با تاخیر و شرمندگی از برادر مرحومم
۲۹ اردیبهشت ماه روزی که او#ماه_چاه شد
🥀
گاهی بعضی سوژه ها خود گواه همه چی هستند و احتیاجی به تفسیر و توضیح ندارد چرا که تماشای این همه#خلوت گویای غمی جانسوز است و قلم در مقام صبر باز می ایستد
برادر بزرگوارم استاد آقای رضا بیگانه خود درد آشنایی است که غم دیده و داغ چند عزیز را به سینه دارد
شهادت برادرش#حسین_شهیدو عروج برادرش مرحوم حاج علی آقا را به سوگ نشسته است
فراق و مصیبت از دست دادن پدر و مادر صبورش را به دوش میکشد و خلاصه کلام با درد و غم #بیگانه
که نه #آشنای_آشناست، تا آنجا که با تحمل همه این غصه ها قصه غریبی داغ پسر برادرخود مرحوم زنده یاد دکتر علیرضا را نمیتواند باور داشته باشد، پس او نیز درد کشیده و آلامی سخت را به سینه دارد
وی چندی پیش وقتی پدر داغ دار جوانش را بر سر قرار همیشگی اش در خیال نا با باوری ها به تماشا نشسته است میبیند
بدون آنکه پدر مرحوم اکبر متوجه حوالی خود باشد از او چند عکس شکار میکند
نمیدانم چه شد که دلش را راضی کرده و این صحنه ها را برایم ارسال کرد
آنها را نگاه میکردم بدون آنکه بتوانم حرفی به زبان بیاورم و انگار شده بودم؛ #گنگ_خواب_دیده، تماشا کردم و بغض سنگینی راه نفس کشیدنم را بند آورده بود
این وقت ها اشک کار سازست ولی خدا روزی و قسمت تان نکند
پاسی از شب گذشته بود که برای آقا رضا چند جملهای از باب آنکه غم مرگ برادر مرده را، برادر مرده میداند نوشتم تا دل او و سپس خودم را آرام کنم
اشاره داشتم از این محبتش بوقتش بهره خواهم برد تا به تاریخی که زمان#آسمانی شدن اکبر بود ولی دلم باز راضی نشد تا به امروز
🍁🖤🍁
✍هیچستانم