eitaa logo
هیأت شهدا
397 دنبال‌کننده
18.1هزار عکس
8.7هزار ویدیو
84 فایل
🍃اَللّهمَّ اجْعَلْنا... مِمَّنْ دَاءْبُهُمُ‌‌الاِْرْتِياحُ اِلَيْك... #خدایا !... مرا از کسانی قرار دِه... که شیوه‌شان آرام گرفتن به درگاهِ توست ... سلام بر شهدا ...♡🍁♡... ارتباط با خادم کانال 👇 @tasnim2060
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹 🔹 خانم عزیز؛ تا می‌توانی با کلمات اقتدار بخش همسرت را صدا بزن و با ایشان طوری حرف بزن و رفتار کن که گویا با رئیس کل صحبت می‌کنی! در این صورت برای خودت و بچه‌هایت ستون محکمی ساخته‌ای. 🔸 به این نکته توجه کن که اگر اقتدار مردی در خانه از بین برود، هرگز نمی‌تواند تکیه گاه خوبی برای تو و بچه‌هایت باشد.
🕊🕊🕊 🔶سقا صدایش می کردند. به مادرش گفته بود: میخواهم جبهه هم سقا باشم. 🔷همیشه قبل ازخودش به رزمنده ها آب تعارف می کرد. سرسفره ی ناهار و شام هم دنبال پارچ های آب می دوید، و وقت وبی وقت به آنها آب تعارف می کرد. 🔶میگفت: آب نطلبیده مراد است. حتی آب قمقمه اش را هم می بخشید. تشنه شهید شد؛ همانطورکه آرزو داشت. 🌺شهید زکریا صفرخانی🌺 #شبتون_شهدایی🌙✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🗓 شنبه ۲۳ آذر ۱۳۹۸ ۱۷ ربیع‌الثانی ۱۴۴۱ ۱۴ دسامبر ۲۰۱
هدایت شده از هیأت شهدا
1_12519061.mp3
2.07M
💠 #دعای_عهد ✳️تغییر مقدرات الهی با مداومت بر خواندن دعای عهد... 🌸امام خمینی ره: اگر هرروز (بعد از نماز صبح) دعای عهد خواندی، مقدراتت عوض میشود....⚡️
15.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پشت‌پا خورده ز مردم گله را می‌فهمد این دل تنگ مگر فاصله را می‌فهمد همه را با خبر از آمدنت کن، برگرد جامه‌ی آمدنت را به تنت کن، برگرد 🎤 💐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این روزها که اصلاح‌طلبان در ساز استعفای روحانی می‌دمند و برخی انقلابی‌ها هم همراه آنان،جلوتر از رهبری حرکت میکنند سخنان سال گذشته را خوب گوش دهند: رهبر انقلاب: دولت باید سرکار بماند و با قدرت، وظایف خود را در حل مشکلات انجام دهد خیالتان را راحت کنیم مجلس فعلی در حدوقواره ای نیست که روحانی را به استیضاح بکشاند شاید مجلس بعدی چنانچه توانمند و مستقل شکل بگیرد بتواند. لذا طرح آن در ماه های قبل از انتخابات سودی ندارد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨الله اکبر۴ ✨اشهدان لا اله الّا الله۲ ✨اشهدان محمداً رسول الله۲ ✨اشهدان علیاً ولی الله۲ ✨حی علی الصلاة۲ ✨حی علی الفلاح۲ ✨حی علی خیر العمل۲ ✨الله اکبر۲ ✨لا اله الّا الله۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
▪️‏این چهره خندان را با پیش‌زمینه جسد ‎ ١٦ساله در میدان جنایت به یاد بسپارید. این چهره ویرانی‌طلبانی است که مردم جوامع توسعه نیافته را به خیابانهای آتش و خون و جنون انتقام می‌کشند این چهره حامیان تحریم و حمله نظامی و تجزیه ایران است که می‌خواهند با جسدهای ما سلفی بگیرند. 💬 شیلا نخجوانی
930703-Panahian-HaqShenas-ShokrZendegiVaBandegi-32k.mp3
13.04M
🎙 📌 شکر، راه آسان شدن زندگی و بندگی 🔻فهرست مطالب: آیا زندگی و بندگی دشوار است؟ رفع موانع زندگی و بندگی سختی‌های قشنگ حذف نمی‌شوند راه خدا، استرس ندارد شکر؛ راه آسان شدن زندگی و بندگی نتیجه شکر خدا ضرورت شکر نعمت‌های همگانی و همیشگی نتیجه ناشکری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 ثبت نام سراسری خادم الشهداء 🔴 🧔🏻 برادران و خواهران 🧕🏻 🔷 مهلت ثبت نام: 🔸از امروز ۲۳ تا ۲۹ آذرماه ۱۳۹۸ ✅ ثبت ‌نام در پایگاه اینترنتی کوله بار 👇🏻👇🏻👇🏻 🔸 khademin.koolebar.ir
#انسان_در_اندیشه_امام_خامنه_ای 🔹انسان‌شناسی اسلامی - که اولاً انسان را مخلوق خداوند می‌داند و ثانیاً او را دارای دو ساحت دانسته و بعد غیرمادی را برای او قائل می‌شود- معرفت نوینی را در اختیار انسان می‌گذارد و علوم انسانی دیگری را بنا خواهد کرد که با علوم انسانی مبتنی بر اومانیسم غربی متفاوت می‌باشد.
