eitaa logo
واحد خواهران حسینیه هنر سبزوار
199 دنبال‌کننده
765 عکس
117 ویدیو
5 فایل
واحد خواهران حسینیه هنر سبزوار 🌱 📲 پیشنهادات و انتقادات👇 مدیر کانال: @ati95157
مشاهده در ایتا
دانلود
دیدم این مشهد چرا هی‌ بی‌قراری می‌کند؛ جای باران؛ سیل در این شهر جاری می‌کند ‌دیر فهمیدم که او اندر فراق خادمش؛ عزم خود را جزم و دارد گریه زاری می‌کند. 🚩 به کانال بپیوندید: 🆔 @hhonarkh
خیرات به نیت شهدای خدمت همه ما زنان و مادران ایرانی، برای بزرگداشت مقام شهدای خدمت با در دست داشتن نذورات خود(خرما، حلوا، میکادو و...) گرد هم جمع می شویم. زمان: امشب ساعت۱۸:۳۰ مکان: سبزوار، ابتدای خیابان شریعتمداری 🚩 به کانال بپیوندید: 🆔 @hhonarkh
دعوتید به: 🏴 "روضه مقاومت برای شهدای خدمت" 💠 ما زنان و مادران و دختران سبزواری، می‌شویم و در رثای شهدای خدمت به سوگ می‌نشینیم. 🔸زمان: چهارشنبه، ۲ خرداد، ساعت ۱۶ 🔸مکان: خیابان قائم، حسینیه عطارها 💠 در نشر این اطلاعیه سهیم باشید. ⚜مجموعه‌های فرهنگی خواهران سبزوار 🚩 به کانال بپیوندید: 🆔 @hhonarkh
فراخوان روایت‌ مردمی از شهید جمهور 🔺️روایت‌های خود را در مواجهه با شهید آیت‌الله رئیسی و همراهان شهیدش در طول سالیان خدمت‌ و سانحۀ شهادت‌ به آیدی زیر ارسال کنید. 🆔 @ati95157 🚩 به کانال بپیوندید: 🆔 @hhonarkh
داغ‌های همه تاریخ را ما به یکباره دیدیم، چرا که ما امت آخرالزمانیم، و خمینی این ماه بنی‌هاشم، میراث‌دار همه صاحبان عهد بود در شب یلدای تاریخ. در عصر ادبار عقل و فلک زدگی بشر، در زمانه غربت حق، در عصری که دیگر هیچ پیامبری مبعوث نمی‌شد و هیچ منذری نمی‌آمد خمینی میراث‌دار همه انبیا و اسباط ایشان بود و داغ او بر دل ما، داغ همه اعصار، داغی بی تسلی. ما را این گمان نبود هرگز که بی او بمانیم. آخر او آیتی بود که «ثقلین» را در وجود خود معنا می کرد، همه «ماتَرَک رسول الله» را، و ما می دانستیم که زمین و زمان می‌گردند تا انسان‌هایی چون او، هر هزار سال یکی، پای به دنیای گذارند. آخر آدم‌هایی چون او، قطب سنگ آسیاب افلاکند، مصداق حدیث «لو لاک» اند و غایت الغایات وجود و حق است اگر با رفتن زمین از رفتن باز ماند آسمان نیز، خورشید سرد شود و ماه بشکافد و دریاها طغیان کنند و باران خون از آسمان ببارد و مومنین از شدت ماتم دق مرگ شوند، و اگر نبود آن حجت غایب، تو بدان، بی تردید که همان می‌شد! 🔖 شهید آوینی 🚩 به کانال بپیوندید: 🆔 @hhonarkh
مربی انسان‌ها زن است. سعادت و شقاوت ملت‌ها بسته به وجود زن است. امام خمینی (رحمه‌الله علیه) طراح: زهرا امانی 🚩 به کانال بپیوندید: 🆔 @hhonarkh
