هدایت شده از مسجدجامع حاج سیدحسن کدکنی ره
تقویم تاریخ:
📆 ۱۷ ربیع الاول #ولادت پیامبر اکرم
🌷 میلاد خجستهی آخرین رسول الهی پیامبر اکرم #حضرت_محمد بن عبداللَّه صلی الله علیه و آله وسلّم (52 سال قبل از هجرت برابر با سال عامالفیل)
🔹ولادت حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلّم به اتّفاق نظر شیعیان در 17 ربیع الاول در سال عام الفیل میباشد، ولی برخی از مسلمانان، این واقعه را در روز دوازدهم این ماه دانستهاند.
🔸کنیهی آن حضرت، ابوالقاسم و القاب ایشان، رسول اللَّه، نبی اللَّه، خاتم الانبیا، سَیِّدُالبَشَر و... میباشد.
🔹پدر ایشان عبداللَّه بن عبدالمطلب و نیز مادر آن حضرت آمنه بنت وَهَب است.
🔸رقیه، ام کلثوم، زینب، قاسم، عبداللَّه، ابراهیم و حضرت فاطمهی زهرا سلام الله علیها فرزندان پیامبر اسلام میباشند که به جز فاطمه سلام الله علیها همگی در دوران حیات پیامبر، از دنیا رفتند.
🔹دوران زندگی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلّم در دو شهر مکه و مدینه سپری شد.
🔸ایشان پس از آن که در چهل سالگی برای پیامبری برگزیده شدند، در ابتدا دین الهی را به طور مخفیانه تبلیغ میکردند و پس از سه سال، به دعوت آشکار دست زدند.
🔹رنجها و سختیهای فراوانی که پس از درگذشت #ابوطالب، عمو و حضرت #خدیجه سلام الله علیها همسر آن حضرت بر ایشان گذشت و همچنین اعلام آمادگی مردم یثرب برای پذیرفتن آن پیامبر عظیمالشأن، زمینه ساز #هجرت بزرگ ایشان به مدینه گردید.
🔸ده سال آخر عمر و رسالت حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلّم در مدینه، همراه با جنگها، فتوحات و انتشار آیین آسمانی اسلام همراه بود.
🟩🟢💜🌹🌴🕋🇮🇷🕋🌴🌹💜🟢🟩
📆 ۱۷ ربیع الاول #ولادت امام صادق
🌹 ولادت #امام_صادق علیه السّلام ششمین امام شیعیان و رئیس مذهب جعفری (83 ق)
🔹حضرت امام جعفر صادق علیه السّلام فرزند امام محمد باقر علیه السّلام و از مادری به نام اُمّفَروَه دختر قاسم بن محمد بن ابیبکر است. ابوعبداللَّه، ابواسماعیل، ابوموسی از کنیههای آن حضرت و صادق، فاضل، طاهر، صابر و... از القاب آن جناب میباشند.
🔸حضرتش در سال هشتاد و سوم هجری در مدینه به دنیا آمده است.
🔹فرزندان آن حضرت را ده تن ذکر کردهاند. در میان امامان، عصر امام صادق علیه السّلام منحصر به فرد بوده و شرایط اجتماعی و فرهنگی عصر آن بزرگوار، در زمان هیچ یک از امامان وجود نداشته است.
🔸زیرا آن دوره از نظر سیاسی، دورهی ضعف و تزلزلِ حکومت بنیامیه و فزونی قدرت بنیعباس بود و این دو گروه، مدتی در حال کشمکش و مبارزه با یکدیگر برای کسب حکومت بودند.
🔹از این رو این دوران، دوران آرامش و آزادی نسبیِ امام صادق علیه السّلام و شیعیان و فرصت بسیار خوبی برای فعالیت علمی و فرهنگی آنان به شمار میرفت.
🔸از نظر فکری و فرهنگی نیز عصر امام صادق علیه السّلام عصر جنبش فکری و فرهنگی بود. در آن زمان، شور و شوق علمی بیسابقهای در جامعهی اسلامی حاصل شده و علوم مختلفی اعم از علوم اسلامی یا علوم بشری پدید آمده بود.
🔹امام صادق علیه السّلام با توجه به فرصت مناسب سیاسی به دست آمده و با ملاحظهی نیاز شدید جامعه و آمادگی زمینهی اجتماعی، دنبالهی نهضت علمی و فرهنگی پدر بزرگوار خود، امام محمدباقر علیه السّلام را گرفت، حوزهی وسیع علمی و دانشگاه بزرگی به وجود آورد و در رشتههای مختلف علوم عقلی و نقلیِ آن روز، هزاران شاگردِ فاضل را پرورش داد.
