بچه بود.
نهایتا پنجم دبستان.
خبر نُصِیرات که از تلویزیون تمام شد، در گوشم - آرام ولی حیرتزده - گفت:
- من با این سنم میفهمم این دنیا هیچی نداره، اینا نمیفهمن؟! اصلا معلوم هست چی میخوان؟...
نگاهش نکردم.
پاسخی نداشتم خب.
خودش جواب داد:
- به قول مامانجون، دیگه وقت امام زمانه...
لبخند زد. من ولی لبخندم نیامد.
قرار شده بیایید؟
تاریخش را با خدا هماهنگ کردهاید یا نه؟
شاید هم هنوز سر مذاکرهاید؛ دارید راضیاش میکنید که با اینکه ما بازهم لایق شما نیستیم، ولی دنیا توان به دوش کشیدن این همه بلا را ندارد و زمین، در شرف نابودی است اگر نیایید و به داد نرسید!
خودمان هم دست کمی نداریم تصدقت. دلمان آشوب میشود با هر خبری که مثل موج رویمان میریزد از گوشه و کنار...
خلاصه که
میخواستم بگویم تاریخش معلوم شد، یک میس بندازید، بیاییم دنبالتان!
#مثلاتورانندگیبلدی؟!
#اونممیگهباشه:)
#کاشکیبیاد
#موعود
هیچا~ داستانهای مبارزه.