهادت : سیستان و بلوچستان 🥀مزار شهید : گلزار شهدای شهر رونیز 🖤 🖤 @hemmat_hadi ☘࿐✧🌷✧࿐☘
Hamed Zamani - Mohammad (320).mp3
18.25M
♥️
سلام‌برتو
...
به‌تعداد‌،دخترانی‌که‌ازقبررها‌نیدی‌
اللهم‌صل‌علی‌محمد‌وآل‌محمد‌وعجل‌فرجهم