❤️ السلام علیک یا ابا صالح المهدی 🕋
🌷 اللهم عجل لولیک الفرج 🕋 🌹 🪸
💛 🕋الهی و ربی من لی غیرک 🕋 🌹 🪸
🍃 أَلَا بِذِڪْرِ اللَّهِ تَطْمَئِـنُّ الْقُلُــوبُ
یا صاحب الزمان عج ادرکنی و لا تهلکنی
╰┅┅┅❀🍃🌼🍃❀┅┅┅╯
@masjedjamehkadkan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
او "محمّد" ،بخشندهترین
دلیرترین، راستگوترین
خوش عهد و پیمانترین
و نرمخوترین مردم بود
و رفتارش از همه بزرگوارانهتر بود
امیرالمومنین علی علیه السلام
هدایت شده از @li.Bakhshi
بنام خدای شهیدان
هفته دفاع مقدس گرامی باد
یاد جبهه بخیر که دانشگاه خود سازی بود و کنکورش صداقت و اخلاص و متون آنرا انتشارات شهادت در کربلا با مرکب خون به چاپ میرساند.
یاد موقعیت هایی بخیر که کسی به فکر موقعیت نبود وقرارگاههایی که دل را بی قرار میکرد
یادسنگر بخیر که به غار ثور میماند وایستگاه صلواتی که محل استراحت ملائک بود.
یاد جاده بخیر که ترجمه صراط المستقیم بود وبه تفکر چپ وراست مهر باطل شد می زد
یاد معبر بخیر که به پل صراط می ماند و به سنگر کمین که فاصله بین دنیا وآخرت بود
یاد آبادان بخیر که به آبادی دل می پرداخت، خرمشهر که خرم به خون شهیدان شد، بستان که مزرعه عشق بود وسوسنگرد که بالاله وسوسن انس گرفت
یاد هویزه بخیر که حسین علم الهدی راتربیت کرد، دهلران که مردمان ساده ای داشت، موسیان که قوم موسی را به مسخره گرفت، مهران که بوی مهربانی میداد. کله قندی که مرگ در آن از عسل شیرین تر بود
،
قلاویزان که نردبان عروج بود و مجنون که داستان لیلی را بهتر بازگو میکرد.
یاد هور العظیم بخیر که عظمت اسلام را به نمایش گذاشت، کارون که بارها به رنگ خون در آمد و اروند که روند جنگ را تغییر داد
یاد فاو بخیر که کلاس وفاداری بود، دریاچه نمک که دل را به شور میانداخت و کانال ماهی که به زیبایی آکواریوم پایان داد.
یاد شلمچه بخیر که تکرار اُحُد وعاشورا بود وطلایه که ارزش طلا را شکست.
یاد کلاه آهنی بخیر که نگهبان سجده گاه ملائک بود، چفیه که سجاده عبادت بود وپلاک که شماره پرواز را نشان میداد.
یاد لباسهایی بخیر که هیچ درجه ای نداشت، لباسهایی که ساده وبی اتو بودند
پوتین هایی که بدون واکس بودن و هیچگاه بر پدال بنز و پورشه و لامبورگینی قرار نگرفتند.
یاد آفتاب جبهه بخیر که به گرمی می تابید وماهش که شرمنده ماههای زمینی بود و ستارگانش که به ستاره های زمینی چشمک می زد وعطرش که بوی باروت میداد.
یاد گلوله هایی بخیر که قاصد وصال بودندو ترکش هایی که امر به معروف
می کردند.
یاد گونه هایی بخیر که برآن اشک استغفار می غلتید ومحاسنی که بر آن غبار تبرک می نشست، دعای کمیلی که پایانش پاکی بود وقنوتی که درآن توفیق شهادت طلب می شد
یاد جهان آرا بخیر که به آرایش جهان پرداخت، نامجو که به دنبال نام ونشان نبود ،کلاهدوز که از نمد انقلاب کلاهی برای خود نساخت، چمران که معلم اخلاق بود، زین الدین که زینت دین بود، باکری که مجسمه اخلاق بود ، خرازی که بجز با خدا معامله نمیکرد آبشناسان که کسی او را نشناخت و صیاد که دلها را شکار میکرد.
