☘یلدای روزگار☘
امشب هوا سرد است؛ سرد سرد.
دارد دانههای ریز برف میبارد
و دانه دانه مینشینند روی سرم.
دلم هم سرد است.
دنبال دلگرمی میگردم
در شبی که مردم دنبال سرگرمیاند.
میگویند: شب یلداست.
میپرسم: یلدا چیست؟
میگویند: طولانیترین شب سال.
آقا!
مگر از وقتی که تو رفتهای
خورشیدی طلوع کرده
که روزی باشد و شبی
و شبی طولانیتر از شبهای دیگر؟
کاش میشد به این مردم گفت
روز را نشان بدهند
تا من معنی طولانیترین شب سال را بفهمم.
طولانیترین شب روزگار
از وقتی که تو رفتهای آغاز شده
و هنوز هم ما در تاریکیِ نبودن تو
داریم به زور نفس میکشیم.
آقا!
حالا بیا کنار ما
در این یلدای روزگار
چند لحظه به سر کن.
میخواهیم دور هم باشیم
ولی تو را کم داریم.
هندوانۀ بخت ما
از وقتی که تو رفتهای
طعمی ندارد
و اگر سرخ هم باشد
شیرین نیست
مزۀ آب میدهد.
انار دلمان را ببین
چطور دانه دانه شده
و هر دانهاش افتاده دست کسی.
امشب بیا در بزم ما
دانههای دل ما را
از دست این و آن جمع کن.
دانههای انار
کنار هم که باشند قشنگند
انار دل ما باید دست تو باشد؛ نه هیچ کس دیگری.
تخمۀ دهان ما
که مغزش زبان ماست
باید بسته باشد
مگر برای خواندن نام تو
شکستیم این تخمه را
و هدر دادیم مغزش را
از بس که از غیر تو گفتیم و شنیدیم.
بیا بنشین دور کرسی.
این کرسی با آه فراق گرم شده.
بیا قصه بگو برایمان
قصۀ هزار و اندی سال غربتت را.
میخواهیم در این یلدای روزگار
قهقهههای مستانه را تعطیل کنیم
و بازار هق هق عاشقانه را گرم کنیم.
راستی فال حافظ هم بگیر برایمان
و با نعمۀ طرب انگیزت بخوان
تا از زبان تو بشنویم:
یوسف گمگشته بازآید به کنعان غم مخور
کلبۀ احزان شود روزی گلستان غم مخور
یلدای ما بدون سیب به سر نمیشود.
از حسین بگو و کربلا
تا بوی سیب هم بوزد به یلدای ما.
ما یلدای روزگار را
فقط با نام حسین داریم تاب میآوریم.
#یلدا
#بهانه_بودن
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
امشب دوباره حسرت مرگ زیبا روی دلم نشست. عدهای پرستوی عاشق، رفته بودند سر مزار عاشقی که شهرت عشقش همۀ دنیا را گرفته. روز ولادت مادر زمین و آسمان بود و صیادی بیرحم آن پرستوهای عاشق را کشت. او خیال کرد که چیزی از روی زمین کم کرد و ترسی به دل ما اضافه شد. غافل از این که با خون شهید زمین سنگین میشود و شوقی به دل ما اضافه میشود. امروز دلمان هوای مرگ زیبا را کرد و مشتاق قشنگ مردن شدیم.
آقا! تو بگو چه کار کنم تا قشنگ بمیرم! من از مرگهای زشت و حتی مرگهای طبیعی میترسم. امانم باش از این ترس!
شبت بخیر امان خدا!
#شب_بخیر #بهانه_بودن
#کرمان_تسلیت
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
@heyat_alzahra_313
🍃امام غریب
ما تو را باید در متن زندگیهایمان پی میگرفتیم تا به هر جا چشممان میافتاد، به یاد تو میافتادیم؛ اما تو را در دعای ندبهها و در جمکران محصور کردیم. این شد که صبح جمعهها اگر چه یابن الحسن میگوییم اما از بعد از این دعای ندبه تا دعای ندبۀ دیگر، نشانی از تو در ما و زندگیمان یافت نمیشود. ما شاید پا به مسجد جمکران که میگذاریم به یادت باشیم؛ اما پایمان را از مسجد بیرون نگذاشته، تو از خاطرمان محو میشوی.
