eitaa logo
هیدج نو
2.9هزار دنبال‌کننده
43.2هزار عکس
16.7هزار ویدیو
276 فایل
کانال « هیدج نو » نگاهی نو به شهر هیدج 🍃 مجله خبری، تحلیلی، فرهنگی، ورزشی و... ارتباط با ادمین (ارسال تبلیغات): مهدیخانی @Hidajenoo_admin1 ارتباط با ادمین: مرادی @Hidajenoo_admin2 ارتباط با ادمین:خانم صالحی @Hidajenoo_admin3
مشاهده در ایتا
دانلود
هنوز زود است... اگر جامعه اینقدر حافظه‌ی تاریخی‌اش ضعیف شده که ظریف با چند دقیقه دادزدن، می‌تواند تاریخ را به سود خودش مصادره کند؛ اگر روحانی هنوز می‌تواند با پررویی از عمل‌نکردِ خود دفاع کند و جان‌نثارانش هم تقصیرات را به گردن مجلس و سپاه و رهبر بیندازند و ما هم باورشان کنیم؛ اگر خاکستر بدن رئیسی نتوانسته فرق رئیس‌جمهوری را که در اوج تورم و درد مردم، در هواپیمای اختصاصی‌اش جشن تولد می‌گرفت با رئیس‌جمهوری که برای رفع درد مردم، جشن شهادت گرفت برای ما تبیین کند؛ اگر پس از یک دهه خسارت محض، هنوز گفتمان سازش می‌تواند در دل ما جا باز کند و تف‌هایی را که مسئول آمریکایی به روی توافق برجام انداخت از یادمان ببرد؛ اگر هنوز حنای دوقطبی‌سازانِ حجاب و بی‌حجابی پیش ما رنگین است؛ اگر آنقدر سطحی شده‌ایم که با دوگانه‌ی نان و ایمان فریب‌مان می‌دهند؛ پس یعنی مملکت هنوز به چند رئیس‌جمهور شبیه روحانی و بلکه بدتر از آن نیاز دارد. هنوز باید جامعه متورم بشود از فقر و فساد و تبعیض و شکاف طبقاتی و اشرافیگری مسئولان. هنوز باید باج بدهیم به جامعه‌ی جهانیِ چندنفره تا به بلوغ عقلیِ مدنظرِ آفرینش‌مان برسیم. و هنوز برای ظهور منجی آخرالزمان زود است. که او وقتی می‌آید که اقتصاد و سیاست و فرهنگِ مدعیانِ منتظرش به جبهه‌ی باطل وابستگی نداشته باشد. او وقتی می‌آید که منتظران ظهورش، آمریکا را واقعیتِ جهان و خدا را فانتزیِ آرمان‌ها ندانند. او وقتی می‌آید که پیروانش حول گفتمان ولایت متحد و منسجم شوند نه حولِ گفتمان عبرت و ذلت. اگر هنوز در انتخاب‌هایمان، توجه به رسالت جامعه‌ی مهدوی جزو معیارها و اولویت‌هایمان نیست و اصلا توجهی بهش نداریم، پس هنوز برای تشکیل دولت مهدوی زود است. و هنوز باید مسلم‌های دیگری فدای تدابیر ابن‌زیاد و عافیت‌طلبی‌های کوفیان شوند تا زمانی برسد که سفیران امام را به جرم نادیده گرفتن واقعیتِ قدرت لشگر شام ذبح نکنند. •••✾•🌿🌺🌺🌺🌿•✾••• 💥@HidajeNoo 💥
