( ♥️ ° 📕 )
📚| #عشق_و_دیگر_هیچ
✍| #نرجس_شکوریان_فرد
📖| #قسمت_صد_و_دوم
فرهاد اوست که به خاطر ایران کوههای آهنی که مقابلش سد میشده را منفجر میکرده،
آرش اوست که تمام غرب و جنوب را زیر پا میگذارد، همسر و سه بچهاش را تنها میگذارد تا یک وجب از خاک ایران را ندهد به ظلم و زور،
کوروش کبیر کنار عبدالمهدی زانو میزند که نه تاج داشت، نه تخت، نه کاخی که هزاران انسان له شدهاند تا بنا شود و کوروش بر روی تخت آن بنشیند، اما فرمانده بوده و فرماندهای کرد، ذرهای از دنیا نه خورده و نه برده و ذرهای از وطن را نه داده و نه میدهد.
با احترام به همه مهدیها... او عبد مهدی فاطمه بوده و هست و میماند!
شهادت گوشۀ چشم نگاه مولاست به بندهای که برای امامش و دفاع از حریم ولایتی که خدا دستور اطاعت از آن را داده، جانش را فدا میکند.
شهادت آرزوی عبدالمهدی، اجر او، و نگاه گرم خدا بر او بود... آنهم کسی چون عبدالمهدی که در سردخانه زمزمۀ الله اکبرش همه را به گریه انداخته بود و مبهوت نگاه بر جنازهای میکردند که خدا را و تنها خدا را به بزرگی یاد میکرد...
الله اکبر الله اکبر الله اکبر
و هنگامی که پیکرش را در قبر گذاشتند، وقتی اقوام و دوستان آمدند، کفنش را باز کردند تا برای آخرین بار رویش را ببینند و یک التماس دعا با او همراه کنند تا قیامت، شنیدند که عبدالمهدی دارد سورۀ کوثر میخواند.
صورت عبد را که روی خاک بگذاری، روحش زنده میشود به؛
بسماللهالرحمنالرحیم
انا اعطیناک الکوثر
فصل لربک وانحر
ان شانئک هوالابتر...
⏳ادامه دارد... ⏳
🌺🌸•••🌺🌸🌺•••🌸🌺
پاتوقی ویژه تمام دختران نازنین ایران زمین 👇🏻
@heyatjame_dokhtranhajgasem
❣سلام_امام_زمانم❣
#مهدی_جان!
تنها بہ امید دیدن روزگارٺ،
هر روز نفس میڪشم...
اے ڪہ نگاهم فرش راهٺ
و جانم فداے نگاهٺ...
روزے ڪہ ظهور ڪنی؛
هیچ دلے نباشد،
مگر روشن از فروغ سیمایٺ...
و هیچ ویرانہ اے نماند،
مگر گلشن از بهار دیدارٺ....
#أللَّـهُمَــ_عَـجِّلْ_لِوَلیِڪْ_ألْفَـرَج
🌺🌸•••🌺🌸🌺•••🌸🌺
پاتوقی ویژه تمام دختران نازنین ایران زمین 👇🏻
@heyatjame_dokhtranhajgasem
فراموش کن ، طوفانِ سختِ دیشب را
و نگاه کن که خورشید امروز ،
چه زیبا لبخند میزند به تو…
روزتون بخیر 😍
🌺🌸•••🌺🌸🌺•••🌸🌺
پاتوقی ویژه تمام دختران نازنین ایران زمین 👇🏻
@heyatjame_dokhtranhajgasem
❤️🧡💛💚💙💜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کجاییآقاجان؟..
#امام_زمان
____________________
پاتوقی ویژه تمام دختران نازنین ایران زمین👇
@heyatjame_dokhtranhajgasem
🌹🌱چند ترفند خانه داری🌱🌸
۱- اگر برنج شما بوی سوختگی گرفته است روی برنج یکتکه نان قرار دهید تا بوی سوختگی آن گرفته شود.🌸
۲- برای اینکه نفخ حبوبات را بگیرید میتوانید آنها را با چندتکه خیار بپزید.❤️
۳- برای اینکه بوی سرخکردنی توی خانه نپیچد، کنار گاز خود یک عدد شمع روشن کنید.🌸
۴- اگر بعد از بلند شدن از خواب ده چیز را سر جای خودش قرار دهید، برای همیشه خانهای مرتب خواهید داشت.🌱
۵- داخل مخزن آب اتو مقداری از عطر مورد علاقهی خود را بریزید تا ضمن اتو شدن، لباسها بوی خوبی هم بگیرند.🌹
۶- برای پخت سریع تر گوشت دیرپز، یک لیوان چای دم کشیده داخل قابلمه گوشت بریزید و در آن را ببندید؛بعد از ساعتی مغز پخت خواهد
#نکات_خانهداری🏠
#ایده_خلاقیت💭
🌺🌸•••🌺🌸🌺•••🌸🌺
پاتوقی ویژه تمام دختران نازنین ایران زمین 👇🏻
@heyatjame_dokhtranhajgasem
( ♥️ ° 📕 )
📚| #عشق_و_دیگر_هیچ
✍| #نرجس_شکوریان_فرد
📖| #قسمت_صد_و_سوم
قاضی و بانویش آمدهاند سر مزاری که شلوغ است. صبح بعد از نماز بود که ایمیل رسید. یعنی طلوع آفتاب بود و قاضی آماده میشد که سر سفرۀ صبحانه بنشیند.