ما با تو زندگی کردن را یاد نگرفتهایم؛ برای همین هم ندبهخواندن و جمکران رفتنهایمان ما را به تو نزدیک نمیکند.
از هر دری سخن میگویم، آخرش به غربت تو میرسم.
شبت بخیر امام غریب!
#شب_بخیر
#بهانه_بودن
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
🍃دل خوشی ام
دیگر نمیتوانم به خوشیهای دنیا دل ببندم.
یک روز وقتی دنیا روی خوش نشانم میدهد
روی پنجۀ پا میایستم
تا بتوانم آن سویِ رویِ خوش دنیا را ببینم.
دوست دارم همۀ توانم را به کار بگیرم
دنیا را کنار بزنم
و پشت پردۀ خوشیهایی که نشانم میدهد را ببینم.
در کنار هر خوشی، باید دنبال ناخوشیهای متراکمی بگردم.
دیگر باورم کردهام که دنیا جای خوشی کردن نیست.
دنیا اگر خوشی داشته باشد
تنها و تنها در نگاه تو میشود آن را پیدا کرد.
نگاهم کن
بگذار کمی طعم خوشی را بچشم.
خوشی نگاه تو خالص است
ناخوشی همراهش نیست.
شبت بخیر دلخوشیام!
#شب_بخیر
#بهانه_بودن
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
🍃منجی دلها
من در دلِ ذکر گفتنهایم، غافلم. وای به حالم وقتی که زبانم هم به ذکر، گویا نیست. غفلت، قاتل جان است و من روز و شبم را با این قاتل نامرئی سپری میکنم. بارها و بارها تیغ کاری این قاتل، بلای جانم شده و هنوز هم که هنوز است دست از همنشینی با این قاتل سنگدل بر نداشتهام.
آقا! هنوز کمی ترس از غفلت در دلم مانده. میترسم روزی برسد که همین ترس هم از وجودم برود. آن روز روز بدبختی من خواهد بود.
میشود تا آن روز نرسیده، کمکم کنی تا از این قاتل بیرحم فاصله بگیرم؟! میترسم ضربۀ آخرش را بزند و دیگر کار از کار بگذرد! تا ضربۀ آخر را نزده کاری کن!
شبت بخیر منجی دلها!
#شب_بخیر #بهانه_بودن
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
🍃محبوب خدا
من دلنگران شباهتهای خودم به دشمنان تو هستم. این شباهتها اگر ریشهکن نشود، آیا بعید است که روزی من هم در صف دُشمـ... ؟ وای! که حتی خیالش لرزه بر اندامم میاندازد.
من اگر عاشقت نیستم، در این که دوستت دارم، تردید ندارم. دلم خوش است به همین محبت کمی که از تو در دلم لانه کرده.
در هر حالی و هر جایی که باشم، دلم را رصد میکنم که مبادا محبتت رخت بربسته باشد. این نقطۀ تمایز من با دشمنان توست.
آقا! به حق این محبت مقدسی که محبوبترین محبتها پیش خداست، کمکم کن تا هر چه شباهت به دشمنان تو در وجودم هست، ریشهکن شود.
شبت بخیر محبوب خدا!
#شب_بخیر #بهانه_بودن
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
@heyat_alzahra_313
🍃فرمانده مهربان
اجازه بده باز هم به حرّ فکر کنم، به این که از وقتی به لشکر حسین آمد تا وقتی که به آسمان پر کشید، ساعتی بیش نگذشت و خدا به همین اندازه از عمرش به قدری برکت داد که روزگارها آمده و رفته و عالمی پای درس همین لحظههای کوتاه عمر حرّ نشستهاند.
به حرّ که فکر میکنم، دلم پر از امید میشود و با خودم میگویم اگر حسین، حرّ را قبول نمیکرد، تا قیامت چگونه کسی چون او میتوانست سوسوی امیدش را روشن نگه دارد که روزی اگر توبهکنان به سوی سپاه تو آمد، او را میپذیری؟
آقا! ما به حرّ مدیونیم که نگذاشت آرزوی شهادت در رکاب تو برایمان دست نایافتنی شود و مدیونتریم به جد غریبت حسین که توبۀ حرّ را قبول کرد و ما را امیدوار نگه داشت و چشم امیدمان به کرم توست که ما را اگر توبه کنیم، از سپاهت نمیرانی.