6.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شاید باورت نشود اما من در همین سفر نوجوانی را دیدم که در سرمای شبِ پادگان شهید زین‌الدین، روی خاک‌های آغشته به خون شهید، نماز شب می‌خواند. نوجوانی که سر به سجده‌گاه شلمچه گذاشته بود و بلند نمی‌شد. نوجوانی که نیمه‌شب با شهید گمنام خلوت کرده بود و برای او شور می‌گرفت. نوجوانی که مخفیانه سرویس بهداشتی زائران را تمیز کرده بود. نوجوانی که به خاطر دیر آمدنش از فرمانده کاروان خواست پشت بلندگو از همه‌ی اعضای قافله حلالیت بخواهد. و نوجوانی که در پایان سفر بهم گفت: اجازه بدهید من کف اتوبوس را برای راننده جارو کنم تا خاطره‌ی بد از زائران راهیان نور نداشته باشد. آری برادر! شهیدان هنوز مشغول کار و صدور انقلاب به نسل بعدی هستند. تو بگو کجای کار ایستاده‌ای؟ 🌎 کـانـال « هـیـدج نـو » 👇 •••✾•🌿🌺🌺🌺🌿•✾••• ✨@HidajeNoo
رد اشک را که بگیری می‌رسد به بطن قلب. زیر دهلیز، متمایل به راست. چشمه‌اش آنجاست. آنجا که اشغالگران همیشه سرِ "هوا" خون به پا می‌کنند. می‌دانی هوایی که هورت می‌کشی روی چشمه‌ی اشکت اثر می‌گذارد. من خیلی وقتها پیش که هنوز قحطی بر چشم‌هایم نازل نشده بود فیلتر گذاشته بودم دم درِ دهلیزهایم. برای همین بود که آن وقت‌ها جوشن کبیر می‌گرفت. می‌گرفت و چشمهایم را اشکی می‌کرد. آن وقتها با هر "بک یا الله‌" بغضم می‌شکست و یک حاجت می‌گرفتم. و تا بالحجه برسم همه‌ی لذت‌های خلقت مال من شده بود. حالا اما خوابم می‌گیرد وسط جوشن کبیر. مردی در همین اواخر توی گوشم گفت خاک توی سرِ چشم‌هایی که گوشی می‌تواند باز نگاهش دارد اما گوشه‌ای از دروازه‌ی آسمان، نه. من شاید آخرهایم باشد‌. من شاید همان وقت که دهلیزم را به اسرائیلِ گناه واگذار کردم تمام‌شدنم شروع شده باشد. تو اما از من ناامید نشو. من روی دست‌اندازهای ماه در شب قدر تو حساب باز کرده‌ام. ♡♡♡ ✍ [ @asraneh313 ] 🌎 کـانـال « هـیـدج نـو » 👇 •••✾•••✾•••✾•••✾•••✾••• ▪️@HidajeNoo ▪️
موقعی که می‌خوابانمش گلویش را نگاه می‌کنم. گردنش را. نفس کشیدنش را. بندبند مفاصل ظریفش را. تکان که می‌خورَد دلم می‌لرزد. نکند بد گرفته باشمش؟ نکند اذیت شود؟ نکند خوابش به هم بریزد؟ چند وقت است دیگر هیچ تصویری از غزه را نگاه نمی‌کنم. هیچ فیلمی درباره کودکان غزه را دانلود نمی‌کنم. می‌گذرم. آمار کشته‌ها را هم نگاه نمی‌کنم. اخبار کشتن کودکان آزارم می‌دهد. عادت دارم در هر واقعه‌ای که می‌شنوم اول خودم را جای افراد بگذارم تا بتوانم همدردی کنم. اما اخبار غزه فرق می‌کند. اخبار کودکان، مادران، پدران... واقعش نمی‌توانم خودم را جای پدری بگذارم که در‌به‌در دنبال نعش کودکش زیر آوار بمب می‌گردد. نمی‌توانم حالِ کودکی را تصور کنم که به جای آغوش امن مادر، توی خون غوطه‌ور است و روی تکه‌های بدن پدر و مادرش لیز می‌خورد. بغض دارم؛ به خودم، به جهانی که اشقیا دورِ ما ساخته‌اند و ما را با ریلزهای خنده‌دار مشغول کرده‌اند تا حواسمان نباشد تا چشممان نیفتد به ملتی که زیر چکمه‌های ستم می‌سوزند و مقابل چشمانِ کورِ سازمان ملل از روی زمین محو می‌شوند. این روزها با هر لالایی که برای فرزندم می‌خوانم تصورِ کودکی جلوی چشمم جان می‌گیرد که خوابگاهش گورستانِ خانوادگی‌اش است... پ.