دخترای شهدایی امروز زائر شدند و...
___________
پاتوقی ویژه تمام دختران نازنین کاشانی 👇
@heyatjame_dokhtranhajgasem
فرصتی برای چشیدن طعم زندگی پاک،با سختی هایی به شیرینی عسل!
(به سوی راهیان عشق)
#راهیان_نور
___________
پاتوقی ویژه تمام دختران نازنین کاشانی 👇
@heyatjame_dokhtranhajgasem
شب عملیات یه نوجوان دنبال پیشونی بند میگشت گفتم این همه پیشانی بند اینجاست، یکی را بردار...
گفت من سربند یا زهرا میخوام
علتش رو پرسیدم
سرش رو انداخت پایین و با خجالت گفت:
آخه من مادر ندارم
#راهیان_نور
___________
پاتوقی ویژه تمام دختران نازنین کاشانی 👇
@heyatjame_dokhtranhajgasem
رزق هایی که برای دخترای گلمون تهیه شده بود تقدیمشون کردیم
#راهیان_نور
#رزق
___________
پاتوقی ویژه تمام دختران نازنین کاشانی 👇
@heyatjame_dokhtranhajgasem
#کلام_شهید💌
هیچ وقت نگو:
✘محیط خرابه منم خراب شدم✘
همانگونه که هرچه هوا سردتر❄️ باشد لباست را #بیشتر میکنی!
پس هر چه جامعه فاسدتر شد
تو #لباسِ_تقوایت را بیشتر کن...👌
🌺🌸•••🌺🌸🌺•••🌸🌺
پاتوقی ویژه تمام دختران نازنین کاشانی 👇🏻
@heyatjame_dokhtranhajgasem
432.9K
#دختر_شهدایی
👌همخوانی گل دخترامون در اتوبوس
❤️جای تک تک دوستان هیاتی سبز
🤲 نماز مغرب در زیارت دانیال نبی در شهر شوش ۰۰۰
_______________________
پاتوقی ویژه تمام دختران نازنین کاشانی 👇
@heyatjame_dokhtranhajgasem
( ♥️ ° 📕 )
📚| #عشق_ودیگرهیچ
✍| #نرجس_شکوریان_فرد
📖| #قسمت_پنجاه_و_سوم
زانو زد روبروی مرد افغانی، چشمهایش شده بود دریای مواج اشک. مرد به سختی فارسی حرف میزد، ترسیده بود و با التماس گفت:
- من، من کاری نکردم.
مهدی دستش را گرفت. آرام برد سمت لبهایش و بر آن بوسه زد. مرد قدرت هیچ کاری نداشت و متحیر نگاه از صورت و لب و چشم مهدی برنمیداشت. مهدی گفت:
- ببین برادر، من تحمل عذاب آخرت رو ندارم. اگر به شما ظلم شده یا ما رو ببخش یا قصاص کن!
سکوت اتاق، سکینه بود و آرامش و اشکهایی که یکییکی از چشمها فرو میریخت و لبهایی که گزیده میشد.
مرد نگاه قفل شدۀ پر اشک مهدی را طاقت نیاورد. دلش تکانی خورد و حالی پیدا کرد که روزها در پیاش بود. با تمام وجود خم شد و صورت مهدی را در آغوش گرفت و گریست.
غروب بود که مرد راهی شد. همه را در آغوشش فشرده بود و گریسته بود و دائم گفته بود:
- زنده باد اسلام...زنده باد شما... اسلام، اسلام خوب است.
شاهرخ بلندتر از نوشتۀ من میگوید:
- پس کارای چند تا از این مسئولین مزخرف رو به پای اسلام نمینویسیم!
من بلند مینویسم:
- کار بعضی از آخوندا رو هم به پای اسلام نمینویسیم!
مهدی داشت بابا میشد؛ موقع به دنیا آمدن فرزندش بود. ماشین سپاه بود، خودش هم بود. ماشین را تحویل داد و با عجله خودش را به خانه رساند، خانمش را با موتور رساند بیمارستان. پدر شدن طعم خاصی دارد!
کسی ندید مهدی با ماشین نمرۀ سپاه و دولت، کار شخصی انجام دهد، کسی ندید مهدی با خودکار سپاه حتی یک نقطۀ اضافه روی برگه بگذارد، کسی ندید مهدی در خانۀ سازمانی بنیاد ساکن شود.
دوستش تعریف میکند؛ که « مستاجر بودم و صاحبخانه گفته بود که خانه را تخلیه کنم. هر چه میگشتم با این مقدار پولی که داشتم جایی را پیدا نمیکردم. یک شب در خانه را زدند، باز که کردم دیدم مهدی است و کلید یک خانه. نگاهم از صورت مهدی رفت به دستش که کلید را نگه داشته بود. با تعجب گفتم:
- قضیه چیه؟
لبخند همیشگیاش را زد و گفت:
- دنبال خونه مگه نبودی؟ اینم خونه.
مستاجر باشی و مستاصل؛ حال من را میفهمی. مهدی خانۀ سازمانیاش را داد به من!»
من و شاهرخ نیم ساعت است که فقط زل زدهایم به هیچجا! به هیچچیز فکر نمیکنیم. هیچ حرفی هم نداریم که بزنیم.
⏳ادامه دارد... ⏳
پاتوقی ویژه تمام دختران نازنین کاشانی 👇🏻
@heyatjame_dokhtranhajgasem
❣ #سلام_امام_زمانم ❣
پشتـ دیوار
بلنـدزنــدگے
مانده ایمـــ
چشم انتظاریڪ خبر
یڪ #انا_المهـدے
بگو یابـن الحسن....
ما همچنان منتظریمـــ ..
🤲الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج🌸
༻♥️༺🌸༻♥️༺
🤚سلام دوستان جان ، صبحتون بخیر و پراز خیر و برکت و نگاه خداوند☺️
🌱پاتوقی ویژه تمام دختران نازنین کاشانی 👇🏻
@heyatjame_dokhtranhajgasem