eitaa logo
مسابقه کتابخوانی کنگره ملی شهدای کاشان
1.3هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
988 ویدیو
22 فایل
﷽ مسابقه بزرگ کتابخوانی 🌷کنگره ملی شهدای شهرستان کاشان 🌷 مشاوره مسابقه : @kashan_1403 _________________________________ مدیر کانال دختران حاج قاسم : @h_d_hajghasem_120
مشاهده در ایتا
دانلود
گزارش تصویری 📸 حضور گروه دخترانه عفاف در اجرای نمایش ماه نشان 🌷به مناسبت روز ملی شهدا🌷 🔸️روایتی عاشقانه در تئاتر «ماه نشان»🔸️ 🌷 نمایش زندگی شهید ابوالفضل ابوالفضلی ___________________ پاتوقی ویژه تمام دختران نازنین کاشانی 👇 @heyatjame_dokhtranhajgasem
🌺"عطر حضور"🌺 💠کاری از گروه هنری باران؛ گروه دخترانه هدی ▫️شاعر و کارگردان: معصومه سپهری خواه ▫️تهیه‌کنندگان: زینب اسماعیلی نیا؛ معصومه سپهری خواه ▫️آهنگ و ملودی: سهراب معنوی 📆 اجرا: جمعه ۲۶ اسفندماه ۱۴۰۱؛ ساعت ۲۰ 📌 فرهنگسرای مهر؛ تالار شهر ___________________ پاتوقی ویژه تمام دختران نازنین کاشانی 👇 @heyatjame_dokhtranhajgasem
33.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️با هم ببینیم اعتکاف نیمه شعبان گروه دختران حضرت زهرا (س) ✍بازهم یه نیمه ی شعبان دیگه اومد و یک سال به نبودنتون اضافه شد.😭 بازهم دورهم جمع شدیم و دلامونو بهم گره زدیم، دستای خالیمون رو به سمت آسمون سیاه شب بالا بردیم🤲 و خالصانه ظهورتون رو از خدا خواستیم. ✍میخواستیم بگیم،ما دختران حضرت زهرا مردانه وار پای کارتون ایستادیم و امشب برامون تجدید پیمانی دوباره بود تا به عالم بفهمونیم برای آمدنتون از هیچ کاری دریغ نمیکنیم. ✍عاشقانه مسیر کوچه های انتظار رو طی میکنیم به امید لحظه ای که از پشت ابرها طلوع کنین و حضور قشنگتون رو با طعم طلایی ظهور بهمون بچشانید. 💌«اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج»🤲 ___________________ پاتوقی ویژه تمام دختران نازنین کاشانی 👇 @heyatjame_dokhtranhajgasem
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🎀🎊🎀🎊🎀🎊🎀 منتظر گزارش‌های قشنگ تون هستیم ۰۰۰ 🎀🎊🎀🎊🎀🎊🎀
҉ من مجبورم به آرزوهام برسم؛ چون ذهن و آرزوهای من خیلی بزرگ‌تر از آدمای اطرافمه!🌿🏆 ҉ 💪🏻 🌺🌸•••🌺🌸🌺•••🌸🌺 پاتوقی ویژه تمام دختران نازنین کاشانی 👇🏻 @heyatjame_dokhtranhajgasem
خودمونیما ولۍخوش‌بہ‌حال اون‌دلےکہ درڪ ڪرد بزرگترین گمشده‌زندگیش . . .🥀 امامـ زمانشہ💔 اللھم‌عجل‌ݪوݪیڪ‌اݪفࢪج‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌•‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌺🌸•••🌺🌸🌺•••🌸🌺 پاتوقی ویژه تمام دختران نازنین کاشانی 👇🏻 @heyatjame_dokhtranhajgasem
مسابقات فرمول یک دهه شصت 😂😂😂 😁 @heyatjame_dokhtranhajgasem 🌺 ⁦⁦¯\(◉‿◉)/¯⁩🌺
طالع بینی زمان ما این بود 😂😂 😁 🌺🌸•••🌺🌸🌺•••🌸🌺 پاتوقی ویژه تمام دختران نازنین کاشانی 👇🏻 @heyatjame_dokhtranhajgasem
