🍃🌸🇮🇷ایرانِزیبا🇮🇷🌸🍃
🍃🏔🏕📸☀️.تصاویر زیبایی از جشن عروسی محلی قوم کرمانج ؛ خراسان شمالی
@SETAREGANEIRAN
🍃🏔🏕🕊اقوام کرمانج ها بروایتی در زمان صفویه برا کمک در دفاع از سرزمینهای شمال شرقی ایران ؛ به این خطه آمده و ساکن شدند .
🍃🏔🏕🕊البته در زمان حمله مغول هم حضور داشتند و جانفشانی ها کردند.
🍃🏔🏕🌸اصالت کرمانجی ها نژاد کرد هستند که از کشور ترکیه تا ترکمنستان و
در ایران در استانهایآذربایجانغربی ؛ اردبیل ؛ استان ایلام ؛ بلوچستان ؛
دماوند تهران ؛ رودبار گیلان وعمارلو و استان خراسان پراکنده هستند.
🍃🏔🏕🌸عمده اقوام کرمانجی ها در خراسان شمالی و شهرهای بجنورد، قوچان ،نیشابور ،شیروان ، سبزوار؛ درگز ، کلات ؛آشخانه و فاروج ساکن هستند.
🍃🏔🏕🌸کرمانجی ها اقوامی با اصالت و مهمان نوازند که حدود ۲۲ ایل رو تشکیل میدن و از آداب و رسوم زیبایی برخوردارن.
🍃🏔🏕🌸 عشایر کرمانجی ها هم در کوه ودشت و صحرا با دامداری سبک و سنگین و کشاورزی و گلیم بافی و ساخت و تولیدصنایع دستی عشایری زندگی میکنند.
🍃🇮🇷💚🤍❤️🇮🇷🍃
#ایرانِزیبا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌍 رونوشت به اونایی که فکر میکنن اسرائیل با حکومت ایران مشکل داره، نه با مردمش!
خاخام اریل:
🔹 «من کسی بودم که ترامپ را به قدرت رساندم. ما به عراق و ترکیه حمله میکنیم و به ایران میرسیم و تمام قوانین یهودیت را در آنجا بنا میکنیم و تا زمانی که اماکن مذهبی مسلمانان و مسیحیت را ویران نکنیم، خبری از صلح نخواهد بود.»
﹏﹏⃟🌻﹏﹏
🔻 شیوه اداره کشور باید عوض بشود؛ بروکراسی موجود عامل پدیدآمدن مافیا و رانت است
🔻 مدیران کشور اگر فرشتۀ آسمانی هم باشند باید قدرت را تا آنجا که ممکن است از آنها بگیریم و به مردم بسپاریم
📌 #علیرضا_پناهیان در جمع دستیاران استانداران در امر مردمیسازی دولت:
🔘 فرمانداری که با نخبگان شهر ارتباط مستمر ندارد باید عزل شود؛ حتی اگر اهل نمازشب و عاشق ولایت باشد
🔘 مهمترین اقدام دولت سیزدهم، انجام «مردمیسازی دولت» و افزایش مشارکت مردم در کارهاست
🔘 برای مردمیسازی دولت باید سیستم بروکراسی موجود در ادارۀ کشور را کنار گذاشت
🔘 چرا دولت امیرالمؤمنین(ع) موفق نبود؟ دلیل اصلیاش این بود که مردم مشارکت لازم را نداشتند و نمیخواستند داشته باشند
🔘 دلیل اصلی موفقیت حکومت امامزمان(ع) «مشارکت و مسئولیت پذیری بالای مردم در اداره امور» است
_
مقام معظم رهبری از 10 سال پیش حرکت جدیدی را به سمت مردمیسازی دولت آغاز کرده که این حرکت در رهنمودهای ایشان به وضوح دیده میشود. یادمان هست که بعد از انتخابات ریاستجمهوری قبلی، استفاده از کلمه «آتش به اختیار» از سوی ایشان خیلی به چشم آمد.
رهبر انقلاب صریحاً به این دولت فرمود که حضور و مشارکت مردم را در سه محورِ «تصمیمگیریها»، «نظارت بر رفتار مدیران» و «اقدام مردم» افزایش دهید. (بیانات ۱۴۰۰/۱۰/۱۹) مهمترین وظیفه دستیاران مردمیسازی دولت، تقویت این سه محور برای مشارکت مردم است.
