eitaa logo
هیئت‌جامع‌دختران‌حاج‌قاسم
1.1هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
1.1هزار ویدیو
22 فایل
﷽ هیئت‌جامع‌دختران‌حاج‌قاسم مشاوره مسابقه نقش نگار و جشنواره طهورا : @kashan_1403 _________________________________ مدیر کانال دختران حاج قاسم : @h_d_hajghasem_120
مشاهده در ایتا
دانلود
💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍 🤍💚🤍💚🤍💚🤍 💚🤍💚🤍💚🤍 🤍💚🤍💚🤍 💚🤍💚🤍 🤍💚🤍 💚🤍 🤍 ✨﷽...✨ 📓 📖 ... مي فهمید که در چه وضعیتي بود و من این خصوصي ترین کار رو براش انجام دادم. شوهرم بود ولي...... کمي فكر کردم . چاره ی دیگه ای نداشتم . یا باید خودم تمیزش مي کردم و یا مي رفتم سراغ پدرش . و با توجه به اینكه اصلا ً دلم نمي اومد پدرش رو بیدار کنم پس باید خودم دست به کار مي شدم. دست به دیوار گرفتم و رو به آسمون گفتم "خدایا کمكم کن " باز هم جلوی بیني م رو با یه روسری بستم و به طرفش رفتم . هر لحظه تأخیر تو عوض کردنش باعث مي‌شد که پوستش بسوزه و مستعد زخم بشه . و این نهایت عذاب هم برای امیرمهدی بود و هم من. دستكش دستم کردم . پوشك تمیز آوردم . دستمال مرطوب و کیسه ای مشكي ، و زیراندازی جدید. من .... برای اولین بار ..... مَردم رو ..... بدون پوشش .... دیدم! *** جندبار چشمام رو باز بسته کردم و نگاهي دوباره به محتوی داخل قابلمه ی روی گاز انداختم . وقتي مطمئن شدم همه ی سبزیجات لازم رو داخل سوپ امیرمهدی ریختم درش رو گذاشتم. دستي به چشم هام کشیدم . هنوز سوزش داشت . با اینكه چندبار با آب سرد چشمام رو شستم هنوز مي سوخت و این سوزش نتیجه ی گریه های بعد از تمیز کردن امیرمهدی بود. نفس عمیقي کشیدم و سعي کردم ذهنم رو به سمت دیگه ای سوق بدم . هنوز هم از فكر کردن بهش بغضم ميگرفت. روزی که قبول کردم تموم مدت تا خوب شدن امیرمهدی کنارش بمونم باید به این روزها هم فكر مي کردم ، خوب شدن امیرمهدی با این همه سختي همراه بود و من قول داده بودم تحمل کنم . قول داده بودم صبورانه و محكم ایستادگي کنم ؛ که اگر پاداشش خوب شدن امیرمهدی بود ارزشش رو داشت 💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍 https://eitaa.com/heyatjame_dokhtranhajgasem