ن: گفته‌ام و بارها می‌گویم؛ در حقانیت جمهوری اسلامی همین بس که اصلی‌ترین دشمنِ موجوداتی است که درندگی‌شان در تاریخِ حیاتِ وحش بی‌سابقه‌ است؛ چه رسد به تاریخِ حیاتِ انسان‌ها. و بدبخت آنکه در معرکه‌ای بدین روشنی، انگشت به دهان دنبال حق و باطل می‌گردد. ◇◇◇ ✍ 🌎 کـانـال « هـیـدج نـو » 👇 •••✾•🌿🌺🌺🌺🌿•✾••• ✨@HidajeNoo
✍ خودکُش بچه را دیده‌ای چاقو هم اگر دستت ببیند و بهش ندهی گریه می‌کند. التماس می‌کند که چاقو را بگیرد و بگذارد توی دهانش. بعدش مهم نیست. همان لحظه مهم است. فکر می‌کند و فقط فکر می‌کند اجابتِ خواسته‌اش یعنی دوست‌داشته شدن، و ندادنِ خواسته‌اش یعنی ستم. داد می‌زند داد می‌زند داد می‌زند و زمین و زمان را با گازهایش کبود می‌کند؛ و حتما اگر بلد باشد نطق کند می‌گوید: دوستم نداری، از اول هم دوستم نداشتی، هرچی خواستم بهم ندادی، تو چطور پدر مادری هستی؟ نه انگار که این‌ها همان پدر و مادری هستند که فقط برای یک لبخند او بارها خودشان را جر داده‌اند و برای آرامش او از جان خود مایه گذاشته‌اند. خیلی وقت‌ها فکر می‌کنم ما هنوز همان‌ایم. هفتاد سال هم که رو به کعبه سجده کرده باشیم و زیر جوشن کبیر قد کشیده باشیم؛ باز همان کودکی هستیم که هر وقت او حاجت‌هایمان را نمی‌دهد آه می‌کشیم. آه می‌کشیم و اگر به زبان هم نیاوریم توی دلمان به کنایه بهش می‌گوییم: "یادت باشد خدا! یادم می‌ماند!" کودک، موجودی خودکُش است که اگر ولش کنند چند ساعت بیشتر عمر نخواهد کرد. ما نیز همه کودکانِ خودکُشِ اوییم که لحظه‌ای اگر رها شویم مرده‌ایم. 🌎 کـانـال « هـیـدج نـو » 👇 •••✾•••✾•••✾•••✾•••✾••• ▪️@HidajeNoo ▪️
✍ دنیای بدون وام سامانه می‌گوید: مدرک ضامن‌تان آنی نیست که باید باشد. لذا درخواست وام‌تان پذیرش نشد. حرصم می‌گیرد و جد اندر جد سامانه را فحش می‌دهم. این سومین بار است که درخواست وامم ناکام می‌ماند. بار اول گفته بود صفحه شناسنامه فرزند را خوب بارگذاری نکرده‌ای. بار دوم می‌گفت معلوم نیست ضامنت با این مدرک حقوقی بتواند قسط وام ما را ضمانت کند. تا حالا سه بار ضامن عوض کرده‌ام تا سامانه راضی شود. بهش می‌گویم می‌میری همه‌ی ایرادات مدارکم را در یک بار چک‌کردن بگویی؟ جوابم را نمی‌دهد و موقع بارگذاری دوباره‌ی مدرک ضامن می‌گوید تاریخ استعلام شما منقضی شده است. لطفا دوباره پول بدهید تا دوباره استعلام کنیم و ببینیم می‌شود به شما اعتماد کرد و وام داد یا نه؟ می‌گویم: نسناس! در عرض دو هفته چه غلطی از من سر زده که اعتمادت خدشه برداشته است؟ دوباره مثل یک کارمند مقتدر بی‌محلی می‌کند و جوابم را نمی‌دهد و از اینکه فحشش داده‌ام عصبانی می‌شود و بطور ناگهانی دچار اختلال می‌شود. بار دیگر که واردش می‌شوم فعلا در دسترس نیست. روز بعد موقعی که سرش خلوت است خفتش می‌کنم و مدارک را بار می‌گذارم. به نظرم که این بار دیگر حقم است که وام ۴۴ میلیونی فرزندآوری را هورت بکشم. وامی که سال قبل ثبت‌نامش نکردم تا در سال جدید بیشتر بشود حالش را ببرم. و در کمال تعجب و جلالِ تنفر همه‌ش ۴ میلیون زیاد شد و مسئول جوانیِ جمعیت برای تدابیر اقتصادی‌م شکلک درآورد. دو هفته‌ی دیگر می‌گذرد و این‌بار سامانه پیغام می‌دهد که ضامنت خیلی ضامن است و بعید است در صورت نفله‌شدن تو، بتواند با این حقوق چندرغازش از پسِ قسط‌های این وام بربیاید. ۶۰ روز که از درخواست اولیه‌ام بگذرد باید برگردم و تمام مراحل قبلی را از صفر شروع کنم. و فقط دو هفته‌ی دیگر از این ۶۰ روز باقی مانده است. آمیزه‌ای از خشم و کظم غیظِ مهار نشده بر وجودم مستولی می‌شود. دندان‌هایم را به هم می‌فشارم و فحش‌هایم را به ترتیب نثار جوانیِ جمعیت می‌کنم. سرم را به تیزیِ کنار عسلی می‌کوبم که علی‌محمد کنارش نشسته و دارد در عالم کودکی برای خودش آواز می‌خواند. بِرّ و بِرّ نگاهش می‌کنم و می‌گویم: دنیایی بدون وام برای آینده‌ات آرزو می‌کنم ای وارث تاج و قرض من! ◇◇◇ ✍ [ @asraneh313 ] 🌎 کـانـال « هـیـدج نـو » 👇 •••✾•🌿🌺🌺🌺🌿•✾••• ✨@HidajeNoo
✍ روز چهارم دختر ژیمناست ۸ ساله. ورزشکار اسکیت ۱۶ ساله. مادری باردار. دکتری با زن و بچه‌اش. تظاهرات جمعی از اهالی لندن و هلند برای حمایت از ایران. صحنه‌ی دعا و خوشحالی دخترکی فلسطینی و دعایش برای به هدف خوردن موشک‌های ایرانی. بیمارستان فارابی کرمانشاه. خیابان ولیعصر. ساختمان صدا و سیما. سحر امامی... اتوبوس خط واحدی که مردم را از تشییع پیکر شهدای پدافندی قم برمی‌گرداند پر است. سرپا ایستاده‌ام و دارم اخبار را رصد می‌کنم. مشغول دیدن کلیپ مجری شبکه خبر هستم که در برنامه زنده تلویزیونی زمین زیر پایش می‌لرزد؛ اما خود او نه. می‌ایستد و ندای الله اکبر می‌دهد. عجیب است! خدا صحنه را طوری می‌چیند که یک زن ایرانی با حجاب اسلامی می‌شود نماد مقاومت و شجاعت. آن هم درست پس از دوقطبی‌های کاذبی که میان زنان ایرانی راه انداخته‌اند. این هم یکی دیگر از معجزات انقلاب خمینی. آیا پس کی ایمان می‌آورند؟ خبرنگار دیگری با دست و پای خونین مشغول گزارش‌دادن از ساختمان صدا و سیما است. اسرائیل و فرچه‌هایش مثل مسیح فری‌نژاد حق دارند به خبرنگاران و گزارشگران ایرانی بگویند بازجو خبرنگار! بگویند نیروهای سپاه! این خبرنگاران و مجریان، کجای جمهوری اسلامی آموزش دیده‌اند که به مرگ لایک نشان می‌دهند؟ حاج‌آقایی که روی صندلی نشسته بلند می‌شود و جایش را بهم می‌دهد و می‌گوید نوبتی بنشینیم. تشکر می‌کنم. می‌نشینم و درحالیکه دارم توئیت‌های وطن‌فروش‌هایی مثل علی کریمی را رد می‌کنم صدای پیرزنی که مشغول گفت‌وگو با بغل‌دستی‌اش است در اتوبوس می‌پیچد: - آخه بگو نکبت! با این مردم بیچاره چیکار داری؟ برو رد کار خودت. زورت به مردم بی‌پناهِ نون‌خشک‌خور رسیده؟ نمی‌دانم الان درحال دفاع از ایران و مردمش است یا دارد منکوب‌شان می‌کند. آفتاب غروب کرده و تمام سرها توی گوشی است. دیدن صحنه‌های فرود موشکهای ایرانی و خرابه‌های تل‌آویو و حیفا غم‌هایی را که این روزها بر دلها می‌نشیند تسکین می‌دهد. امروز داشتم خدا را شکر می‌کردم که جلیلی رای نیاورد. و رئیس‌جمهوری بر سر کار آمد که گفتمانش مذاکره بود. اگر گفتمان مقاومت رئیس‌جمهور می‌شد امروز جمهوری اسلامی از طرف سیاسیون مغرض متهم بود به جنگ‌طلبی و انقلابیگری بیجا که با تندروی‌های خود کشور را به جنگ کشانده است. امروز اما کورترین انسان‌ها هم می‌بینند؛ انشاالله، که ما وسط مذاکره بودیم که یکهو شیفت شدیم به وسط جنگ. در حال نوشتن توئیتی فحش‌دار به وطن‌فروش‌ها هستم که یادم می‌آید نوبت حاج‌آقاست که روی صندلی بنشیند. بلند می‌شوم اما او نمی‌نشیند و نوبت نشستنش را به یک نفر دیگر می‌دهد. ◇◇◇ ✍ [ @asraneh313 ] 🌎 کـانـال « هـیـدج نـو » 👇 •••✾•🌿🌺🌺🌺🌿•✾••• ✨@HidajeNoo
✍ روز هفتم یکی از خوبی‌های انکارناپذیر این جنگ آن است که حتی کسانی که نظام را قبول ندارند با دیدن حجم تخریب موشک‌های ایرانی به قدرت نظامی او اذعان می‌کنند. به قول راننده تاکسی، زمان جنگ با صدام ما هر روز می‌پرسیدیم امروز کجا رو زدند؟ ولی الان می‌پرسیم امروز کجا رو زدیم؟ یکی از فعالان زن، زندگی، آزادی توئیت زده بود: "ما چقدر طفلکی بودیم که می‌خواستیم با لخت‌شدن و لاستیک آتیش زدن اینها رو ساقط کنیم. فکر کن فرماندهان ارشد نظامی‌ش رو زدند، صدا و سیماشو زدند و هر روز ترامپ داره تهدیدش می‌کنه، سقوط که نکرده هیچ، هر روز یه بخشی از اسرائیل رو شخم میزنه." امروز فهمیدیم تعداد کارگاه‌های ساخت پهپاد در ایران از تعداد شهرهای موشکی ایران بیشتر است انگار! فقط ۱۸ کارگاه امروز در مشهد کشف شده، به علاوه انبوه کارگاه‌های دیگری که روزهای قبل در اصفهان و لرستان و..