دولتِ امیرالمومنین(ع) مظهرِ عدالت، زُهد و خدمت بود، اما چهار سال و نیم بیشتر دوام پیدا نکرد! چرا موفق نبود؟ دلیل اصلی این بود که مردم مشارکت لازم را نداشتند و نمیخواستند داشته باشند. حکومت امام زمان(عج) فقط یک تفاوت با حکومتهای دیگر بزرگان دین دارد؛ آن هم مشارکت و مسئولیت پذیری بالای مردم در اداره امور جامعه است.
به هیچ وجه خداوند اجازه نمیدهد در زمین عدالت رایج شود و رزق و نعمت زیاد شود؛ مگر با مشارکت مردم در اداره جامعه. مهمترین اقدامی که دولت سیزدهم انجام میدهد، انجام همین مردمیسازی و بالا بردن سطح مشارکت مردم است.
بروکراسی امری غیرانسانی است؛ رویکرد بروکراسی این است که مردم دزد هستند و باید از این دزدی جلوگیری کند. بروکراسی موجود، عامل پدید آمدنِ مافیا و رانت است؛ مافیا در بخش خصوصی و رانت در بخش دولتی شکل میگیرد.
از شما دستیاران مردمیسازی دولت میخواهم درباره آثار سوء بروکراسی ماکس وبر مطالعه کنید. بروکراسی موجود به کارمند یاد میدهد که شما کار میکنی و پولت را میگیری و مسئولیتی نداری. برخی از وزرای محترم به بنده میگفتند که آنقدر کار اداری روی سرمان ریخته که فرصت کار عملی و میدانی نداریم! این هم نتیجه بروکراسی است.
امام(ره) میفرمود که دولت اسلامی دولتی است که اگر بودجه کم آورد، مردم از نان شبشان بزنند و به دولت بدهند. این چگونه محقق میشود؟ فقط در یک صورت؛ اینکه حلقههای میانی فعال بشوند و به مردم نشان بدهیم که کار دست خودشان است.
فرمانداری که به صورت هفتگی با نخبگان شهرش جلسه نمیگذارد باید عزل شود؛ حتی اگر نماز شب بخواند و عاشق ولایت باشد. امیرالمومنین(ع) و فرزندانش شهید شدند تا مردم را به صحنه بیاورند.
بروکراسی موجود باید کاهش پیدا کند و مردم به میدان بیایند. الان ظرفیتهای قانونی چقدر اجازۀ این کار را میدهد؟ تا هر جا اجازه میدهد جلو بروید. با این کار، بانکها و بیمهها منطقهای میشوند، کارخانهها هم به استانها و مردم سپرده میشود.
باید بپذیریم که شیوه اداره کشور باید عوض شود؛ حتی با مسئول خوب هم تحول ایجاد نمیشود. دین ما کارمندی و کارگری را رد میکند. باید تعاونیها را تقویت کرد. شبکه تعاونی روستایی در کشور نداریم. 25 درصد اقتصادمان باید تعاونی بشود که الان 5 درصدش هم نشده است.
بروکراسی یعنی شما مسئولیتپذیر نیستید. بدنۀ دولت باید کوچک بشود. دولت ما 300هزار مدیر دارد. حتی اگر این مدیران 300هزار فرشته آسمانی باشند؛ باز هم ما باید این قدرت را از مدیران بگیریم و به مردم بسپاریم.
یکی از اهالی محلههای مردمسالار میگفت: دیگر برای ما فرقی نمیکند که دولت اصولگرا باشد یا اصلاحطلب؛ چون ما خودمان کارهای محله را مدیریت میکنیم و همه مسئولان را هم پای کار آوردهایم.
پیامبر(ص) مردم مدینه را به گروههای 10 نفره تقسیم کرد. مسئول گذاشت و شورای مرکزی درست کرد چون میخواست مشارکت مردم را به حداکثر ممکن برساند.
مردمیسازی دولت، رسالت خطیر انقلابی ما در این زمان است. اگر این کار را انجام بدهیم، یک نمونه حکمرانی را برای اولین بار در جهان، عملی خواهیم کرد.