یاد پیکرهایی که هیچگاه برنگشت، یاد مادرانی بخیر که بی صدا میگریستند وبچه هایی که هیچ گاه پدرانشان را ندیدند.
یاد لبخندهایی بخیر که قهقهه شهادت بود، دستانی که به عباس اقتدا کردند وپاهایی که زودتر به بهشت پیوستند.
ما ماندیم و ما،،ما ماندیم ودرد فراق یاران
ما ماندیم و بار مسئولیت،، ما ماندیم و شرمندگی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هفته دفاع مقدس گرامی باد 🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▫️. دعای حفظ شدن از فتنههای آخرالزمان
عبدالله بنسنان یکی از یاران امام صادق (علیهالسلام) نقل می کند روزی آن حضرت خطاب به ما فرمودند:
"به زودی شبههای به شما روی خواهد آورد و شما نه پرچمی خواهید داشت که دیده شود و نه امامی که هدایت کند تنها کسانیاز این شبهه نجات خواهند یافت که "دعایغریق" را بخوانند عرض کردیم آقـا دعای غریق چگونه است؟
فرمودند بگویید:
"یا اللـهُ یـا رَحمـنُ یا رحیـمُ یا مُقَلِّبَ القُلُـوبِ ثَبِّتْ قَلبِی عَلیٰ دینِکَ"
ای خدا !
ای بخشنده!
ای بخشایشگر!
ای کسی که قلب ها را دگرگون می سازی!
قلب مرا بر دینت پایدار فرما.
🎙 آیتالله ناصری
🌺 کانال معرفتی #سلوک_شیعه👇
https://eitaa.com/joinchat/3222994976C75d06fe7ee
هدایت شده از اشعارعلائی
((به نام خدا))
((شعر دفاع مقدس))
بازشد ایام یاد عاشقان کربلا
بازشد رزمندگان را یاد ایثار و وفا
سالها ایثارجان ازبهر دین وانقلاب
یاد مادرها ز فرزندان و دلهای کباب
یاد جبهه، یاد جنگ و یاد شبهای نبرد
گاه درخشکی و دریا ، گاه گرم وگاه سرد
گریه ی رزمنگان و یاد ایثار بدن
در ره اسلام و قرآن در ره پاک وطن
باز گفتم از شهیدِ عاشقِ بی ادعا
آنکه داده جان خود در راه دین و هم خدا
از دفاع از کشور و رزمنده و سردار جنگ
از برونسی ،کاوه و مردان پاک و هم یه رنگ
کشور از خون شهیدان هست پابرجا کنون
از جوانانی که جان دادند با ایثار خون
از طریق القدس و بدر و خیبر و فتح المبین
جانفشانی بهردین و کشور ایران زمین
یاد شبهای نبرد و گریه ها و شور وشین
یاد نوحه ،یاد روضه ، یاد سربند حسین(ع)
یاد ظلمِ دشمن دون، یاد آژیر خطر
یادغواصان مانده در کمین این سفر
یاد تشییع شهیدان ، جای جای این وطن
یاد دفن این شهیدان زیر خاک و بی کفن
یاد پیکرها که پیدا شد بزیر کوه خاک
یاد گمنامان میهن هم غریب و بی پلاک
از بسیج و ارتش و ژاندارمری و هم سپاه
از جوانان دلاور چهره هایی همچو ماه
ای علائی گر که باشد کشور ما در امان
باشد از خون شهیدان وطن، ایثار جان
بمناسبت هفته دفاع مقدس
آدرس کانال شعر در ایتا:
https://eitaa.com/sma1212
➕ ساعت ۵ صبح دخترم بیدارم کرد
گفت بابا من عروس دارم من و میبری سالن
گفتم آره دخترم میبرم
وقتی آمدم از در پارکینگ بیرون تو ماشین نشستم
تا دخترم بیاد، دیدم آقای پاکبانی داره کوچه رو جارو میکنه
ولی خیلی ناشیانه و اصلاً معلومه بلد نیست
خب من پاکبان کوچه رو میشناختم
آقای عزیزی یه پیرمرد خوش برخورد و با حال بود.
ولی نوع جارو کردن این کمی ناشیانه بود...
➕ تا حالا در طی صدها روز دهها پاکبان رو دیدم و حالیم بود که این یارو این کاره نیست؛
رفتم دخترم و رساندم و برگشتم دیدم هنوز داره با آشغالها بازی میکنه.