عصای دستِ بابا ✍️ زهرا معراجی ساعت ۱۰ بود که رسیدم در منزل مادر شهید. زود رسیده بودم، قرارمان ساعت ۱۰:۳۰ بود. کمی خودم را سرگرم کردم تا زمان قرار نزدیک‌تر بشود. هوا گرم بود، دیگر توان ایستادن در این هوا را نداشتم. تصمیم گرفتم زنگ را بزنم. چند باری زنگ را زدم ولی کسی جواب نداد. خانمی آمد به سمت در، با چشمانی پر از سوال آمد به سمتم و کلیدهایش را از کیفش درآورد. گفتم: «منزل شهید سرائی؟» گفت: «بله» گفتم: «برای دیدار با مادر شهید هماهنگ کرده بودیم.» گفت: «شما بودید؟ بفرمائید!» منزل ساده و بی آلایش مادر پر از آرامش بود. جلو رفتم و سلام کردم. ولی مادر خوب نمی‌شنید. کمی که گذشت دوستانم آمدند و نشستیم پای صحبت‌های خواهر شهید: _برادرم خیلی مهربون بود. کار بابا خیلی سخت بود ولی علیرضا همیشه بهش کمک می‌کرد و کنار دستش بود. وقتی رفت جبهه سرباز بود و مختصر حقوقی داشت ولی تمام حقوقش رو نگه می‌داشت. وقتی میومد سبزوار ما ۴ تا خواهر و برادر رو می‌برد برد بازار برامون خرید می‌کرد. آخرین بار که رفت جبهه خدمتش تموم می‌شد ولی توی عملیات آزادسازی خرمشهر شهید شد.» ولی مادر انگار نمی‌دانست ما چرا آمده‌ایم. خواهر شهید گفت مادرش کمی کسالت دارد و بعد از فوت پسر دومش خیلی شکسته شده. وقت رفتن از خواهر شهید عکس شهید را خواستیم و دور مادر جمع شدیم تا عکس یادگاری بگیریم. مادر که عکس را توی ‌دست‌های ما دید تازه متوجه موضوع شد و با سوز دل گفت: «علیرضا خیلی جوان بود!» 🚩 به کانال بپیوندید: 🆔 @hhonarkh
📝 💌 گزارشی واقعی از روایت‌گری زنان شاخص سرزمین من در حاشیه مراسم رحلت امام| ۱۴۰۳/۰۳/۱۵ ✍ زهرا معراجی؛ مسئول خانه همبازی سبزوار 📖 فارسی را پاس بداریم تمام غرفه را با هم دور زدیم. یکی یکی قصۀ زنان سرزمینمان را برایشان گفتم. یکی‌شان عجله داشت انگار، ولی آن یکی مشتاق شنیدن بود. با هر جمله‌ای که می‌گفتم چشمانش از ذوق برق می‌زد. وقتی رسیدیم به بانو حقیرالسادات گفتم: _بچه‌ها این خانم یک دانشمند بزرگه، ایشون مقاله‌های علمی زیادی نوشته و خیلی‌هاش رو به زبون فارسی نوشته به نظرتون چرا؟ _برای اینکه کار خارجیا رو راحت نکنه؟ _اووووم! شاید ولی یک دلیل مهم داره. اینکه همۀ دانشمندان دنیا بدونن که ایران هم توی علم حرفی برای گفتن داره و مقالات مهمی به زبان فارسی هستن که انگلیسیش نیست! 🚩 به کانال بپیوندید: 🆔 @hhonarkh
📝 💌 گزارشی واقعی از روایت‌گری زنان شاخص سرزمین من در حاشیه مراسم رحلت امام| ۱۴۰۳/۰۳/۱۵ ✍ زهرا معراجی؛ مسئول خانه همبازی سبزوار 😷 مهد بی مهد از یک گوشه غرفه شروع کردم و یکی یکی قصۀ زنان سرزمینم را برایشان گفتم. پوسترهایی که روی پایه گذاشته بودیم تمام شد ولی هنوز می‌خواستند بشنوند. با چشم غرفه را برانداز کردند و پوستری که کنار دیوار روی زمین بود را نشان دادند و با هم گفتند: «اون چی؟» نشستم کنار پوستر و برایشان متن رویش را خواندم: _بچه‌ها شما کرونا رو یادتونه؟ _اره خاله خیلی بد بود من دیگه نتونستم برم مهد کودک و خونه موندم! _چرا خونه موندی؟ _چون مریض نشیم. آخه خیلی خطرناک بود! _ولی بچه‌ها می‌دونید وقتی ما تو خونمون بودیم که سالم بمونیم خیلی آدما داشتن تلاش می‌کردن تا کرونا از بین بره؟ به پوستر اشاره کردم و گفتم: «مثل همین خانم طاهره غفوری!» 🚩 به کانال بپیوندید: 🆔 @hhonarkh
