# دوستانه
☘🌸☘❤️☘🌸☘
پشت هیچستانم
https://eitaa.com/joinchat/1942683888Cd71dac5320
همراهان گرامی
با ارادت ،،،
# برای آغازین _ امروز
🌹🌸🌸🌿❤️🌿🌸🌸🌹
پذیرفته باد
پشت هیچستانم
https://eitaa.com/joinchat/1942683888Cd71dac5320
# پندانه «۱۰»
🌿🌿🌸☘🍎☘🌿🌿
👌تو هیچ کاری نکنی
هیچ # اتفاقی هم برات نمی افته
اما برنده ها اونايي نيستن
كه هرگز شكست نخوردن ...
بلكه اونايي هستن كه هرگز
دست از تلاش نكشيدن ...
پس امیدت به بالا بالایی باشد
که او ست ،،،
# قادر _متعال
🍃🍃🍁🍏🍁🍃🍃
پشت هیچستانم
https://eitaa.com/joinchat/1942683888Cd71dac5320
# دوستانه
🍏🌸🌸🌿❤️🌿🌸🌸🍏
👌 اگه غم های دیروز تو بریزی دور
واسه # شادی های امروزت
جابازمیشه!
... از همین الان شروع کن ، واگویه اش باشد برای بعداً ،،
🌸🍃🌹🍃🌸
پشت هیچستانم
https://eitaa.com/joinchat/1942683888Cd71dac5320
برای # واپسین _ امشب
🍂🍂🌿🌹🌿🍂🍂
✍ شب مانند #پردہ _ سیاهی کل شهر را گرفته است ،
قلمی بردار و # فردایت را با ستارہ های درخشان به تصویر بکش ...
بدان این تو هستی که فردایت
را می سازی .
# شب _ناپایدار
🍏🍏🌸🌿❤️🌿🌸🍏🍏
پشت هیچستانم
https://eitaa.com/joinchat/1942683888Cd71dac5320
برای همراهان گرامی ام
پذیرفته باد .
☘☘🌸❤️🌸☘☘
پشت هیچستانم
https://eitaa.com/joinchat/1942683888Cd71dac5320
برای # آغازین _ امروز
🍎 صبح یعنی تو بخندی دلم باز شود ...
همین کافی ست .
الهی که خیر ببارد .
☘🌸🌿🌹🌿🌸☘
پشت هیچستانم
https://eitaa.com/joinchat/1942683888Cd71dac5320
✍ پاسداشت عالم بی ادعا مردی که با عشق # کوک ،، بر زندگی جاری میزد ...
🌷💐🌷
بارها اتفاق افتاده بود برای امر خیری خدمت مرحوم زنده یاد حضرت حجتالاسلام شیخ صادق شیداییان برسم .
او با همان لباس ساده طلبگی اش در حالی مشغول کوک زدن بر تشک ، یا به اصطلاح نالی و لحافی بود که او با دستان هنرمندش باید آنرا می دوخت تا بوقتش تحویل مشتری گردد .
برای توضیح هنر و امرار معاش آبرومندانه شیخ صادق بماند به وقتی دیگر ...
ولی آنچه توجه من را در رویا رویی با حاجی هنگامیکه خدمتش می رسیدم این بود .
اکثر اوقات که عمامه اش به سر بود .
در چهار گوشه کادر کار در حال دوخت و دوزش چند جلد کتاب هم روی هم قرار گرفته بود .
تا اینجا را داشته باشید .
طرز نشستن و دوخت زدن شیخ در حالیکه ذکر به لب داشت تماشایی بود ، خدمتش که می رسیدم بدون انکه حواس او را پرت کرده باشم با عرض یک سلام و علیک آرام می نشستم و دلم
می خواست با کودک درونم هم نوا شده به دستان حاجی چشم بودزم و همراه کوک زدن های حاجی شوم .
بهرحال او که در حس و حال خود و راز و نیاز بود به حواشی و اطرافش هم نیم نگاهی داشت ...
یعنی شش دانگ حواسش به همه چی بود ، به عادت معمولی با احترام و صدا کردن حاجیه خانم و ادب و مرام خانوادگی ایشان با صرف یک چای قند پهلو به آراستگی تمام که بوی نجابتش عطر محبت را ارزانی می داشت .
دقایقی می گذشت و او که می دانست ماموریت و کارم چیست با همان گشاده رویی و با همان چهره گل انداخته اش میپرسید :
چخبرا ، خیره ایشالا
خوش آمدید .
دست از دوختن میکشید به نظم خاصی ابزارش را کنار گذاشته و در هر گوشه ای از اتاق محل کارش که بود از همان کتابها جلدی را برداشته و بسته به شانست ؛
آیه ای ، حدیثی ، روایتی و چند جمله ای را هدیه میکرد .
از این برخورد و درس آموزی محضر حاج آقا خاطرات فراوان دارم که حیف و هزاران بار حیف ...
خودم را عرض میکنم چه ناسپاس و قدر نشناسیم .
حالا کجا و از چه کسی بعداز این نسل سراغ دارید برایم نام و نشان بدهید خدمتش رسیده عرض ادب کنم .
☘☘🌸❤️🌸☘☘
هدیه معنوی این پست را تقدیم خواهم داشت به استاد و روحانی بزرگوار استاد ارجمند م
#حضرت آیت الله شیخ رجبعلی ناصریان .
برای سلامتی این در دانه روزگار و نثار شادی روح شیخ صادق با صفا ذکر شریف صلوات بر حضرت محمد و آل محمد (ص)
دوستار کمترین شان در مکتب عاشقی
ارادتمند مهندس سعید بوجار ارانی
دهم بهمن ماه ۱۴۰۱ ه ، ش
بماند به یادگار ...
# دوستانه
☘🍎☘
تقدیمی به همراهان گرامی ام
پشت هیچستانم
https://eitaa.com/joinchat/1942683888Cd71dac5320