کم کم این مشکوک بودنش رفت رو مُخم
در ماشین رو باز کردم و صداش کردم «عزیز خوبی؟ یه لحظه تشریف بیار.
خیلی شق و رق اومد جلو و از پشت عينك ظریف و نیم فریمش خیلی شُسته رُفته جواب داد:
سلام در خدمتم مشکلی پیش اومده؟»
از لحن و نوع برخوردش جا خوردم...
➕ نفسهاش تو سحرگاه زیادی پر انرژی بود؛
به ذهنم رسید که یه کم مهربانتر برخورد کنم
"خسته نباشی گفتم بیا تو آلاچیق یه قهوه بزنیم بعد تکه پاره کردن یه چندتا تعارف اومد داخل و نشست
اون یکی هدفون هم از گوشش در آورد؛
دنباله سیم هدفون رو با نگاهم دنبال کردم
که میرفت تو یقهش و زیر لباس نارنجی شهرداريش محو ميشد.
پرسیدم: چی گوش میدی؟
گفت: «یه کتاب صوتی به زبان انگلیسیه».
کنجکاوتر شدم: « انگلیسی؟! موضوعش چیه؟»
گردنشو کج کرد و گفت: «در زمینه اقتصادسنجی»...
➕ شَکّم دیگه داشت سر ریز میشد!
«فضولی نباشه؛ واسه چی یه همچی چیزی رو می خونی؟».
با یه حالت نیمخنده تو چهرهش گفت:
«چیه؟ به یه پاکبان نمیاد که مطالعه داشته باشه؟...
به خاطر شغلمه.»
از سرایدار ساختمان دو تا آبجوش گرفتم
دو تا علی کافه انداختم
رفتم سر میز متعجبتر پرسیدم که متوجه نمیشم
این اقتصاد و سنجش و این داستانها
چه ربطي به کار شما داره؟».
➕ نگاهش را یه لحظه برگردوند و بعد دوباره
به سمت من نگاه کرد و گفت:
«من استاد هستم تو دانشگاه.»
قبل از اینکه بخام چیزی بپرسم انگار خودش فهمید گیج شدم و ادامه داد: «من پدرم پاکبان این منطقه است. آقای عزیزی.
در مورد شما و روانشاد پسرتونم هم
برای ما خیلی تعریف کرده همیشه میگفت یه پهلوون تو کوچه هست که مهربانه.
➕ امشب تا دیدم شناختمون چون عکستون رو با بابا دیده بودم.
جناب خمارلو من دکترای اقتصاد دارم؛
و دو تا داداشم يکي مهندسه
و اون یکی هم داره دکتراشو ميگیره.
به پدرم هر چی میگیم زیر بار نمیره که بازخرید شه؛
ما هم هر ماه روزایی رو به جای پدرمون میایم کار میکنیم که استراحت کنه.
هم کمکش کرده باشیم. هم یادمون نره با چه زحمتی
و چطوری پدرمون ما رو به اینجا رسوند.»...
➕ چند لحظه سکوت فضای بین ما رو گرفت و نگاهمون تو هم قفل شده بود.
استکان رو گذاشتم رو میز و بلند شدم رفتم سمتش.
بغلش کردم و گفتم: «درود به شرفت مرد.
قدر باباتم بدون.
خیلی آدم درست و مهربونیه.»
ای دوستان ما هم اگر آدمی شدیم از دولتی سر زحمات بیدریغ پدر و مادر هایمان است
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 این صدای شهید ابراهیم عقیل است.
بسیار جامع و کامل و خلاصه هدف، تکلیف و آینده را برایمان ترسیم کرده است
عمق نگاه، افق نگاه و #تکلیفگرایی
همه و همه در یک دقیقه قابل مشاهده است ...
هر صبح قبل از شروع روز ببینیم! بارها و بارها..
💎 کانال #طنز_سیاسی_و_اجتماعی😎👇
https://eitaa.com/joinchat/3996188889C03027d4cf9
هدایت شده از آگهی ترحیم شهر کدکن
انالله وانا الیه راجعون
بدينوسيله به اطلاع کلیه اقوام آشنایان و همشهریان عزیز میرساند مرحوم حاج سعید شفیعی کدکنی پسر عموی محمود شفیعی دارفانی را وداع گفته وبه دیدار حق شتافتند مراسم تشییع مرحوم فردا چهار شنبه ۴/ ۷/ ۱۴۰۳ ساعت ۹ صبح بهشت رضا (ع)
مراسم ترحیم متعاقبا اطلاع رسانی خواهد شد.