سبوی خالی یک روز غروب‌نشده، زود از خانه زدم بیرون و رفتم پی آب. سریع برگشتم خانه و سبوی پرِ آب را گذاشتم کنار دیوار. نفسی گرفتم و سبوی خالیِ بعدی را گذاشتم روی دوشم. دختر همسایه دم حیاط منتظرم بود. بابا آستین‌هایش را زده بود بالا و داشت وضو می‌گرفت. نگاهی به سبوی پرِ آبِ کنار دیوار انداخت و نگاهی به سبوی خالی توی دستم. با تعجب پرسید: «کجا می‌ری بابا؟» دستپاچه جواب دادم: «می‌رم سبو رو آب کنم.» _الان آب آوردی که. _ها؛ ولی کمه. می‌خوام دوباره سحر پی آب نریم و زود برسیم ردِ دسته و نوحه‌ها. هنوز حرفم تمام نشده بود که بلند شد و کوزه را از دوشم گرفت و گذاشت کنار دیوار. کوزۀ پرِ آب را هم خالی کرد پای درخت و تکیه داد به دیوار: «دخترُم، امشب آب توی خیمه‌گاه اباعبدالله کمه. اون‌وقت تو آب بِق‌گیری می‌کنی برای بعد؟» عصر تاسوعا بود. حرف که می‌زد، صدایش می‌لرزید و گریه می‌کرد. چنان از سر سوز از بی‌آبی امام‌حسین و اهل‌بیتش می‌گفت که یک لحظه گمان کردم همین الان بیابان کربلاست. سرم را انداختم پایین و از خجالت حرفی نزدم. برشی از کتاب «خیرالنساء» 🚩 به کانال بپیوندید: 🆔 @hhonarkh
▪️ الَّذِينَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللَّهِ ۚ وَأُولَٰئِكَ هُمُ الْفَائِزُونَ 🏷 🚩 به کانال بپیوندید: 🆔 @hhonarkh
🔅در جوار شمع🔅 🌸دیدار با خانواده‌ شهید رضا دامرودی (شهید مدافع حرم) 📆 شنبه ١۴۰۳/۰۶/۱۷ ⏰ ساعت ١۰:۰۰ ✨خواهرانی که تمایل دارند همراهمان باشند جهت هماهنگی و دریافت نشانی به آی دی زیر در پیام رسان ایتا و بله پیام دهند. @zfarhadisadr 🚩 به کانال بپیوندید: 🆔 @hhonarkh
🔅خیرالنسایی دیگر 🎙️گفتگو با صدیقه گوداسیایی از زنان فعالی که در روزهای جنگ و جهاد برای رزمنده‌ها مادری کرد 🔸️صدیقه گودآسیایی، خیرالنسای دوم سبزوار است. چندی پیش در این صفحات از خیرالنساء مطالبی را به رشته تحریر درآوردیم. «خیرالنساء صدخروی» همان بانوی با همتی بود که با غیرت مثال‌زدنی‌اش در طول هشت سال جنگ تحمیلی، خانه خود را در روستای صَدخَرو سبزوار تبدیل به پایگاهی برای پشتیبانی جنگ کرد. او با تلاش مجدانه و مجاب‌کردن دیگر زنان روستا، اقدام به پخت نان، تهیه مربا از میوه‌ها و محصولات بومی روستا، خیاطی و تهیه لباس برای رزمندگان دفاع مقدس می‌کردند. 