‌ کشف شده است. در حمله‌های پهپادی امروز به اصفهان نیز دو دانش‌آموز نوجوان به همراه خانواده‌شان شهید شدند. اینها در حالی است که اسرائیل هر روز در حال هارت و پورت کردن می‌گوید که ما فقط مراکز نظامی را مورد هدف قرار می‌دهیم. تعداد نظامیان شهید شده درصد کمی از غیرنظامیان شهید را تشکیل می‌دهد. نتانیابو گفته که عروسی پسرم را به خاطر جنگ لغو کردیم. احتمالا به خاطر همین است که حرصش درآمده و تلویحا ایران را تهدید به بمب اتم هم کرده است. حمله به تاسیسات آب سنگین اراک و انهدام‌ پهپادهای فوق پیشرفته اسرائیلی توسط پدافندهای خودمان نیز از دیگر اخبار امروز است. یکی دیگر از اتفاقات عبرت‌آموز امروز برداشته‌شدن تیک آبی محمدجواد ظریف در توئیتر و محدود شدن اوست. من فکر می‌کردم ایلان ماسک فقط آنهایی را که هشتک مرگ بر اسرائیل می‌زنند محدود می‌کند. این یک اتفاق تاریخی است برای اصحاب مذاکره تا بفهمند که وقتی پای منافع اسرائیل در میان باشد به همه‌ی ایرانی‌ها فارغ از مرام و سلیقه‌ی سیاسی‌شان به چشم مزاحم نگاه می‌شود. شاطری که برادرش شهید شده و علیرغم شنیدن خبر شهادت او به کارش ادامه می‌دهد تا مردم لنگ نمانند، داروخانه‌ای که دریافت حق فنی را حذف کرده، فوتبالیستی که در استان گلستان برای جنگ‌زدگان هتل رزرو کرده، از دیگر اخبار حال‌خوب‌کنِ روز هفتم جنگ است. ♤♤♤ ✍ [ @asraneh313 ] 🌎 کـانـال « هـیـدج نـو » 👇 •••✾•🌿🌺🌺🌺🌿•✾••• ✨@HidajeNoo
✍ روز دهم روز دهم جنگ با اسرائیل را با خبر حمله آمریکا به تاسیسات هسته‌ای کشور آغاز کردیم. اسرائیل وقتی دید زیر موشک‌های ایران دارد دفن می‌شود رفت پدرِ سگش را خبر کرد تا برای ما عوعو کند. تا ۳۰ تن بمب سنگرشکن بریزد بر سر علم. پیشرفت. اقتدار. استقلال. تقسیم کار خوبی صورت گرفته است میان حیوانات این جنگلِ جهانی. اسرائیل دانشمندهای ما را ترور می‌کند و آمریکا تاسیسات ما را. اروپا هم از آن طرف دستمال کاغذی بهمان می‌دهد تا اشک‌مان را پاک کنیم و زیاد سخت نگیریم و کوتاه بیاییم. این روزها خیلی از آنهایی که از عاشورا درس مذاکره می‌گرفتند و زبان حیوانات جهان را بلد بودند خبری نیست. هر از گاهی یک توئیتی می‌زنند و از جامعه‌ی جهانی و سازمان‌های بی‌بخار جهانی می‌خواهند برای رسیدن به صلح و پایان جنگ یک غلطی بکنند. در همین راستاست احتمالا که آن مردک مدیر کل آژانس انرژی اتمی درخواست کرده از تاسیسات ما بازدید کند ببیند چقدرش سالم مانده برود به اسرائیل خبر بدهد فکری برای بقیه‌‌ی علم در ایران بکند. حیوان هم حیوانات قرن‌های قبلی. این روزها خشم را در بیشتر مردم ایران می‌شود دید. عجیب است که دیپلمات‌های ما بلد نیستند در برابر حیوانات جامعه‌ی جهانی خشم‌شان را بروز دهند. (گرچه عده‌ای از آنها مثل جناب ظریف نشان داده‌اند که خوب بلدند در ایام انتخابات بر سر رقیبان خود فریاد بزنند و زمین بازی را با متلک‌ها و طعنه‌هایشان عوض کنند، لیکن انگار خشم آنها در مقابله با