متمنی است با تشریف فرمایی خود روح آن مرحوم را شاد و باعث تسلی خاطر بازماندگان شوید
https://eitaa.com/joinchat/2936537282C4efe194192
یکی از علتهای گرامی داشتن «هفته دفاع مقدس» چیست؟
1⃣ حدود ٢١۱ سال پیش در زمان فتحعلی شاه قاجار به موجب قرارداد ننگین گلستان در سال ١١٩٢ شمسی (۱۸۱۳ میلادی) کشورهای فعلی: «قفقاز، ارمنستان، گرجستان، داغستان، چچن و اینگوش و سواحل ارزشمند دریای کاسپین» به مساحت حدود ٢٣۰,۰۰۰ کیلومتر مربع از ایران جدا شده و به روسیه تزاری تقدیم گردید!
2⃣ حدود ١٩۶ سال پیش و باز هم در زمان فتحعلیشاه قاجار به موجب قرارداد ننگین ترکمنچای درسال ١٢٠٧ شمسی (۱۸۲۸ میلادی)، منطقهی «ایروان، نخجوان و بخشهایی از تالش و آذربایجان» و در مجموع حدود ۳۰,۰۰۰ کیلومتر مربع دیگر از ایران جدا شد و باز هم به امپراتوری روسیه تقدیم شد!
3⃣ حدود ١۶۸ سال پیش در زمان ناصرالدین شاه قاجار به موجب معاهده ننگین پاریس در سال ١٢٣۵ شمسی (۱۸۵۶ میلادی) مناطق: «هرات و افغانستان و بلوچستان و مکران» به مساحت ٩٧۵,۲۲۵ کیلومتر مربع با فشار انگلیس از ایران جدا شد!
4⃣ حدود ١۵۳ سال پیش و باز هم در زمان ناصرالدین شاه قاجار به موجب قرارداد ننگین حکمیت «گلد اسمیت» در سال ١٢۵٠ شمسی (۱٨٧١ میلادی)، و باز هم تحت فشار انگلیس مناطقی از: «پاکستان و سیستان» به مساحت ٣۵٠,٠٠٠ کیلومتر مربع از ایران جدا شد!
5⃣ حدود ١۴۳ سال پیش باز هم در زمان ناصرالدین شاه قاجار به موجب «پیمان آخال» در سال ١٢۶٠ شمسی (۱۸۸١ میلادی) کشورهای فعلی: «ترکمنستان، ازبکستان، تاجیکستان، قرقیزستان و قزاقستان» به مساحت ١,٢٢۶,۵٠٠ کیلومترمربع از ایران جدا شده و باز هم به امپراتوری روسیه تقدیم شد!
6⃣ حدود ١٠۵ سال پیش در سال ١٢٩٨ شمسی (١٩١٩ میلادی) در زمان احمد شاه قاجار و دولت وثوقالدوله براساس پیمان منطقهای مستشاران انگلیس، جزایر نفت خیز خلیج فارس از جمله کشورهای فعلی: «امارات، قطر، عمان و چند جزیره بسیار ارزشمند دیگر» به مساحت ۴٠۵,٢٨٧ کیلومتر مربع رسماً از ایران جدا شد!
7⃣ حدود ٨۷ سال پیش در سال ۱۳۱۶ شمسی (۱۹۳۷ میلادی) در زمان رضا شاه پهلوی با امضای پیمان ننگین سعدآباد با کشورهای همسایه (عراق، ترکیه و افغانستان) بخشهای عظیمی از ایران با دسیسه انگلیس جدا شد؛ از جمله: «ارتفاعات سوقالجیشی آرارات» به ترکیه؛ بخش عظیمی از «اروندرود» و اداره کامل آن را به عراق؛ و «دشت وسیع نااُمید» به مساحت ۳ هزار کیلومتر به افغانستان بخشیده شد!
8⃣ حدود ۷۰ سال پیش در سال ١٣٣٣ شمسی (١٩۵۴ میلادی) در زمان محمد رضا شاه پهلوی، بندر استراتژیک «فیروزه» در شرق دریای خزر از ایران جدا و به شوروی واگذار گردید!