🔹صدیقه گودآسیایی هم یکی از زنان روز‌های مقاومت است که از دل خانه اش برای رزمندگان جبهه‌ها مادری کرد. صدیقه در یک خانواده مرفه به دنیا آمد. پدرش تاجر بود و امورات خانه به همت خدمتکاران می‌چرخید. اما ازدواج صدیقه و زندگی آینده‌اش به گونه‌ای رقم خورد که از او یک بانوی بسیجی و انقلابی ساخت. قبل از انقلاب، خانه‌اش می‌شود پاتوق معلم‌های روستا چه سپاه دانشی و چه نهضتی. صدیقه گودآسیایی سال ۱۳۶۱ مقطع راهنمایی و نهضت سواد آموزی را به روستایش می‌آورد. 🔸️پایگاه بسیج را راه‌اندازی می‌کند و فرمانده پایگاه می‌شود و در دوران جنگ خانه‌اش ستاد پشتیبانی از جنگ می‌شود. مربا می‌پزد، انار و میوه به جبهه ارسال می‌کند و با دارو‌های گیاهی داروی ضد مسمومیت تهیه می‌کند و همه این خدمات در خانه و باغش اتفاق می‌افتد. جنگ تمام می‌شود، اما خدمات و کار‌های جهادی صدیقه گودآسیایی همچنان برای اهل روستا ادامه دارد. او بعد از جنگ پیگیر آسفالت و تلفن و گاز روستا می‌شود. بسیاری از میهمان‌نوازی این بانوی انقلابی و جهادی روایت کرده‌اند و ما مشتاق شدیم تا با او همراه شویم. 🔹از این رو با همراهی مهناز کوشکی که مدت‌ها پای خاطرات و تدوین زندگی این بانوی انقلابی نشسته و منتظر چاپ کتاب صدیقه گودآسیایی است، به گفتگو نشستیم تا نگاهی گذرا به زندگی این بانوی انقلابی و جهادی داشته باشیم. 📍ادامه مطلب را در لینک زیر بخوانید http://www.Javann.ir/004ynv 🚩 به کانال بپیوندید: 🆔 @hhonarkh
خون شهيد بر زمين نمی‏ريزد، خون شهيد هر قطره‏اش تبديل به صدها قطره، و هزارها قطره، بلكه به دريايی از خون‏ می‏گردد و در پيكر اجتماع وارد می‏شود ... 🚩 به کانال بپیوندید: 🆔 @hhonarkh
حاج خانومه تماس گرفته و نفس نفس میزنه. یکمی که نفسش بالا اومد گفت: «شما فردا میرید تهران برای نماز جمعه؟» با صدایی آکنده از خجالت گفتم: «بله مادر جان ولی فعلا جا برا خانم‌ها نداریم.» گفت: «اونش مهم نیست مادر، فقط بگو میرید یا نه؟» اینبار تعجب کردم و گفتم: «بله ان‌شاءالله» گفت: «منم یه مقدار پول دارم میخوام کمک کنم برا اونایی که دارن میرن.حداقل پول بنزینشون میشه که ...!» ✍ روح الله محفوظی 🚩 به کانال بپیوندید: 🆔 @hhonarkh
🚩 تا ابد سوره نصریم ما 🚩 لشکر امام عصریم ما بازارچه نصر 🌱 خرید و فروش به نفع "جبهه مقاومت" برایِ ساختنِ دنیای‌ِ بدونِ اسرائیل 🌹 ویژه بانوان و دختران (تمام سنین)، پسرها (زیر ده سال) 🪴 بازدید برای عموم بانوان سبزواری آزاد است. 🔸زمان: پنج‌شنبه، ۱۹ مهرماه از ساعت ۹ تا ۲۰ 🔸مکان: بلوار حمید سبزواری، کوچه روبروی سالن ۹ دی، مدرسه سراج دانش 🔴 چنانچه قصد فروش محصولات و تولیدات خود و فرزندانتان را در بازارچه نصر دارید، حتما به آیدی زیر در ایتا پیام بدهید: @zahra_k1110 مجمع بانوان "خط سوم" https://eitaa.com/mb_khate3 🚩 به کانال بپیوندید: 🆔 @hhonarkh
