تویی آن که عاشقت را، دل ِ پاره پاره باید
به نشان عشقی از خون، تن ِ پر ستاره باید
به هر آنکه دل ببازد، به وصال می برازد
که از او کشیده در خون، سر چوب پاره باید
هنری نبود در صالح و در خلیل و موسا
که به باد و آتش و آب ز تو اشاره باید
نه به دیدگان نماید، هنری که از تو آید
که به چشم جان، در این بوالعجبی نظاره باید
به فراقم از تو زخم است و به وصلم از تو مرهم
که چو دردم از تو آید، ز تو نیز چاره باید
نه تو هرچه را بسوزی و نه من ز هر که سوزم
که به خرمن من از آتش تو، شراره باید
همه دل زدن به دریاست، مرام پاک بازان
خود اگر نوشته گرداب و اگر کناره باید
به فلق بپوشی آن را که بمیرد از برایت
کفن شهیدت آری، هم از این قوراه باید
#حسین_منزوی