🕊 از داغ او نوشتم و جوهر کبود شد
پژمرد یاس و بال کبوتر کبود شد
آن لحظهای که چاه به آهش جواب داد
خرمای نخلهای تناور کبود شد
پهلو گرفت از غم او کشتی نجات
دریا کویر گشت و سراسر کبود شد
از آن به بعد بود که انگشتر عقیق
بر دستهای خستهی حیدر کبود شد
یک لحظه فکر کرد چرا در نبود او
دیوارها سیاه شد و در کبود شد؟
از خون روی میخ به پهنای آسمان
یک قطره ریخت، چشمهی کوثر کبود شد
از بس که چشم دوخت و از بس که اشک ریخت
چشمش میان قبله و بستر کبود شد
آرام دست فاطمه را بوسه زد ولی
با بوسه نیز جسم مطهر کبود شد
این گنبد کبود که آغاز قصه بود
از دردهای آل پیمبر کبود شد
هر جا که مردمی به غم او نشستهاند
آنجا هزار صورت دیگر کبود شد
تا لب گشود از غم خود چند سال بعد
محراب غرق خون شد و منبر کبود شد
ما را که پیر کرد، ببین با علی(ع) چه کرد
آن لحظهای که صورت مادر کبود شد
#سید_سعید_صاحب_علم
شهادت #حضرت_مادر تسلیت باد💔🏴