eitaa logo
مسابقه کتابخوانی کنگره ملی شهدای کاشان
1.3هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
989 ویدیو
22 فایل
﷽ مسابقه بزرگ کتابخوانی 🌷کنگره ملی شهدای شهرستان کاشان 🌷 مشاوره مسابقه : @kashan_1403 _________________________________ مدیر کانال دختران حاج قاسم : @h_d_hajghasem_120
مشاهده در ایتا
دانلود
💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍 🤍💚🤍💚🤍💚🤍 💚🤍💚🤍💚🤍 🤍💚🤍💚🤍 💚🤍💚🤍 🤍💚🤍 💚🤍 🤍 ✨﷽...✨ 📓 📖 مي گن با خدا باش و پادشاهي کن . راست گفتن. باور کن من حمایت خدا رو دیدم. من پادشاهي کردن با خدا رو تجربه کردم. روز اول محرم بود . مامان طاهره سفره داشت . سفره ی نوحه ی علي اصغر. داشتیم کمك مي کردیم تا قبل ورود مهمونا همه چیز آماده باشه. تو آشپزخونه کنار عمه ایستاده بودم و نون ها رو تكه تكه مي کردم و عمه اون رو داخل کیسه های پلاستیك مي گذاشت. ملیكا کنار مائده ایستاده بود و داشتن با کمك هم شله زرد رو داخل کاسه های یه بار مصرف کوچیك مي ریختن. زن عموی امیرمهدی هم در حال درست کردن ظرف های پنیر و گردو بود. نرگس و دختر داییش هم در رفت و آمد به هال بودن و وسایل آماده شده رو داخل سفره ی پهن شده مي ذاشتن. تو فكر بودم و کارم رو هم انجام مي دادم . تو فكر امیرمهدی بودم. نگاه هاش جور خاصي بود و من اصلا ً نميفهمیدم حرف نگاهش رو . من تو نگاهش هم حزن مي دیدم و هم شادی، هم خستگي و کلافگي ، و هم صبر و آرامش . و اصلا ً ازشون سر در نمي اوردم. گاهي نگاهش رو تفسیر مي کردم به سردرگمي از وضعیتش و گاهي خستگي از یكجا خوابیدن . یا شاید ناراحتي از تكلم نكردن . هر حالتي به ذهنم مي رسید رو به طرز نگاهش نسبت مي دادم و لحظه ای بعد روش خط بطلان مي کشیدم. کلافه بودم از اون همه فكری که تو ذهنم بود . و این کلافگی رو تو سرانگشتام خالي مي کردم و تند و تند نون ها رو تكه مي کردم. مامان طاهره که به حیاط رفت برای دادن پرچم سیاه تا رضا بالای درب ورودی نصبش کنه ، ملیكا آروم به زن عموی امیرمهدی گفت: ملیكا –بعضیا خیلي رو دارن نه ؟ 💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍 https://eitaa.com/heyatjame_dokhtranhajgasem
💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍 🤍💚🤍💚🤍💚🤍 💚🤍💚🤍💚🤍 🤍💚🤍💚🤍 💚🤍💚🤍 🤍💚🤍 💚🤍 🤍 ✨﷽...✨ 📓 📖 مامان طاهره که به حیاط رفت برای دادن پرچم سیاه تا رضا بالای درب ورودی نصبش کنه ، ملیكا آروم به زن عموی امیرمهدی گفت: ملیكا –بعضیا خیلي رو دارن نه ؟ و به زن عمو نگاهي انداخت. زن عموی امیرمهدی سرش رو به معنای آره تكون داد و چیزی نگفت. مائده کاسه ای جلوی دست ملیكا گذاشت و آروم گفت: مائده –هنوز کلي ظرف مونده ملیكا جان . و اینجوری دعوتش کرد به سكوت . ملیكا اما نیم نگاهي به من انداخت و با حرص رو گرفت . انگار من بهش گفته بودم ساکت باش خودم رو به نشنیدن و ندیدن زدم و به کارم ادامه دادم. همین که عمه از آشپزخونه خارج شد و بسته های نون رو به طرف سفره برد باز ملیكا به حرف اومد و با صدای آرومي گفت: ملیكا –آدم باید خیلي پر رو باشه که خودش مسبب بدبختي کسي باشه و بعد دعا کنه خدا اون آدم رو از بدبختي نجات بده . یكي نیست بهش بگه تو سایه ی نحست رو از سر اون بخت برگشته بردار ، همه چي خود به خود درست مي شه. متعجب سر بلند کردم و نگاه دوختم بهش . منظورش بازم من بودم ؟ نگاه متعجبم با نگاه متعجب و ناراحت مائده تداخل کرد . لب به دندون گرفت . نگاهش به آني تغییر کرد و انگار التماس مي کرد به من که ناراحت نشم. برگشتم و از رو اپن نگاهي به سمت عمه و نرگس انداختم . نرگس هم انگار شنیده بود که ایستاده و متعجب به ملیكا نگاه مي کرد عمه داشت بسته های نون رو با فاصله روی سفره مي ذاشت . سر بلند کرد و نگاهي به تك تكمون انداخت . بعد سری به تأسف تكون داد و رو کرد به ملیكا: عمه –ملیكا جان ، عزیزم ، شما کاری به زندگي دیگرون نداشته باشه ؛ فكر خودت باش که الان باید هم از خدا طلب بخشش کني هم اون بنده ی خدا رو که دلش رو با این حرفات مي شكوني. 💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍 https://eitaa.com/heyatjame_dokhtranhajgasem
💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍 🤍💚🤍💚🤍💚🤍 💚🤍💚🤍💚🤍 🤍💚🤍💚🤍 💚🤍💚🤍 🤍💚🤍 💚🤍 🤍 ✨﷽...✨ 📓 📖 عمه –ملیكا جان ، عزیزم ، شما کاری به زندگي دیگرون نداشته باشه ؛ فكر خودت باش که الان باید هم از خدا طلب بخشش کني هم اون بنده ی خدا رو که دلش رو با این حرفات مي شكوني. ملیكا اومد حرفي بزنه که عمه نذاشت و رو کرد به زن عموی امیرمهدی: عمه –آقا داداشم کي میان دنبالتون ؟ زن عموی امیرمهدی نگاه پر غضبي به ملیكا انداخت و رو به عمه جواب داد: زنعمو –بعد از تموم شدن مراسم . چطور ؟ عمه اخمي کرد و گفت: عمه –هیچي . باید با آقا داداشم حرف بزنم . یه سری چیزا رو فكر کنم نمي دونه . باید خودم بهش بگم. و دوباره مشغول کارش شد. زن عمو رو به ملیكا لب هاش رو به هم فشار داد و سری تكون داد که فكر کنم به معنای "بدبخت شدیم "بود. بعد از تموم شدن مراسم ، عمه نیم ساعتي با حاج عمو گوشه ی حیاط حرف زد . صورت حاج عمو نشون مي داد ناراحته. وقتي هم که خونواده ی حاج عمو رفتن عمه که مي خواست چمدونش رو ببنده قبل از شروع کارش رو به من گفت: عمه –ساکت نمون . اگر نمي خوای جوابشون ندی باشه نده . ولي یادبگیر آدم هایي مثل ملیكا رو تو خونه ت راه ندی . هر چشمي محرم به دیدن اوضاع زندگي آدم نیست . اینجوری از دست حرفای پوچشون هم راحت مي شي .و چه راه حل خوبي بهم یاد داد. اما هیچ وقت فكرش رو نمی کردم که به خاطر حرفای عمه ، ملیكا بیش از گذشته ازم کینه به دل بگیره . از طرفي کي فكرش رو مي کرد همین ملیكا محرکي باشه برای ......... 💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍 https://eitaa.com/heyatjame_dokhtranhajgasem
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸 🤚 مهدی جان ؛ راهی‌ام کن به راهت ؛ که هر چه راه غیر مقصدت بروم بیراهه است .... "یابْنَ الصِّراطِ الْمُسْتَقيمِ" ▪️یا فارس الحجاز ادرکنی ▫️اللهم عجل لولیک الفرج ✦‎࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦ ســـــلام رفقا جان✋ صبح تـون بخیر🌺 ان شاالله شروع هفته تـون عـشق به خداوند باشه و پایانش پر از خاطراتی زیبـا🌼 https://eitaa.com/heyatjame_dokhtranhajgasem
..࿐᪥•💞﷽💞•᪥࿐ ✅ صبحانه آگاهی: " نشانه معــنویت، قــدرت برحل مســائل و چالش های زندگی است؛ نه احساس ضعف و درماندگی و نا امیدی. "👌 . ┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈ 🔰امام كاظـم «علیه السلام»⇩: " هر كـس بخواهد قــوی ترینِ مردم باشد باید در همه امور، بر خداوند رحمن توكّل نماید." 🤲 شما هم هر روز دعوتید به صرف صبحـــــانه آگاهـی
🏴 فرا رسیدن سالروز شهادت جانسوز دردانه‌ی سه‌ساله‌ی سیدالشهداء(ع) حضرت رقیّه بنت‌الحسین علیهم االسلام را به محضر مقدّس امام زمان عجّل‌الله‌ تعالی فرجه‌الشریف و همه شیعیان و منتظران تسلیت عرض می‌نمائیم. 🤲 «الهی بحقّ الرّقیة علیهاالسلام عجّل لولیّک المظلوم الفرج.»🤲 ✦‎࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦ https://eitaa.com/heyatjame_dokhtranhajgasem