ناامیدانه برای آخرین بار ایمیلش را چک کرد و از خوشحالی دیدن ایمیل فرهاد فریادی کشید که همۀ اهل خانه را بیدار کرد و همسرش چای داغ را روی دستش خالی کرد.
نه قاضی صدای دردآلودی از همسرش شنید و نه زن دستش سوخت. تمام طول زمانی که با هم خواندند و گریستند، هر دو جز سوختن دلشان چیز نفهمیدند. وقتی تمام شد که هر دو صورتشان از آب چشمانشان شسته شده بود.
قاضی بدون کلامی و حرفی بلند شد و راهی محل کارش شد و زن اما همچنان تا خود ظهر در اتاق ماند و برای لحظات زندگیش آه حسرت کشید.
ا□■□
دو جا دارم این روزها که بروم. یکی دانشگاه، یکی هم آرامستان. تا من دانشگاهم، شاهرخ سر قبر مادرش است. یکراست از دانشگاه میروم کنارش و میرویم کنار عبدالمهدی مغفوری.
از کنار مادر شاهرخ تا نزد عبدالمهدی هشتاد قدم مردانه است. بعد از مغرب هم که میرویم خانهمان یا خانهشان.
شاهرخ این روزها آرام است و تسلیم. سر هیچ چیزی، نظری ندارد. دنیا یکباره برایش خالی کرده است. باشد و نباشد یک معنی میدهد برای شاهرخ؛ فنا شدنی.
اگر باشد و داشته باشیاش، حتماً یک روز نیست میشود و انگار اصلاً نداشتی.
اگر هم نباشد و حسرتش را بخوری باز هم که فنا بوده است و هیچ!
فقط تنها دلگرمی شاهرخ همین نوشتههای من است. تمام برگهها را گذاشته میان کلاسوری، میبرد و میآورد. میخواند و میگرید.
⏳ادامه دارد... ⏳
🌺🌸•••🌺🌸🌺•••🌸🌺
پاتوقی ویژه تمام دختران نازنین ایران زمین 👇🏻
@heyatjame_dokhtranhajgasem
( ♥️ ° 📕 )
📚| #عشق_و_دیگر_هیچ
✍| #نرجس_شکوریان_فرد
📖| #قسمت_صد_و_چهارم
امروز روز هفتم است. مراسم که تمام میشود. اقوام که میروند. یک مرد کت و شلواری با عینک دودی میآید کنار مزار. موهایش جو گندمی است و همقد شاهرخ و البته بسیار شبیه شاهرخ. میگویم:
- اِ شاهرخ این آقا چقدر شبیه توئه!
نگاه میکند و میایستد:
- سلام بابا!
قدمی عقب میکشم، دست میدهند. مطمئنم دیگر شاهرخ نظر منفی نسبت به هیچکس ندارد. حتی پدرش که قبلا از او متنفر بود.
پدرش نمینشیند. فقط میگوید:
- حالا دیگه بهانهای برای موندن نداری! از این زندگی بکن و بیا بریم.
شاهرخ دست میکند توی جیبهایش و سر پایین میاندازد. پدرش ادامه میدهد:
- چند سال زندگیتو بیخود گذروندی اینجا. اگر به حرف من گوش کرده بودی ده سال جلوتر بودی.
باز هم سکوت شاهرخ. این روحیه از او بعید است. دوباره میگوید:
- کنار ماشین منتظرتم. بریم وسایلتو جمع کن.
و میرود. شاهرخ بعد از رفتن او سربلند میکند و نگاهم میکند. رد نگاه من اما میرود دنبال مرد تا کنار ماشینی که:
- اوه اوه شاهرخ! با ماشین بابات میشه چند نفر رو خرید و آزاد کرد؟
تلخندی میزند و میگوید:
- به شرطی که آدم خودش اسیر نباشه! خیلی از آدما رو باید از اسارت خودشون و اموالشون آزاد کنی!
تلخندش را جمع میکند و میگوید:
- شب منتظرتم بیا!
⏳ادامه دارد... ⏳
🌺🌸•••🌺🌸🌺•••🌸🌺
پاتوقی ویژه تمام دختران نازنین ایران زمین 👇🏻
@heyatjame_dokhtranhajgasem