9⃣ و باز هم در زمان محمدرضا شاه در سال ١٣۵٠ شمسی (١٩٧١ میلادی) با فشار انگلیس، مجمع الجزایر بحرین به مساحت بیش از ٧٠٠ کیلومتر مربع با انبوهی از مخازن نفت و گاز از ایران جدا شد!
و با کمال تأسف باید این حقیقت تلخ را بدانیم که این مقدار تجزیه و جدایی بیش از ۳,۵۰۰,۰۰۰ کیلومترمربع از خاک ایران به واسطه سستی و خیانت پادشاهان میهن فروش در کل تاریخ جهان بیسابقه است و ایران امروز با مساحت ١,۶۴٨,١٩۵ کیلومتر مربع کمتر از یک سوم مساحت ایران بزرگ دویست سال قبل را دارد!
اما برخلاف قاجار و پهلوی، در جمهوری اسلامی و پس از ۸ سال دفاع مقدس، یک سانتیمتر از خاک کشور عزیزمان را هم از دست ندادیم ...
پاینده باد ایران زنده باد یاد شهیدان
۳۱ شهریور آغاز هفته دفاع مقدس گرامی باد.
هفته دفاع مقدس گرامی باد
🪶یه گرگ🐺 و شتری🐪 به خاطر بالا بودن اجارهها، مشترکا یه خونه رو اجاره کرده بودن.
هر روز صبح بچههاشون رو توی خونه میذاشتن و خودشون میرفتن دنبال تهیهی غذا.
🪶یه روز که گرگ زودتر و دست خالی برگشته بود، یکی از بچهشترها رو خورد! 😱
وقتی سر و کلهی شتر از دور پیدا شد، گرگ زود جلو دوید و در حالی که سعی میکرد توی صداش نگرانی پیدا باشه، 🐺گفت: رفیق یکی از بچههامون نیست.
🐪شتر با هول و ولا گفت:
از بچههای من یا بچه های تو؟
🐺گرگ قیافهی حق به جانبی به خودش گرفت و گفت:
باز که ازون حرفا زدی! ما که بنامون بر "وفاق" بود. من و تو نداره؛ یکی از بچههای "ما".
🐪شتر که هیچ وقت این قدر قانع نشده بود؛ دیگر چیزی نگفت و زندگی همچنان به خوبی و خوشی ادامه پیدا کرد؛ فقط بدیاش این بود که هر چند وقت یک بار یکی از بچهشترها گم میشد؛ و شتر ناراحت میشد؛ اما چون عوضش" وفاق ملی"شان سر جاش بود. چیزی نمیگفت!!!!
🍃
امیرالمونین علی عليه السلام:
كَثرَةُ الوِفاقِ نِفاقٌ
كَثرَةُ الخِلافِ شِقاقٌ
موافقتِ زياد [نشانه] نفاق است
مخالفتِ زياد [نشانه] دشمنى است
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حکایتی از مرحوم نخودکی اصفهانی🌸
با بیان شیرین استاد هاشمی نژاد🎙
قدرت امام زمان علیه السلام بیشتره
یا قدرت تکنولوژی های روز دشمن؟!🙄
این تازه قدرت یکی از نوکران حضرته👌🏻
#امام_زمان (عج)
🌹 @solok_shieh
هدایت شده از 🛡🇮🇷اخبارسپاهسایبری🇮🇷🛡
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️اینترنشنال صهیونیست، صوت مصاحبه #پزشکیان با رسانههای آمریکایی را منتشر کرد!
📌«ما آمادهایم تمام سلاحهای خود را کنار بگذاریم، به شرط آنکه اسرائیل هم همین کار را بکند و یک سازمان بینالمللی به منطقه بیاید و امنیت را تامین کند!!!»
✍بلومبرگ دیشب عنوان مشابهی از همین صحبتهای پزشکیان منتشر کرده بود؛ ساعاتی بعد، عراقچی تکذیب کرد؛ و حالا این صوت به اینترنشنال درز پیدا کرده!
این حرفهای ذلیلانه، پیام ضعف میدهد؛ احتمالاً دوباره توی نیویورک، چیزی شبیه #برجام_منطقهای_و_دفاعی داره پختوپز میشه تا به خورد ملت بدهند!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
؛﷽
🔵اشکی که در هواپیما در آمد ......
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
؛﷽
🔵 :حکم قطعی شرعی این است که بر همه مسلمانان واجب است فلسطین را برگردانند...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کشف تونل ۱۰۰ ساله زیر مشهد با سنگ قبرهای دوره صفوی!