خودسلطان‌پنداران جنگل تبخیر می‌شود.) ما این روزها یک "رئیسی" کم داریم که با کلماتی قصار در حد یک "خیر" بکوبد توی دهان سگ‌هایی که خود را شیر می‌پندارند. حیف و صد حیف که دعوای ما با صگیونیست‌ها در دولت اصحاب مذاکره رخ داد و ما خوب نمی‌توانیم عقده‌های مانده بر دلمان از ترور و کشتار و جنایت این حیوانات را پشت تریبون‌های بین‌المللی با صدای بلند فریاد بزنیم و به ازای هر هارت و پورتی که می‌کنند به صورت کاملا دیپلماتیک بکوبیم توی دهانشان. ما البته همه‌ی این تقدیر را به فال نیک می‌گیریم و امیدواریم این جنگ دیدگاه اصحاب مذاکره را درباره‌ی مذاکره و آمریکا و اروپا و دیگر حیوانات تابع آنها تغییر دهد. تا به این حرف خمینی ایمان بیاورند که آمریکا شیطان اکبر است و ما هرچه فریاد داریم باید بر سر آمریکا بزنیم و‌ توحید ما کم است که او را ابرقدرت می‌نامیم. ◇◇◇ ✍ [ @asraneh313 ] 🌎 کـانـال « هـیـدج نـو » 👇 •••✾•🌿🌺🌺🌺🌿•✾••• ✨@HidajeNoo
✍ عزاداری منهای ولایت بعضی هیئت‌ها و بعضی مساجد سنگری برای خواب هستند. با آنها نه تنها نمی‌شود انقلاب کرد بلکه ته‌مانده انقلاب وجودت را هم تبخیر می‌کنند. هیئت‌ها و مساجدی که نسبتی با حوادث زمانه ندارند و در تطبیق مختصات عاشورای زمان عاجزند، و حسین را صرفا برای گریستن لحظه‌ای و برآورده شدن حاجات مادی نیاز دارند. عزاداری‌های اینچنینی که کمکی به تشخیص جبهه‌ی نبرد عاشورای امروز نمی‌کنند و مخاطب خود را تشنه‌ی کشتنِ یزیدیان امروز نمی‌کنند، مخدری برای خوابیدن وجدان هستند و فرق چندانی با مناسک مسیحیان که معتقدند مسیح برای این قربانی شده تا آنها بتوانند گناه کنند، ندارند! عزاداری‌های منهای ولایت در نهایت بتوانند توابینی تربیت کنند که بعد از گذشتنِ خرِ ابن‌زیاد از پلِ کوفه، به خود بیایند و به‌سرزنان همچون پیرزنان برای خودکشی عازم عین‌الورده شوند. خوب است هر سال در اول محرم این را بر سردر هیئت‌های خود نصب کنیم که حسین‌ع هیچ نیازی به عزاداری‌ها و اشک‌های ما ندارد. ما اگر مجلس عزا می‌گیریم برای او، محض بیدار ماندنِ خودمان است که برای هزارمین بار در تاریخ سرمان کلاه نرود و مسلم را از سر ترس به ابن‌زیاد نفروشیم. این لبیک یا خامنه‌ای‌ها که در هیئت‌های امروز و به خصوص در این شرایط جنگی تکرار می‌شود مصداق بارز این بیداری‌هاست. ما نیز در شب عاشورای عصر خویش به تاسی از اصحاب سیدالشهدا با صدای بلند برای حکاکی در صفحات تاریخ رو به فرمانده‌ی خویش سیدعلی فریاد می‌زنیم: که اگر هزار بار کشته شویم و باز زنده شویم، بار دیگر جان‌مان را فدای تو می‌کنیم و از تو جدا نمی‌شویم. چرا که جنگ امروز ما با اسرائیل و آمریکا جلوه‌ی تقابلِ لشکر حسینیان با یزیدیان است. ♡♡♡ ✍ [ @asraneh313 ] 🌎 کـانـال « هـیـدج نـو » 👇 •••✾•••✾•••✾•••✾•••✾••• ▪️@HidajeNoo ▪️