#معرفی_شهید 🌷 اهل روستای شیخ احمد از توابع شهرستان اردبیل بود و و اسفندماه سال ۹۴ برای دفاع از حریم امامت و ولایت به جبهه مقاومت اعزام شده بود. 🍃 از تکاوران تیپ ۳۷ سپاه حضرت عباس (ع) استان اردبیل و از رزمی کاران زبده استان بود 🍃نخستین شهید مدافع حرم اردبیل در سال ۶۷ به دنیا آمد و دهمین فرزند خانواده بود و از کودکی عشق اهل بیت (ع) را در دل می‌پروراند. 🍃هنوز هم نوای رجزخوانی او در سوگ مولایش امام حسین (ع)، خانم زینب (س) و حضرت رقیه (ع) در حسینیه‌ها و مسجد امام صادق (ع) در کوچه پس کوچه‌های شهر شنیده می‌شود. #مدافع_حرم #شهید_هاشم_دهقانی_نیا🌷 #سرم_فدای_فدائیان_بانوی_دمشق💔
#معرفی_شهید 🌷 📌حجت الاسلام عبدالله رضایی همرزم شهید گفت:  هاشم دهقانی از پاسداران  جوان تیپ ۳۷ سپاه حضرت عباس (ع) و از رزمی کاران زبده استان بود که قبل از عید به جمع مدافعان حرم پیوسته بود. 📌 پیش از اعزام به سوریه این شهید را از دور دیده بودم اما از نزدیک ملاقات نکرده بودم تا اینکه در ماموریت سوریه با این شهید هم رزم شدم و در اولین روزهای ماموریت به رشادت‌ها و جدیت این شهید در انجام ماموریت محوله پی بردم 📌در عملیات ۷ اسفند سال ۹۴ با این شهید همرزم همراه شدم و جهت انجام ماموریت به یکی از روستاهای سوریه آماده شدیم و در شب عملیات، بعد از اقامه نماز مغرب و عشاء به طرف یکی از روستاهای سوریه حرکت کردیم، 📌 شهید دهقانی در این ماموریت فرماندهی یکی از دسته های گردان را بر عهده داشت و در حین حرکت دسته این شهید پیش رو بود و وقتی عملیات شروع شد در هر محوری که با آتش سنگین دشمن مواجه می‌شدیم از شهید دهقانی خواسته می‌شود تا در محل حاضر شود و تا زمانی که آتش دشمن را خاموش نمی‌کرد باز نمی‌گشت تا اینکه آن روستا را به تصرف خود درآوردیم لذا در آن شب با شجاعت‌ها و رشادت‌های این شهید جوان آشنا شدم. #مدافع_حرم #شهید_هاشم_دهقانی_نیا🌷 #سرم_فدای_فدائیان_بانوی_دمشق💔
#معرفی_شهید 🌷 🔅حجت الاسلام رضایی گفت: بنده بعد از مجروحیت وارد حیاتی شدم و به دنبال من رزمنده دیگری به نام حاجی رضا وارد حیات شد در آن لحظه به شدت زخمی و ضعیف شده بودم. 🔅 حاجی رضا، شهید دهقانی را فراخواند و وضعیت مرا به وی اطلاع داد آنان خواستند مرا به محلی امن منتقل کنند اما  آن حیات تنها یک راه ورودی داشت که از آن ورودی هم امکان تردد وجود نداشت لذا مجبور بودیم از دیوار بپریم. 🔅وی گفت: از آنجایی که به شدت مجروح شده بودم امکان پریدن از دیوار وجود نداشت و آنان نیز از وضعیت جسمی من ناامید شده بودند تا اینکه #شهید_دهقانی ازم خواست به طرف دیوار حرکت کنم و با کمک وی توانستم از دیوار عبور کنم لذا شهامت شهید هاشم دهقانی در آن زمان مثال زدنی بود که موجب شد نجات یابم. 🔅رزمنده مدافع حرم گفت: در بیمارستان حلب بودم که از رزمندگان خبر نحوه زخمی شدن دهقانی را شنیدم به طوری که تکفیری‌ها برای بازپس گیری به این روستا حمله ور شده بودند و چند تن از پاسداران جوان با شجاعت تمام در مقابل تکفیری‌ها ایستاده بودند که از جمله آنان شهید دهقانی بود که با نهایت تلاش در مقابل دشمن ایستادگی و دفاع کرده بود که در نهایت وی بر اثر مجروحیت قطع نخاع شده و حرکت برای این شهید غیر ممکن شده بود.😔 🔅وی افزود: از آنجایی که به علت مجروحیت از منطقه خارج شده بودم دیگر خبری از وی نداشتم تا اینکه خبر شهادت این جوان دلاور را شنیدم. #مدافع_حرم #شهید_هاشم_دهقانی_نیا🌷 #سرم_فدای_فدائیان_بانوی_دمشق💔
