eitaa logo
هیئت‌جامع‌دختران‌حاج‌قاسم
1.1هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
1.1هزار ویدیو
22 فایل
﷽ هیئت‌جامع‌دختران‌حاج‌قاسم مشاوره مسابقه نقش نگار و جشنواره طهورا : @kashan_1403 _________________________________ مدیر کانال دختران حاج قاسم : @h_d_hajghasem_120
مشاهده در ایتا
دانلود
💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍 🤍💚🤍💚🤍💚🤍 💚🤍💚🤍💚🤍 🤍💚🤍💚🤍 💚🤍💚🤍 🤍💚🤍 💚🤍 🤍 ✨﷽...✨ 📓 📖 متوجه شده بود . خب پوشك تمیز و زیر انداز جدید گویای همه چیز بود. به سختي لب باز کردم: من –نصفه شب بود و شما تازه خوابیده بودین. چشم بست و زیر لب آهسته گفت: باباجون –کاش صدام مي کردی. بعد چشم باز کرد و با شرمندگي ادامه داد: باباجون –ممنونم باباجان . شرمنده تم. و من موندم که چرا شرمنده بود ؟ مگه تقصیری داشت ؟ مسبب تموم مصیبت هایي که به امیرمهدی رفت من بودم . من بودم که با بي تدبیری و جریحه دار کردن غرور پویا ، اون رو به جون زندگیم انداختم. اگر کمي فقط کمي با فكر جلو مي رفتم و زود در مقابلش جبهه نمي گرفتم شاید از خیر لجبازی و رو کم کني مي گذشت . البته شاید.... آهي کشیدم و با گفتن "کاری نكردم "چرخیدم و به سمت آشپزخونه راه افتادم که دستي روی شونه م قرار گرفت. برگشتم و عمه رو دیدم. لبخند محزوني به لب داشت . عمق درد رو از جز به جز صورتش مي تونستم تشخیص بدم . صورتي که زیر بار غم ، خیلي زودتر از رسم روزگار در خود مچاله شده بود. با صدای آرومي گفت: عمه –مي دونم خیلي سخته اما در مقابل رنج هایي که مي بری ، صبور باش . صبر ، اوج احترام به حكمت های خداست ؛ زیباترین پاسخي که به خالق مي دی و مطمئن باش زیباتر جواب مي گیری. و حق داشت . جوابي که خدا در مقابل صبر به بنده ش ميده به قدری زیباست که جای هیچ گله ای نسبت به اون صبر باقي نمي مونه. لبخند کم جوني زدم . شاید اگر کسي مي تونست من و حالم رو به خوبي درك کنه همین عمه ی امیرمهدی بود. نتونستم جمله ای پیدا کنم که در جواب حرفش بگم . برای همین آروم گفتم: من –مي رم چای بریزم 💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍 https://eitaa.com/heyatjame_dokhtranhajgasem