eitaa logo
مسابقه کتابخوانی کنگره ملی شهدای کاشان
1.3هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
992 ویدیو
22 فایل
﷽ مسابقه بزرگ کتابخوانی 🌷کنگره ملی شهدای شهرستان کاشان 🌷 مشاوره مسابقه : @kashan_1403 _________________________________ مدیر کانال دختران حاج قاسم : @h_d_hajghasem_120
مشاهده در ایتا
دانلود
یه وقتایی باید بذاری هر کی هر جوری دوست داره در موردت فکر کنه.. خوب و بدش اصلا برات مهم نباشه. ولی تو هدفت یادت نره. اون تو زمان گیر میکنه و تو رشد میکنی. بعضی وقتا خوبه بذاری بعضیا مشغول اضافه کاری باشن تا تو بری بالا ❤️ 🌺🌸•••🌺🌸🌺•••🌸🌺 پاتوقی ویژه تمام دختران نازنین ایران زمین 👇🏻 @heyatjame_dokhtranhajgasem ❤️🧡💛💚💙💜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کلاس اول راهنمایی بودیم درس عربی وانگلیسی به کتابامون اضافه شده بود معلم از دوستم پرسید وات ایزیت؟(اشاره ب دیوار) دوستم جواب داد ایت ایز جدار که دیدیم کلاس رفت رو هوا🤣🤣🤣 😆 😁😉 🌺🌸•••🌺🌸🌺•••🌸🌺 پاتوقی ویژه تمام دختران نازنین ایران زمین 👇🏻 @heyatjame_dokhtranhajgasem
ღـیدانـھ⚘🍂 میگفت‌من‌یہ‌چیزوفہمیدم خداشہآدتوهمیشہ‌بہ‌ آدمایی‌داده‌که‌توکار سختڪو‌ش‌بودن ... !💔🌿 🌺🌸•••🌺🌸🌺•••🌸🌺 پاتوقی ویژه تمام دختران نازنین ایران زمین 👇🏻 @heyatjame_dokhtranhajgasem
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
( ♥️ ° 📕 ) 📚| ✍| 📖| سلما پرید وسط نوشته‌هایم، مثل پروانه که می‌پرد دور و برت و چشمت را دنبال خودش می‌کشد؛ در نتیجه ذهنت هم بال بال می‌زند و به هم می‌ریزد. - ببین شهید مغفوری هم می‌خواسته اول بپسنده! چشم ریز می‌کنم توی صورتش، معنای حرفش را نمی‌فهمم و ساده می‌گویم: - چی رو بپسنده؟ - صورت خانمش رو! شما مردها همین‌طورید؛ اول زیبایی زن براتون مطرحه! چشمانم گشاد می‌شود از این حرف. منصفانه بود؟ نبود! نظرش راجع به من هم همین است؟ نیست! زندگی بر پایۀ زیبایی زن با دوام است؟ نیست! الآن وقت جواب دادن، آن هم تند و تلخ هست؟ نیست؟ نگاهم را از صورت سلما می‌چرخانم سمت صورت عبدالمهدی. به تمام صورت دارد لبخند می‌زند؛ نیست! لبخند می‌زنم و می‌نویسم: عبدالمهدی رفت خانۀ دوستش آقای تهامی، بانو هم آمد خانه دوستش خانم تهامی. نشستند در یک اتاق که پرده‌ای وسطش کشیده بودند. عبدالمهدی آقای تهامی را نگه داشت و کنارش نشاند این سوی پرده. بانو هم لرزان نشست کنار همسر تهامی آن سوی پرده! حیا پرده‌ای است که همراهش روشنایی دل و دیده می‌آورد. عبدالمهدی جوان باحیای این سو، با نوجوان پرحیای آن سو، با هم به گفت‌وگو نشستند. شاید می‌خواستند با هم زندگی بسازند، آن‌هم برای یک عمر، برای یک نسل؛ پس باید افکار و عقاید هم را می‌سنجیدند. زندگی یعنی حضور دو انسان کنار هم برای سال‌ها، روزها، دقیقه‌ها، ثانیه‌های طولانی، به اضافۀ خواسته‌ها، خواهش‌ها، کارها، بارها، شادی‌ها، تلخی‌ها، خستگی‌ها، راحتی‌ها، محبت‌ها، تنش‌ها، و هزار «های» دیگر! این دو + این روزها + این‌ها، ها را عبدالمهدی با بانو گفت‌وگو کرد. از خودش گفت؟ نه. اول از نگاه خدا به جهان گفت، طبق کلام خدا هم گفت، انسان در قران را گفت، از انسانِ با ایمان گفت، از وظیفه گفت، از زندگی جهادی گفت، بعد رسید به خودش که از دنیا و مالش فقط عزم و اراده دارد که پی مال حلال برود و یک دل که محبت را می‌فهمد. ⏳ادامه دارد... ⏳ 🌺🌸•••🌺🌸🌺•••🌸🌺 پاتوقی ویژه تمام دختران نازنین ایران زمین 👇🏻 @heyatjame_dokhtranhajgasem
( ♥️ ° 📕 ) 📚| ✍| 📖| بانو هم کمی گفت و نگفت و گذاشت برای جلسه دوم. دوباره خانه تهامی، پردة وسط و صحبت چهار نفره! عبدالمهدی راضی، بانو راضی، می‌ماند خانواده‌ها که... سلما چیزی نمی‌گوید اما من خودم سر از روی نوشته‌ام برمی‌دارم و می‌گویم: - می‌دونی قشنگی زن توی چشم مرد، مرد توی چشم زن خیلی مهمه. من توی دانشگاه دختر زیاد می‌بینم، اصلاً نصف کلاسمون دخترا هستند که خب خودشون نیم مثقالند؛ اما دو مثقال پودر و رنگ مالیدند. شاید نیم مثقال فکر می‌کنند این‌جوری قشنگ‌ترند. اما من با اطمینان بهت می‌گم این‌جوری فقط دم دستی حساب می‌شن. عیار زیبایی به پودر و رنگ نیست. جلوه می‌ده. فقط همین. زن اگر دلخواه مردش باشه، دقت کن سلما، دل + خواه، زیبا جلوه می‌کنه. مرد هم همین‌طور. اگر دل+ خواه، نباشه ملکة زیبایی باشه هردوشون از هم دوری می‌کنن. بعد هم خانم منصف من، خودت بگو؛ من شما رو این‌طوری انتخاب کردم؟ بغض می‌کند به آنی. نگاه می‌کنم به صورت عبدالمهدی و می‌پرسم: - بد حرف زدم؟ حرف بدی زدم؟ شانه بالا می‌اندازم و ادامه نمی‌دهم. به جایش گل را از روی مزار برمی‌دارم و می‌گیرم سمت سلما و می‌گویم: - اولین و آخرین بارت باشه گل تقدیمی من رو به کس دیگه تقدیم می‌کنی. ابروانش بالا می‌پرد: - فرهاد! - جریمه می‌شی؛ تا دو هفته فرصت داری برام یه شال‌گردن ببافی، شنیدم هنرمندی! چشمانش می‌خندد: - فهمیدی؟ - چیو؟ - دارم برات می‌بافم. حالا که دوست داری تا فردا تمومش می‌کنم. - حق نداری. - چرا؟ - همین‌جوری الکی، پاشو، پاشو. این گروه ده نفره که از پله داره میاد پایین نگاهش به عبدالمهدیه! پاشو الآن شلوغ می‌شه گمت می‌کنم. ⏳ادامه دارد... 🌺🌸•••🌺🌸🌺•••🌸🌺 پاتوقی ویژه تمام دختران نازنین ایران زمین 👇🏻 @heyatjame_dokhtranhajgasem
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🤚 دست مرا بگیر که در ابتدای راه وامانده است نفس ضعیف و ذلیل من آقا خودت برای دعا بخوان دل خوش نکن بہ چند نفر از قبیله من الّلهُمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّکَ‌الْفَرَج🌸 🌺🌸•••🌺🌸🌺•••🌸🌺 پاتوقی ویژه تمام دختران نازنین ایران زمین 👇🏻 @heyatjame_dokhtranhajgasem