| بازارچه نصر سبزوار در حال برگزاری‌ست 🌱 بازارچه نصر با هدف خرید و فروش به نفع جبهه مقاومت، به همت بانوان سبزواری از ساعت ۹ صبح آغاز به کار کرده و تا ساعت ۲۰:۰۰ امشب ادامه دارد. 📍مکان: بلوار حمید سبزواری، کوچه روبروی سالن ۹ دی، مدرسه سراج دانش 📆 ۱۹ مهر ۱۴۰۳ 🚩 به کانال بپیوندید: 🆔 @hhonarkh
دوباره جوانه می‌زنیم ✍️مهناز کوشکی میزها را یکی‌یکی نگاه کردم تا رسیدم به میزی که لوازم‌هایش ریزه میزه بود. چشم‌هایم دنبال فروشنده‌اش گشت که دیدم پشت میز نشسته؛ یک دختر ده دوازده ساله. بعضی از شیشه‌ها، خاک داشت و چندتایی هم از شیشه‌ها گلدان شده بود. دستم را گذاشتم روی گلدان‌ها و گفتم: «چرا رو شیشه‌ها، این عکس‌ها رو زدی؟» از روی صندلی بلند شد و گفت: «آخه خاله می‌خواستم به همه بگم هرچقدرم خوب‌های ما رو بکشن، ما دوباره جوانه می‌زنیم مثل همین گل‌ها.» ⏳ سبزوار در حال برگزاری‌ست... 🚩 به کانال بپیوندید: 🆔 @hhonarkh
یک‌جهان مادر ✍️ مهناز کوشکی چند روزی است که برای اهل خانه، دارد مادری می‌کند و محصولات باغ را می‌چیند تا خوراکی‌های خوشمزه درست کند. آلوها کم‌کم لواشک شدند و انگورها هم شیره انگور. فقط به‌ها هنوز بلاتکلیف بودند که خبر بازارچه را می‌شنود. به‌ها را هم توی قابلمه‌ی پر از آب شکر می‌جوشاند و مربا می‌کند اما نه برای اهل خانه. این بار می‌خواهد برای بچه‌های لبنان و غزه مادری کند. خوراکی‌های خوشمزه، مهمان خانه‌های دوستان می‌شود تا پولش را برای جبهه مقاومت بفرستد. ⏳ در حال برگزاری‌ست... 🚩 به کانال بپیوندید: 🆔 @hhonarkh
هم فال و هم تماشا ✍️ مهناز کوشکی همه سراغش را می‌گرفتند. صدای همه درآمده بود. انگاری از صبح، دل‌هایشان را حسابی صابون زده بودند. من هم که دیر رسیده بودم، در همان نیم‌ساعت، بی‌طاقت شدم. بالاخره قابلمه از راه رسید و محفل بازارچه را نورانی کرد، آش نذری که صد درصد فروشش قرار است برود برای جبهه مقاومت. ⏳ در حال برگزاری‌ست... 🚩 به کانال بپیوندید: 🆔 @hhonarkh
📚 اولین دورهمی با طعم کتاب کودک و نوجوان در خانه هم‌بازی سبزوار برگزار شد ◀️ در اولین جلسه نقد کتاب کودک که پانزدهم مهرماه توسط خانه همبازی سبزوار برگزار شد کتاب «مردی که زبان کبوترها را می‌دانست» را روی میز گذاشتیم. علاقمندان به حوزه نویسندگی کتاب کودک حول این کتاب گپ و گفت صمیمانه‌ای داشتند و کتاب را لحاظ محتوا و عناصر داستان‌نویسی بررسی کردند. 🔥 این که این جلسات قرار است ادامه‌دار باشد. اگر شما هم علاقمند به شرکت در این دورهمی‌ها هستید به مسئول همبازی سبزوار پیام بدهید. @hambazi_sabzevar ♾ خانه همبازی؛ واحد خانواده حسینیه هنر 🚩 به کانال بپیوندید: 🆔 @hhonarkh