يکي رو دارم که روز و شب به فکرمه . . . . . . . . 🙈👻 . . . . . طلبکاره پولشو ميخواد 😂😂😬😬😬😬 😁 😉 😜 🌺🌸•••🌺🌸🌺•••🌸🌺 پاتوقی ویژه تمام دختران نازنین کاشانی 👇🏻 @heyatjame_dokhtranhajgasem ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
( ♥️ ° 📕 ) 📚| ✍| 📖| هم جانت در خطر بود هم دشمن راحت در دهان مردم بر علیه تو شایعه‌پراکنی می‌کرد. هم از دشمن ضربه می‌خوردی هم از دوست نادان، با اینکه تو با جان دادنت از جانشان محافظت می‌کردی بر علیه تو حرف می‌زدند و به تو و خانواده‌ات طعنه می‌زدند. سپاهی یعنی همین! مهدی در لباس سپاه کارهای اعتقادیش ادامه‌دار بود. هنوز هم مجالس قرآنش بود و تفسیرهای عمیقش، مخصوصاً زمان و انرژی که روی سن کودک و نوجوان می‌گذاشت. برایشان برنامه تربیتی می‌ریخت، آنها را جمع می‌کرد چند ساعتی و با حقوق کم سپاه و جایزه‌های کودک پسندش مشتاق جلسات دینی می‌کرد و رشدشان می‌داد. و آخر کار لامپی که خاموش می‌کرد، دست‌هایی که به سینه می‌خورد و زمزمه‌هایی که فضای کوچک را تا بزرگی کربلا وسعت می‌داد. حسین‌جانم حسین‌جانم حسین‌جان حسین‌جانم حسین‌جانم حسین‌جان اگر عشقت نبود اینجا نبودم گرفته مهر تو کل وجودم... این مرام مهدی بعدها هم ماند. همۀ بعدهایی که نیروی رزمنده بود بچه‌ها را دور خودش جمع می‌کرد و قرآن و نهج‌البلاغه می‌خواند و تفسیر می‌کرد. بعدهایی که فرمانده شد، بعدهایی که مسئول اعزام نیرو بود، بعدهایی که مسئول عقیدتی بود، چه در کرمان، چه سیرجان، چه جبهه، هرجا بود... گاهی که صحبت می‌کرد برای جمع؛ حال‌های بد، یک نوری می‌گرفتند از برکت کلامش نه، از برکت وجودش، که خوب می‌شدند. گفتم کلامش نه، چون مهدی چنان مقید بود به خوبی‌ها، چنان جنگیده بود با بدی‌ها که خودش اسطورۀ زیبایی‌ها بود. کسی یادش نمی‌آید از او دروغی، غیبتی، تهمتی... اما همه، همۀ همه می‌گویند یک مبارزه کننده بود با غیبت و بدی. نه که دوری کند فقط، هرکس هم که می‌خواست دور و بر او به سمت بدی‌ها برود مهدی مانعی بود که شر شیطان را کم می‌کرد... شاهرخ می‌گوید باید اینجا، این خاطره را بنویسم که: - یکبار یکی از اقوام تا مهدی را دید، بلند و کمی هم با ناراحتی گفت: - مهدی با این مادرت، اگه مامانت رو دیدی... مهدی دست گذاشت روی گوش‌هایش و گفت: - غیبت نکنید. - نه فقط می‌خوام بدونه... مهدی دست‌هایش را برنداشت و از اتاق بیرون رفت. نمی‌خواست غیبت بشنود! شاهرخ یادم آورد: - بچه‌های واحد عقیدتی دور هم نشسته بودند و تحلیل کارها را می‌کردند. نامی آمد از یکی از دوستان که در جمع نبود؛ راجع به کار و برخورد او حرف می‌زدند که مهدی گفت: - حواستان هست که به بهانۀ تجزیه و تحلیل، غیبت کسی را نکنید. ⏳ادامه دارد... ⏳ پاتوقی ویژه تمام دختران نازنین کاشانی 👇🏻 @heyatjame_dokhtranhajgasem