#مشهدمقدس
هدایت شده از 🇵🇸 ایثـار رضـوی 🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⛔ مذاکره !
❌ فریاد غیرت شاعر انقلابی از بی غیرتی مرعوبان غرب
اللهم عجل لولیک الفرج 🤲🌹
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📎#ایثار_رضوی
🇮🇷@isaar_razavi
🇮🇷@bonyad_shahid_khorasan_razavi
هدایت شده از حدیث نور
💠 خویشاوندی
✍🏻خويشاوندان خود را گرامى بدار
چرا كه آنان بال و پرِ تو هستند.
🔹امام علی علیهالسلام
📚غررالحكم،ج۲،ص۲۲۹
#امام_علی | #فامیلی | #خویشاوندی
@hadisenoor_ir
هدایت شده از حدیث نور
💠 همسایگی با بستگان
✍🏻به دیدار بستگانتان بروید،
اما با آنها همسایه نشوید!
🔹امام علی علیهالسلام
📚 غررالحکم،حدیث۲۴۵۱
#امام_علی | #بستگان | #همسایگی
@hadisenoor_ir
هدایت شده از حدیث نور
💠 حد و مرز بخشندگی
🌷 امیرالمؤمنین علی علیهالسلام فرمودند:
بخشنده باش ولی ولخرجی نکن
صرفهجو باش لیکن خسیس نباش!
📚 نهجالبلاغه،حکمت۳۳
#امام_علی | #بخشندگی | #خساست
@hadisenoor_ir
هدایت شده از حدیث نور
فردی که مقیم لندن بود، تعریف میکرد یک روز سوار تاکسی شدم در بین راه کرایه را پرداختم. راننده بقیه پولم را که برگرداند، متوجه شدم ۲۰ پنس اضافهتر داده است! چند دقیقهای با خودم کلنجار رفتم که ۲۰ پنس اضافه را برگردانم یا نه؟ آخر سر بر خودم پیروز شدم و ۲۰ پنس را پس دادم و گفتم: آقا این را زیاد دادی.
گذشت و به مقصد رسیدیم. موقع پیادهشدن راننده سرش را بیرون آورد و گفت: آقا از شما ممنونم.
پرسیدم: بابت چی؟ گفت: میخواستم فردا بیایم مرکز شما مسلمانان و مسلمان شوم اما هنوز کمی مردد بودم. وقتی دیدم سوار ماشینم شدید خواستم شما را امتحان کنم.
با خودم شرط کردم اگر ۲٠ پنس را پس دادید، بیایم. انشاءالله فردا خدمت میرسیم! تمام وجودم دگرگون شد، حالی شبیه غش به من دست داد.
من مشغول خودم بودم در حالی که
داشتم تمام اسلام را به ۲۰ پنس میفروختم!
@hadisenoor_ir
هدایت شده از @li.Bakhshi
46.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
*حرف اصلی بیانات رهبر انقلاب در دیدار پیشکسوتان و فعالان دفاع مقدس و مقاومت ۱۴۰۳/۰۷/۰۴*
.
🔹 در راه مانده
بکار قمی نقل کرده، چهل مرتبه به حج رفتم؛ آخرین باری که میرفتم، پولم گم شد.
وارد مکه شدم، آن قدر ماندم تا مردم همه بروند تا سپس به مدینه بروم تا رسول الله صلی الله علیه و آله را زیارت کنم
و آقایم ابا الحسن موسی علیه السلام را ببینم و شاید هم مقداری کار کنم و پولی جمع کنم تا خرج راه کوفه را تهیه کنم.
راه افتادم تا به مدینه رسیدم، پیش رسول الله صلّی اللَّه علیه و آله رفتم و به ایشان سلام کردم و سپس به مصلی که کارگرها آن جا جمع میشدند رفتم.
آن جا ایستادم به امید این که خداوند برایم کاری دست و پا کند که انجامش دهم.
همان طور که ایستاده بودم، مردی آمد و کارگرها اطرافش را گرفتند.
من هم رفتم و با آنها ایستادم. او چند نفر را با خود برد و من هم به دنبال آنها رفتم و به آن مرد گفتم:
ای بنده خدا! من مردی غریب هستم، اگر صلاح میدانی، مرا هم با آنها ببر تا کاری برایت انجام دهم. گفت: اهل کوفه هستی؟ گفتم: آری. گفت: تو هم بیا.
