📙 خوانش کتاب دکل
#قسمت_بیستم
خب بچهها رشتهی بحث را گم نکنیم این رکن اوّل بود. چه داشتیم میگفتیم؟ داشتیم میگفتیم اگر یک مدرسه بخواهد اسلامی باشد باید دو رکن داشته باشد یکی این بود که مسئولین و کادر مدسه باید تفکر، رفتار و منش آنها اسلامی باشد که توضیح کامل دادیم پس دولت اسلامی هم یک رکنش این است که مدیرانش باید رفتار، منش و تفکر آنها رنگ و بوی اسلامی و قرآنی داشته باشد.
اما همین مدرسه برای این که اسلامی باشد به رکن دومی هم نیاز دارد. رکن دوم این است که علاوه بر اسلامی بودن رفتار و تفکر مسئولان مدرسه باید روشها و ساختارهای ادارهی مدرسه نیز اسلامی باشد. خب، این قسمت را باید توضیح بدهم تا دوریالیتان خوب بیفتد. ببینید بچهها، همین مثال مدرسه را دقت کنید اگر رکن اوّل وجود داشته باشد یعنی مدیر و مسئولان مدرسه رفتارشان اسلامی باشد اما روش ادارهی مدرسه یا ساختار ادارهی مدرسه اسلامی نباشد باز یک جای کار میلنگد و این مدرسه نمیتواند کاملاً اسلامی شود مثلاً فرض کنید معلم زبان انگلیسی شما یک معلم بسیار متدیّن و مؤمن است بسیار خوش برخورد و نرم زبان است، منتها میبینیم همین معلمی که واقعاً رفتارهایش اسلامی است به خاطر ساختار غیر اسلامی آموزش و پرورش، به ناچار خروجی آموزش او غیر اسلامی میشود مثلاً محتوای داستانهای کتابی که باید برای شما تدریس کند ترویج و تبلیغ سبک زندگی غربی باشد یا محتوای کتاب، غیر مستقیم نکات مستهجن و غیراخلاقی را عادی سازی کند. یعنی فضای برخی داستانهای کتاب مربوط به آداب، رسوم و فرهنگ غیر اسلامی و غربی باشد و این یک مانعی برای اسلامی شدن مدرسه میشود. در واقع رفتار معلّم یا مدیر مدرسه اسلامی است اما همین معلم یا مدیر مجبور است در یک ساختار غیر اسلامی و سکولار مدیریت و تدریس کند. درست مثل این است که برای نوشیدن آب گوارا و تمیز از ظرف آلوده استفاده کنیم و این تضاد موجود بین نیروی اسلامگرا و الگوهای سکولار، کار تربیت و مدیریت اسلامی را خراب میکند. خب شما همین تضاد را در سطح کلان و جامعه ی اسلامی تصوّر کنید یقیناً مشکلات بزرگی را ایجاد خواهد کرد.
یکی از این مشکلات حذف نیروهای اسلامگرا در مقطعی از انقلاب خواهد مثلاً بود. ممکن است در یک دولت مدیرانی حاکم شوند که روحیهی غرب گرایی دارند و باعث راه یابی و نفوذ ساختارها و الگوهای سکولار در سطوح مختلف جامعه شوند مثال بارز آن سند ۲۰۳۰ است که جریانی از مدیران سکولار آن را به عنوان الگوی آموزش در مراکز آموزشی و به شکل ظاهراً قانونی و البته خاموش به خورد نظام آموزشی ما میدهند که یقیناً معلم و مدیرانی که رفتار و منش آنها اسلامی است، در تضاد با این الگوی غیر اسلامی طرد یا حذف میشوند چرا که آنها تن به اجرای چنین الگویی نمی دهند و اجرای چنین الگوی خطرناک غربی به دست مدیران غیر اسلامی پیش خواهد رفت و نتیجه این میشود که جامعه ما در بعد مهمی از آن، بدون رکن دوّم یعنی ساختار و روشهای اسلامی به مشکل جدی برمی خورد.
- حالا دیدید بچه ها این که دوست شما پرسید «اسلامی بودن جامعه چه ارتباطی با مدیران و مسئولان «دارد کاملاً واضح شد که اتفاقاً مهمترین عامل اسلامی شدن جامعه این است که مدیران و کارگزاران جامعه باید اسلامی باشند؛ یعنی جامعه اسلامی به همان معنایی که گفتیم هر دو رکن را دارا باشد . فراموش نکنیم که چه داشتیم میگفتیم؛ بحث ما این بود که برای رسیدن به هدف اصلی انقلاب که ایجاد تمدن نوین اسلامی است، باید پنج مرحله را طی کنیم که در حال حاضر در مرحله ی سوم آن، یعنی مرحله ی تشکیل دولت اسلامی هستیم این مطلب را نیز با هم بنویسیم:
مطلب چهاردهم:
در حال حاضر انقلاب ما در مرحله ی سوم، یعنی مرحلهی تشکیل دولت اسلامی است که مهمترین نقش را برای تشکیل جامعهی اسلامی دارد.
چند دقیقه نشستم روی صندلی دو سه بار برای جلب توجه بچه ها ته ماژیک را زدم روی میز و پرسیدم تا اینجا مشکلی نیست؟ کسی سؤال ندارد؟ وقت این جلسه هم رو به اتمام است.
لبخند زنان نگاهی به حمید کردم و گفتم آقا حمید گل شما و تیمتان
سؤال ندارید؟
حمید که انگار نمک گیر شده بود لبخند ملیحی زد و گفت: حاج آقا! بحثاتون قشنگه اما سؤال که زیاد داریم. گفتم: اگر در همین قسمت سؤالی هست بپرس!
گفت: حاج آقا این مراحل پنجگانه ای که گفتید خیلی برایم جالب بود، اما سؤالم این است؛ الان که بیش از چهل سال از این انقلاب گذشته چرا ما نتوانستیم تمدن اسلامی را ایجاد کنیم؟
نگذاشتم سؤالش را ادامه دهد! گفتم بچه ها یک چیز را میخواهم صادقانه عرض کنم؛ واقعاً آقا حمید ذهن فعّال و پویایی دارد. خدایی مشخص است مطالب را خوب دنبال میکند و بدون تعصب و با روحیهی حق طلبی و حریت سؤال میکند...
#دکل
ادامه دارد ...🍃
•••✾•🌿🌺🌺🌺🌿•✾•••
⚡️@HidajeNoo ⚡️