#معرفی_شهید 🌷 🔅حاشیه تشییع شهید 🍃در بین جمعیت، صدای مردی همه را متوجه خود ساخت همه به سوی صدا برگشتند مرد با صدای بلند می گفت «این پسر… این پسر… این پسر… پسر من نیست، پسر همه شماست، پسر اردبیل است» 🍃 دو نفر زیر شانه های مرد را گرفته بودند و او که خمیده راه می رفت، باز گفت «خوش آمدید… خوش آمدید…» و اشک می ریخت. 🍃آن قدر ازدحام زیاد بود که فقط از دور صدای جوانی را شنیدم که می گفت «خواهرت…» و دیگر هق هق گریه امانش نداد از ذهن بیننده و شنونده می گذشت که این افراد پدر و برادرت هستند، اما نه! امروز همه یکی شده بودیم و تو … پسر و برادر همه ما شده بودی. 😍در تشییع پیکرت، از کسی شنیدم که گفت «آن یکی هنوز پیکرش پیدا نشده و مشخص نیست که زنده است یا نه، اما هاشم هر دو دستش قطع شده بود» به کجا سفر کنم؟ کجای دنیا؟ وقتی از دست قطع شده می گویند، کجا را باید پیدا کرد؟ به کجا باید رفت؟ جز … کربلا و یاد عباس (ع) و غیرت و شجاعت و … . #مدافع_حرم #شهید_هاشم_دهقانی_نیا🌷 #سرم_فدای_فدائیان_بانوی_دمشق💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹فروش جنس داخلی با نام یک شرکت خارجی ⁉️ من در شرکتی کار می‌کنم که محصولات آن مشابه خارجی دارد و البته عمدتاً نمونه خارجی، کیفیتی برتر یا مساوی و قیمتی گرانتر دارد. به درخواست یکی از نمایندگی‌های فروش، محصول تولیدی این شرکت به نام یک شرکت خارجی و به قیمت آن به مردم عرضه می‌شود. با توجه به اینکه مصرف کننده، یقیناً بعنوان جنس خارجی این محصول را خریداری و به همین دلیل پول بیشتری نسبت به جنس ایرانی پرداخت می‌کند؛ در حالی که محصول کاملاً ایرانی است. لطفاً مشخص نمایید که این کار چه حکمی دارد؟ ✅ج: اگر داخلی یا خارجی بودن خود آن وسیله با مشاهده برای مشتری قابل شناسایی و تمیز باشد، بر  ساخت آنها عنوان تقلّب و تدلیس صدق نمی کند؛ ولی اعلان و اخبار خلافِ واقع راجع به آنها کذب و حرام است و اگر بیع بر کالای مذکور با وصفی که مخالف واقع است صورت بگیرد، معامله صحیح است لیکن اگر مشتری بعد از آن از واقعیت امر مطلّع شود، اختیار فسخ خواهد داشت. 📕منبع: leader.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یه پیشنهاد ویژه داریم برای شما که به فکر تهیه #جهیزیه، #هدیه و#ظروف پذیرایی خاص برای #میهمانی ها هستید👏👏👏 از کانال ما دیدن فرمایید 🌞 انواع #شیرینی خوری، #میوه خوری، #شکلات خوری، #قندان، #بشقاب، #گلدان، و... لطفا فقط #خوش سلیقه ها تشریف بیارند🌼❤️🌼 مطمئنم پشیمون نمیشید☺️ http://eitaa.com/joinchat/973209621C521567173d