با او رفتم تا به خانه بزرگی که جدید آن را میساختند رسیدیم. چند روزی در آن جا کار کردم و هفته ای یک بار پول میدادند.
کارگران کار نمی کردند؛ به وکیل گفتم: مرا سرکارگر کن تا هم از اینها کار بکشم و هم خودم با آنها کار کنم. گفت: تو سرکارگر باش. کار میکردم و از آنها کار هم میکشیدم.
یک روز روی نردبان ایستاده بودم که چشمم به ابا الحسن موسی علیه السّلام افتاد که میآیند و حال آن که من روی نردبانی داخل خانه بودم.
سر به جانب من بلند کرده و فرمودند: بکّار پیش ما آمده است! پایین بیا! پائین رفتم؛ مرا کناری بردند و به من فرمودند: این جا چه میکنی؟
عرض کردم: فدایتان شوم! تمام خرجی من از بین رفت، در مکه ماندم تا مردم بروند، بعد به مدینه آمدم و به مصلی رفتم و گفتم: کاری پیدا میکنم، آن جا ایستاده بودم که وکیل شما آمد و چند نفر را برد و از او درخواست کردم به من هم کار بدهد.
حضرت به من فرمودند: امروز را کار کن.
فردایش روزی بود که پول میدادند، امام آمد و بر در خانه نشست، وکیل یکی یکی کارگرها را صدا میزد و پول آنها را میداد هر وقت به من نزدیک میشد، با دست اشاره میکردند که منتظر باش!
وقتی همه رفتند فرمودند: جلو بیا! نزدیک رفتم و کیسه ای که در آن پانزده دینار بود به من دادند و فرمودند: بگیر! این خرج سفرت تا کوفه.
سپس فرمودند: فردا حرکت کن! عرض کردم: چشم فدایتان شوم! نتوانستم موهبت ایشان را رد کنم. حضرت رفتند.
چیزی نگذشت که پیکشان آمد و گفت: ابا الحسن علیه السلام فرمودند: فردا قبل از این که بروی پیش من بیا.
فردا که شد به محضر ایشان رفتم؛ فرمودند همین الان حرکت کن تا به فید (منزلی است در نیمه راه مکه به کوفه) برسی. در آن جا به گروهی برمی خوری که به سمت کوفه میروند، این نامه را بگیر و به علی بن ابی حمزه بده.
حرکت کردم، به خدا قسم تا به فید برسم، یک نفر را هم ندیدم. به آن جا که رسیدم گروهی آماده بودند فردا به طرف کوفه حرکت کنند، یک شتر خریدم و با آنها همسفر شدم.
شب هنگام وارد کوفه شدم، با خود گفتم: امشب به خانهام میروم و میخوابم و فردا صبح نامه مولایم را به علی بن ابی حمزه میرسانم. به منزلم رفتم، باخبر شدم چند روز قبل دزد به دکانم زده است.
فردا پس از نماز صبح نشسته بودم و به چیزهایی که از دکانم برده بودند میاندیشیدم که دیدم کسی در خانه را میزند، بیرون آمدم و دیدم علی بن ابی حمزه است.
معانقه کردیم و به من سلام کرد و گفت: ای بکار! نامه آقایم را بیاور! گفتم: بسیار خوب همین الان میخواستم خدمت شما برسم. گفت: بیاور! میدانم دیشب رسیدی.
نامه را بیرون آوردم و به او دادم؛ گرفت و بوسید روی چشمانش نهاد و گریه کرد. گفتم: چرا گریه میکنی؟ گفت: به جهت اشتیاقی که به آقایم دارم.
نامه را گشود و خواند، بعد سرش را بلند کرد و گفت: ای بکار دزد به تو زده است. گفتم: آری. گفت: هر چه در دکان داشتی را برداشته اند. گفتم: آری.
گفت: خدا عوضش را برایت رسانده است؛ مولای من و تو به من امر کرده زیانی که به تو رسیده را جبران کنم و چهل دینار به تو بدهم.
وقتی قیمت آن چه برده بودند را برآورد کردم، چهل دینار میشد. نامه را در مقابل من گشود، در آن نوشته بود: به بکار قیمت آن چه از دکان او دزدیده اند، یعنی چهل دینار، بده.
📔 بحار الأنوار: ج۴۸، ص۶۴
#امام_کاظم #داستان_بلند
🔰 @DastanShia