3.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
امشب یه چیزی شنیدم از خودم خجالت کشیدم. از اینکه زنده‌ام و دارم اخبار مرگ آدمها از گرسنگی رو می‌شنوم ولی سیرم. شنیدم که یکی می‌گفت یکی از دوستانش از وقتی ماجرای محاصره‌ی غزه و مرگ بچه‌ها از شدت گرسنگی رو شنیده روزه گرفته... حالش خوب نیست و داره با تمام وجودش برای مرگ انسانیت غصه میخوره... یه روز از ما شاید بپرسند: برای اون بچه که داشت رو به دوربین‌ها داد می‌زد و گریه می‌کرد چقدر غصه خوردی؟ اصلا یه قطره از وزن بدنت کم شد؟ اصلا یه کم خوابت، خوراکت تغییر کرد؟ اصلا نه... یه آه کشیدی؟ تو سینه‌زنِ حسین‌ع بودی؟ ولی ببین... حسین‌ع با اونهایی که بلد نیستند برای غصه‌ی انسان‌ها آه بکشند و خودشون رو بکُشند کاری نداره... 💔 ♡♡♡ ✍ 🌎 کـانـال « هـیـدج نـو » 👇 •••✾•••✾•••✾•••✾•••✾••• ▪️@HidajeNoo ▪️
گفتنش سخت است ولی واقعیت دارد. اگر نتوانسته‌ای خودت را به قافله‌ی حسین‌ع برسانی به مرگ خیلی فکر کن. مرگ مگر چیست جز زندگی‌نکردن با حسین‌ع؟ نبین. نگاه نکن. و خودت را به کوچه‌ی چپ‌ها بزن. پست‌ها و استوری‌ها و کلیپ‌های پیاده‌روی اربعین را رد کن. تا نبینی نبودنت در میان لشگریان حسین‌ع را. تا کور شوی از دیدن زندگیی که در آن حسین‌ع حرف اول را نمی‌زند. دلت را بسوزان. در خلوت تنهایی خودت دستمال اشکی را که در شب‌های محرم با خودت به هیئت می‌بردی تا تبرکش کنی به اشک‌های نابی که چشمه‌اش، قلبی آتش‌گرفته از داغِ علی‌اصغر بود، در آغوش بگیر و گریه کن. گریه کن تا روزهایت زودتر تمام شوند و به شب‌هایی برسند که در آن چراغ‌ها را خاموش کرده‌اند. شب شاید برایت آرام‌بخش‌تر باشد. شبها شاید صدای قدم‌های لشگریان را نشنوی. شبها شاید صدای سُم اسب‌هایی که انسانیت را له می‌کنند به گوشَت نرسد. شبها اما با صدای کودکانی که گِرد عمه را گرفته‌اند و دنبال عمو می‌گردند چه خواهی کرد؟ شبها برای رباب چه تحفه خواهی برد تا آرامش کنی؟ شبها بلدی برای گهواره‌ی خالی لالایی بخوانی؟ بلدی مداحی کنی و روضه‌ بخوانی؟ ♡♡♡ بخواب ای در جامه‌ی زندگی پیچیده و در پوسته‌ی مسلمانی پیر شده! حسین‌ع به آدم‌هایی که از گناهی به گناهی دیگر پا به پا می شوند و او را قدرِ مسیحی که برای جواز گناهانشان مصلوب شده است دوست دارند، کاری ندارد. حسین‌‌ع به عثمانی‌ها هم اگر دعوت‌نامه بفرستد، به کسانی که با حرمله‌ی درون‌شان کاری ندارند، جواب سلام هم نمی‌دهد... حواست هست؟ اربعین دارد تمام می‌شود... ♡♡♡ 🌎 کـانـال « هـیـدج نـو » 👇 •••✾•••✾•••✾•••✾•••✾••• ▪️@HidajeNoo ▪️