شبت بخیر فرمانده مهربان!
#محرم
#شب_بخیر #بهانه_بودن
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
🍃بهترین همسفر
کم میشود که ما تنهایی به زیارت اربعین برویم. حال و هوای زیارت اربعین گویی به جمعی زیارت رفتن است. تو هم مثل مایی آقا!؟ تنها میروی به زیارت یا با ملازمانت؟ کسی غیر از ملازمانت را همراه خود میبری؟ اگر آری، میگذاری تو را بشناسند یا نه؟ میشود بگویی ملاک انتخابت چیست؟ من باید چه کار کنم تا توفیق همراهی با تو را داشته باشم؟ التماس میکنم به اندازۀ فاصلۀ دو عمود توفیق همراهی بده به من. نه، به اندازۀ یک قدم. بگذار در نامۀ عملم بنویسند: همراهی با ولی خدا در مسیر کربلا!
شبت بخیر بهترین همسفر!
#اربعین #محرم
#شب_بخیر #بهانه_بودن
@heyat_alzahra_313
🍃شفای عالم
میزبانان زائران اربعین، حسابی مهمانشان را شرمنده میکنند؛ از بس که برایشان سنگ تمام میگذارند. سفره که پهن میکنند به قدری غذا میگذارند که زائر سیر سیر شود و از سر سفره بلند شود.
آقا! من میدانم که تو کمخوراکی؛ ولی اگر میزبانت شدم، بگذار چند برابر آنچه میخوری در برابرت بگذارم. من به غذایی که به دهان تو متبرک شده محتاجم. مگر نمیگویند ته ماندۀ غذای مؤمن شفاست؟ و آیا روی زمین از تو مؤمنتر کسی هست؟ پس بگذار با ته ماندۀ غذایت، خودم شفا پیدا کنم و بانی شفای مردم گرفتار شوم. ته ماندۀ غذای تو، شفای دردهای جسم و جان ماست. ما همه غرق دردیم و محتاج درمان، و چه دارویی لذیذتر و شیرینتر از ته ماندۀ غذای تو؟!
شبت بخیر شفای عالم!
#اربعین #محرم
#شب_بخیر #بهانه_بودن
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
اشتباه است اگر کسی بگوید تو لایق عشق ورزیدنی. عشق مگر معنایی جز محبت ورزیدن به تو دارد؟ تو حقیقت عشقی. هر حسی اگر رنگی از عشق تو نداشته باشد، همان ننگی است که روزی دامن انسان را خواهد گرفت و او را خوار خواهد کرد.
من بیچارهام که دلم را به هر کسی بند کردم، جز تو و بیچارهتر این که تو رشتۀ دلم را به دست گرفتی و من آن را از تو پس گرفتم و در جایی غیر از درگاه تو گره زدم.
هیچ کسی از ما لایق عشق ورزیدن به تو نیست. تو لطف میکنی که اجازه میدهی ما عاشقت شویم. کسی اگر قیمت الماس عشق تو را بداند، میفهمد تو مهربانترینی که گرانترین الماس عالم را بیمنت به ما عطا میکنی و ما نالایقترینیم که برای عاشق شدن، هزار اما و اگر میآوریم. چقدر مهربانی که با اما و اگرهای ما کنار میآیی!
شبت بخیر مهربانترین!
#شب_بخیر #بهانه_بودن
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
🍃بهار خدا
پاییزِ برگریزان با تو حرفها دارد و ما نمیشنویم! پاییز تجسّم یک انتظارِ به مقصد نرسیده است. زرد و بیجان شدن یعنی توانم برای انتظار به انتها رسیده است و تا از دست نرفتهام فکری کن به حالم.
من این روزها همان پاییزم و حرفها دارم با تو. تا از دست نرفتهام، فکر به حالم کن آقا!
شبت بخیر بهار خدا
#شب_بخیر
#بهانه_بودن