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 لِه کردن مردم؛ عادت و اعتقاد لیبرال‌ها 🔻چگونه با کنار رفتن اقتصاد لیبرالی، عزت همگانی محقق خواهد شد؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📺 سلسله گزارش های شبکه خبر از برنامه با سخنرانی استاد شهاب مرادی 📆 ۱۷ مهرماه ۱۳۹۸
🔵 لاف استعفا ‏دست و پا زدن‌های زنگنه برای حفظ صندلی وزارت را باور کنیم یا لاف استعفای روحانی را؟ استعفای محمود صادقی از مجلس دهم و اقدام به ثبت نام برای انتخابات مجلس یازدهم در روز اول، عریان‌ترین مصداق این بازی نخ‌نما است. این تشنگان سیری ناپذیر قدرت و ثروت را چه به ترک میزهای ریاست! twitter.com/GhadiriNetwork
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از هیأت شهدا
صلوات خاصه امام رضا علیه السلام: اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضاالمرتَضی الامامِ التّقی النّقی وحُجَّّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثری الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه کافْضَلِ ما صَلّیَتَ‌عَلی‌اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِک.🌹🍃
هیأت شهدا
#مستند_داستانی_امنیتی_عاکف @kheymegahevelayat #قسمت_پنجاهم عاصف عبدالزهراء همین طور داشت نفس نفس
@kheymegahevelayat اومدم داخل راهرو اما عاصف و ندیدم. نفهمیدم کِی غیب شد. باخودم گفتم حتما رفته داخل ماشین و منتظر هست. رفتم پارکینگ اما فقط سیدرضا رو دیدم که پشت فرمون نشسته. بهش گفتم: +عاصف کجاست؟ _ندیدمش. مگه باهم نبودید؟ توجهی به حرفش نکردم.. گوشیم و از جیبم در آوردم زنگ زدم بهش اما دیدم رد تماس میده. دو بار دیگه زنگ زدم بازم رد تماس داد. به سیدرضا گفتم: « با موبایلت عاصف و بگیر. » اونم زنگ زد، اما عاصف جواب نداد. بیخیال شدم. سوار ماشین شدم و از مرکز اصلی سازمان اتمی کشور زدیم بیرون. بیسیم زدم به حدید: +حدید حدید/عاکف... _حاجی درخدمتم. +موقعیت؟ _مشرف به ورودی و خروجیِ محل کار سوژه. +خودروی مِگان سفید رنگ که الان اومد بیرون دیدی؟ _بله اومد بیرون داره میره. برم دنبالش؟ دستم و از شیشه ماشین آوردم بیرون.. گفتم: +التماس دعا داریم. _عه شما بودید؟ +نه..دایی جان ناپلوئونی بودن. _مخلصیم حاجییی. +حواست به همه ی موارد باشه. احتمالا یکی دو ساعت دیگه میاد بیرون! خداقوت. یاعلی. رفتیم سمت اداره..در مسیر اداره، فقط به اتفاقات پیش اومده و گافی بدی که عاصف داده بود فکر میکردم. نزدیک اداره بودیم که به عاصف پیام دادم: « تا نیم ساعت دیگه اگر اومدی دفتر که اومدی. نیومدی برای همیشه چشمم و به روت میبندم و گزارشت و مینویسم بعدش مستقیما میدم دست حاج هادی. » پیام داد: «برو هرکاری که دلت میخواد بکن. منم گزارشت و دادم بعدا میفهمی.» وقتی رسیدیم اداره فوری رفتم دفتر.. از تلفن دفتر اداره که یه خط ناشناس بود زنگ زدم به خط کاری عاصف عبدالزهراء. اونم مجبور بود چون خط کاریش زنگ میخوره جواب بده. وقتی جواب داد گفتم: +کجایی؟؟ _سر قبر خودم نشستم. +بگو منم بیام. خرما هم میارم. _لازم نکرده. +هرجایی هستی بگیر بیا اداره کلی کار داریم. تمومش کن این بچه بازیارو! _آقا من گه خوردم اومدم داخل این سیستم، حالا خوبه؟ میشه ولم کنید؟ آی اونایی که دارید میشنوید صدای من و! آقاجون من غلط کردم اومدم. میخوام از این سیستم برم.. خسته شدم.. نمیتونم تحمل کنم وقتی دارم هر شبانه روز برای امنیت ملی، برای امنیت این مردم و نظام جون میکنم و سگ دو میزنم، حتی هر سه ماه هم نمیرم مادرم و که مریضه ببینم، اونوقت همکارم، برادرم، الگوم، رفیق بچگیام، کسی که برام محترمه بیاد منو بگیره زیر مشت و لگد... دیدم عاصف بدجور به هم ریخته و کنتورش قاطی کرده، تماس و قطع کردم و گوشی رو انداختم روی میز. یه برگه مرخصی ساعتی پر کردم زدم بیرون از اداره. نزدیک اداره یه پارک داشت که رفتم اونجا نشستم..با این که یکساعت و خرده ای از اتفاقات سازمان اتمی گذشته بود اما همچنان بدنم و سرم خیس عرق بود. نسیم خنکی به صورتم میخورد و لذت میبردم. به شدت خسته و خمار بودم. از بس فشار جسمی و روحی رو متحمل شده بودم، دلم میخواست داخل همون پارک روی صندلی بگیرم بخوابم. نشستم فکر کردم که برای موضوع عاصف چیکار کنم.. زنگ زدم به خانومم. چندتا بوق خورد جواب داد: _سلام محسن. خوبی؟ +سلام. ممنونم. تو چطوری؟ _خداروشکر.. خوبم! کجایی؟ +یه جایی نزدیک اداره. فاطمه زهرا، میخوام حتما ببینمت. نیاز دارم به اینکه یه کم باهم دیگه باشیم. _چشم عزیزم. میخوای من بیام؟ بگو کجایی الان سریع خودم و میرسونم بهت. +نمیدونم. یه کم صبر کن بهت خبر میدم. _وا. مگه نمیگی ببینیم هم و !؟ دیگه ببینم چی میشه و بهت خبر میدم چه داستانیه؟! +نمیدونم فاطمه! اصلا مخم کار نمیکنه الآن! یا باید خودم بیام خونه، یا باید هماهنگ کنم بیای دفترم اداره. یا باید با رییسمون هماهنگ کنم بیای یکی از خونه های امن چنددقیقه هم و ببینیم. از طرفی نمیخوام بیای ادارمون. خوشم نمیاد بیای محل کارم. اصلا گیج شدم! _باشه. هر جور صلاح میدونی. +میشه یه کم حرف بزنی با من تا شارژم کنی؟ خندید و گفت: _آره عزیزم. چرا نمیشه! اما قبلش یه سوال ازت بپرسم راستش و میگی؟ +فاطمه زهرا؟ _ببین محسن، من میدونم الان چی میخوای بگی.. میخوای بگی من کی بهت دروغ گفتم. من میدونم تو راستگوترین مرد روی زمینی، اما گاهی حقیقت رو به من نمیگی که چت میشه و چرا انقدر به هم میریزی! این به این معنا نیست که دروغ میگی، نه اصلا اینطور نیست قربونت برم. منظورم اینه با من حرف نمیزنی و اصل موضوع رو نمیگی. تو برای همه گوش شنوایی اما هیچ وقت خودت نخواستی که یکی حرفات و بشنوه. من باید شبا از کابوسایی که میبینی.. تا این و گفت یه تکونی خوردم؛ حرفش و قطع کردم گفتم: +فاطمه من زنگ زدم حالم خوب بشه. الانم با تو صحبت میکنم خوبم. نیازی نیست همه چیزارو بهت بگم. بگذریم. _باشه شوهر زورگوی من. همین دیکتاتور بازیات هست که منو عاشق تو کرده. من الآن هرچی بگم تو حرف خودت و میزنی. + فاطمه، ناهار چی درست کردی؟ _تو که معلوم نیست بیای خونه ! منم گفتم که امروز با دوستم برم بیرون