🔴 به بهانه بحث‌های دوباره پیرامون کیمیا علیزاده! المپیک ۲۰۱۶ ریو کیمیا تبدیل به اولین بانوی ایرانی می‌شود که مدال المپیک کسب کرده. او برنز می‌گیرد، اما مثل همه کسانی که مدال طلا گرفته‌اند و بلکه بسیار فراتر از آن‌ها با او برخورد می‌شود. تمام ساز و کار رسمی و غیر رسمی در ایران بیشترین پاداش‌ها و تکریم‌ها را نسبت به کیمیا انجام می‌دهند، به نحوی که تا آن زمان در تاریخ ورزش کشور بی‌سابقه بوده. سال ۲۰۱۸ کیمیا ازدواج می‌کند و تصمیم به مهاجرت می‌گیرد و بعد از سفر به هلند، دیگر به کشور باز نمی‌گردد. یک سال بعد BBC او را یکی از ۱۰۰ زن الهام‌بخش و تأثیرگذار سال ۲۰۱۹ می‌نامد و کیمیا در نخستین واکنش در اینستاگرامش می‌نویسد: «من یکی از میلیون‌ها زن سرکوب شده در ایرانم که سال‌هاست هر طور خواستند بازی‌ام دادند.» بعد از آن هم، چند بار مصاحبه می‌کند و در اینستاگرامش به هر بهانه‌ای علیه کشور موضع می‌گیرد. المپیک ۲۰۲۰ توکیو چهار سال قبل، همین روزها؛ قرعه ناهید کیانی نماینده ایران، به کیمیا علیزاده نماینده تیم پناهندگان خورده است. آن بازی را علیزاده می‌برد. بعد از بازی، زمین و زمان به جمهوری اسلامی می‌تازند که قدر قهرمانانش را نمی‌داند و چرا باید کیمیا علیزاده که اینچنین قهرمان! است، برای ایران به میدان نرود؟! کیمیا علیزاده دو ساعت بعد، بازی‌اش را واگذار می‌کند و از دور رقابت‌ها کنار می‌رود! مسابقات جهانی ۲۰۲۳ باکو ناهید کیانی همه رقبا را شکست می‌دهد و مدال طلای مسابقات جهانی را کسب می‌کند. المپیک ۲۰۲۴ پاریس باز هم در بازی اول ناهید کیانی از ایران و کیمیا علیزاده که این بار از بلغارستان در بازی‌ها شرکت کرده، به هم می‌خورند. کیانی بازی را می‌برد و بعد مسیرش را تا فینال ادامه می‌دهد تا به لطف فینالیست شدن او، علیزاده هم بتواند به بازی‌ها ادامه دهد. در پایان شب، ناهید از ایران مدال نقره المپیک را می‌گیرد و کیمیا از بلغارستان مدال برنز. ناهید کیانی تبدیل به اولین بانوی حاضر در فینال المپیک در تاریخ ورزش ایران می‌شود. اما بعد؛ دیروز بعد از بازی این دو نفر، دوباره این بحث زنده شد که کیمیا نیز دختر ایران است و ما دیروز، هم گریستیم و هم خوشحال شدیم! شاید برایتان جالب باشد بدانید مسئولین ورزش کشور، با وجود همه مصاحبه‌های علیزاده، هیچگاه راه بازگشت را به روی او نبستند، اما او اصرار داشت و دارد که علیه کشور موضع بگیرد. آخرینش را می‌توان در کلیپی که کمپانی نایک چند هفته قبل با کیمیا ساخته، مشاهده کرد! آیا برای چنین فردی، باز هم باید گریست؟! او برای کشورهای دیگر می‌جنگد، به نوعی است و نهایتا بتواند موفقیت‌های فردی بیشتری را تا آخر عمر تجربه کند، اما تنهایی و بی‌وطنی انتخاب خود اوست. می‌توان اینجا بود و علاوه بر موفقیت‌های فردی، را نیز تجربه کرد. می‌توان در بدبینانه‌ترین حالت برای ایران جنگید، حتی اگر به بخش‌های زیادی از آن هم انتقاد داشته باشی، اما زیر پرچم کشور دیگری جنگیدن و علیه ایران موضع گرفتن انتخاب خود اوست. عواقبش هم با خود او ... این چند خط از عطاءالله مهاجرانی در حاج آخوند هم باشد پایان این نوشته: «حاج آخوند نکته‌ای گفت که نفسم بند آمد. گفت: رستم می‌دانست که دارد پسرش را می‌کشد. بین پسرش و ایران، ایران را انتخاب کرد. رستم مثل ابراهیم بود و سهراب هم اسماعیل او ...» 🖤https://eitaa.com/heyatjame_dokhtranhajgasem
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍒شاخه گیلاس که از دیوار باغ زده بیرون هر عابری هوس میکنه یه دونه بچینه😋 احسنت چه قشنگ در مورد حجاب توضیح داد👏👌 🖤https://eitaa.com/heyatjame_dokhtranhajgasem
46.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اجرای سرود🔻 1⃣ ♡بابا حسین توسط🎙🧕《 دختران طاهری》 🧕همایش دختر آفتاب اجرای ۲ سرود🔻 1⃣ ♡بابا حسین 2⃣ ♡حالا اومدی توسط🎙🧕《 دختران طاهری 》 2⃣ مهدیه طاهرآباد 🕙 ساعت ۱۰:۰۰ ● به یاد پدران آسمانی 🖤https://eitaa.com/heyatjame_dokhtranhajgasem