ای بابا.
دهقان ازل جون؟!
توام با این کارات گرفتی ما رو ها!
با دست پس میزنی با پا پیش میکشی؟
بابا ما مخلوقتیم، توام صاحب اختیارمونی قبول. ولی جسارتا اسباببازی نیستیم که!...
ما رو نپیچون اینقدر دور خودمون قربونت برم. ما رو اینقدر نفرست پی نخود سیاه تو این عالم.
این عالم به اندازهی کافی چیز میز واسه ترسیدن و ترسوندن ما داره، تو یکی باید واسمون بسازی که اگه نسازی، خودتم خوب میدونی که کارمون زاره...
میسازی؟...
میسازی.
میدونم.
حاجآقا ابوالقاسم عزیز هم میدونه؛ اصلا واسه همین بهت گفته دهقان دیگه! نه؟
چون دهقانها اون موقع یه جورایی ارباب بودن، صاحباختیار بودن، به قول علومانسانیا بورژوا بودن؛ البته بلانسبت شما! شما دوری از این القاب دنیایی کوچیک و حقیر و پست و زشت.
مقصود قاسمآقا اینه که شما بورژوای ازلی! از ازل تا حالا اربابی، تا آخرشم هستی و همه نوکرتن.
بیبروبرگرد، تا قیوم قیومت...
به همین مناسبت،
بساز واسمون.
بساز،
بیزحمت.
#نیازمندیها
#ازدستخدا
#خدایاتوروخدا
هیچا~ داستانهای مبارزه.