35.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇱🇧🇮🇷🇵🇸 بازارچه نصر به روایت تصویر 💦 بارها و بارها با دیدن مشکلی در جامعه، چون قطراتی بهم پیوسته‌اند و.... پویشی راه انداخته‌اند، بسته‌ای آماده کرده‌اند، موکبی برپا کرده‌اند، مبلغی فراهم کرده‌اند، جهیزیه‌ای تدارک دیده‌اند، سفره اطعامی پهن کرده‌اند، انفاقی رقم زده‌اند، نوزاد نورسیده‌ای را حمایت کرده‌اند، بیماری را دریافته‌اند و.... 🌊 تا دریایی بسازند و موج و جریانی ایجاد کند در مسیر انسانیت. ثابت کرده‌اند که؛ 🚩 "جنگ‌شان، جنگ عقیده است و جغرافیا و مرز نمی‌شناسد." 🌿 بارها به مسلمانان و انسانهای خارج از مرزهای انسان فکر کرده و هر کار از دستشان برآمده انجام داده‌اند. 🍀 و این بار با دستور جهاد رهبرشان با هر امکانی که داشته به میدان آمده‌اند ..... 🌱 بازارچه نصر تنها یکی از آن امکانات است که بانوان و مادران سبزواری به میدان آورده‌اند. https://eitaa.com/mb_khate3 🚩 به کانال بپیوندید: 🆔 @hhonarkh
29.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👊 اسرائیل بعد از عملیات طوفان الاقصی حسابی آبغوره گرفته 💠 ببینید؛ حرف‌ِ دل‌ِ فروشندگان‌ِ بازارچه‌ نصر را بر روی‌ محصولاتشان، پاکن، دفتر، مویز آبغوره، مربا، شیره انگور و..... 🇱🇧🇵🇸 تولیدات و محصولات بانوان و کودکانی که با چشمِ امید و دستِ مقاومت در بازارچه نصر به فروش رسید، با این جملات مزین شده بودند. https://eitaa.com/mb_khate3 🚩 به کانال بپیوندید: 🆔 @hhonarkh
🇮🇷 بازارچه نصر، در تاریخ پنج‌شنبه، ۱۹ مهرماه ۱۴۰۳ از ساعت ۹ تا ۲۰ با ۳۵ میز فروش ویژه بانوان و فرزندان‌شان، در محل دبستان سراج دانش۲ برپا شد. 🇱🇧 این بازارچه به نفع جبهه مقاومت و به همت "مجمع بانوان خط سوم" (مجموعه‌های فرهنگی بانوان سبزوار) برگزار شد. 🦋 مبلغی که از مجموع فروش این بازارچه به جبهه مقاومت اهدا شد، ۲۴۵۴۵۳۰۰ تومان بود. 🦋 و مبلغ ۹۷۱۶۰۰ تومان نیز کمکهای اهالی بازارچه نصر به صندوق کمک‌های مردمی موجود در بازارچه بود. https://eitaa.com/mb_khate3 🚩 به کانال بپیوندید: 🆔 @hhonarkh
مُهرِ صدآفرین ✍️ مطهره خرم مسئول میز کتاب حسینیه هنر در بازارچه مقاومت بودم. غرفه را چیدم و مهرهای صدآفرین را روی میز گذاشتم. خانمی که خودش هم غرفه کتاب و محصولات فرهنگی داشت به سمتم آمد. به میز نگاه می‌کرد و من هم فکر پشت هر محصول را برایش توضیح می‌دادم. چشمش به مهرهای صدآفرین افتاد و با ذوق گفت: «اینها چیه؟» گفتم: «مهر صدآفرینه. مثلا مسجد الاقصی روش کار شده یا شخصیت‌های واقعی و قهرمان‌های حقیقی مثل خیرالنساء، حاج قاسم، شهید لندی!» قیمت مهرها را پرسید و به طرح‌ها نگاه کرد. مسجدالاقصی را برداشت و گفت: «این هم هدیه روز معلم من. نگهش می‌دارم تا سال دیگه به یک معلم هدیه بدم.» 🚩 به کانال بپیوندید: 🆔 @hhonarkh