نتیجه جنگاوری مستمر هخامنشیان ایجاد امپراتوری بزرگ ایران بود،چیزی که گاه به ان افتخار میکنیم که بزرگترین امپراتوری تاریخ را داشتیم و گاه شرمنده و غمگین میشویم که برای متر متر ان خونهای زنان و کودکان و پیران و در مجموع بیگناهان زیادی از دو طرف ریخته شد؛
متاسفانه از بد روزگار که دار مکافات است ایران هم سالها مورد تجاوز بیگانگان طماع قرار گرفت و بیشتر از انچه هخامنشیان با ظلم و جنگ و خونریزی گرفته بودند بیگانگان هم به همین شکل پس گرفتند.
اکنون باید به هخامنشیان افتخار کنیم یا.....؟
✍پاسخ:
حضرت رسول اکرم(ص) هنگام بازگشت از سفر حَجّه الوداع در سال نهم هجری؛ متوجه توطئه دشمنان منطقه تبوک شدند که قصد داشتند به شهر مدینه حمله کنند.
پس حضرت(ص) سپاهی را در فصل گرما آماده و مدینه را به مقصد تبوک ترک کردند.
حضرت(ص) دراین میان امام علی(ع) را به جای خودش در مدینه منصوب کردند.
وقتی برخی از منافقین از این موضوع آگاه شدند پس در صدد نشر این شایعات بر آمدند که پیامبر اکرم(ص) خواستند که علی(ع) به زحمت نیافتد و یا این که صحنه جنگ برای علی(ع) سخت و دشوار بوده و یا رابطه پیامبر(ص) و علی(ع) دچار تیرگی شده است!
امام علی(ع) با شنیدن این خبر سریعاً خود را به پیامبر اسلام(ص) رساند و پیامبر(ص) در پاسخ به ایشان حدیث منزلت را نقل کردند و عنوان کردند که آنان دروغ میگویند، برگرد و در مدینه بمان!
سپس فرمود :
📋《یا علیّ! امَا تَرضَی اَن تَکُونَ مِنّي بِمَنزَلَةِ هارُونَ مِن مُوسَی إِلّا إنّه لا نَبيَّ بَعدِي؟》
♦️ای علی(ع)! آیا راضی نمی شوی که تو برای من، در مقام و منزلت هارون(ع) از موسی(ع) باشی؟
جز اینکه بعد از من پیغمبری نخواهد بود.(۱)
پس به این ترتیب جنگ تبوک تنها غزوه ای بود که امام علی(ع) به همراه پیامبر(ص) در آن شرکت نکرد.
در زمان جنگ تبوک دشمنان اسلام به سه گروه تشکیل می شدند:
1⃣مشرکان مکه!
2⃣یهودیان!
3⃣منافقان مدینه!
این مثلث کفر اولین اتحاد خود را در صدد براندازی اسلام انجام دادند.
پس به اتحاد هم، قرار بر این شد که به نحوی پیامبر(ص) را از مدینه دور کرده و واز طرفی منافقینی که در مدینه بودند، از داخل نفوذ کنند و مردم را علیه اسلام بشورانند، و از طرفی هم با حمله مشرکین مکه به اسلام خاتمه دهند، پس فقط کافی بود که پیامبر(ص) را از خطر یهودیان آگاه سازند، و حضرت(ص) به جنگ با آنها برود و آنها هم طبق نقشه عقب نشینی کرده وحضرت(ص) را از مدینه دورتر کنند وهمین هم شد، ولی همه این نقشه ها با باقی ماندن امام علی(ع) در مدینه خنثی شد، تا جایی که منافقین وقتی از وجود امام علی(ع) در مدینه خبر یافتند، از این کار خود مایوس گشتند.
در احادیث از این ماجرا به عنوان حدیث (منزلت) یاد می شود.
حدیثی است معروف، که نزد شیعیان از جمله براهین برتری علی بن ابیطالب(ع) بر سایر صحابه و از دلایل اثبات امامت و خلافت او شمرده میشود.(۲)
📚منابع:
۱)مستدرک حاکم نیشابوری، ج۳، ص۱۳۴
۲)شواهد التنزيل حسكانی، ج۱، ص۱۹۵
@TarikhEslam
✅این حدیث، علاوه بر فضیلت امام علی(ع)، بر خلافت و عصمت ایشان نیز دلالت دارد، زیرا پیامبر(ص) به جز نبوت، همه فضائل و ویژگیها و مناصب هارون را برای حضرت علی(ع) ثابت کرده است.
بنا بر آیات قرآن، حضرت موسی(ع) از خدا خواست تا برادرش هارون(ع) را وزیر او سازد و در امر رسالت شریکش گرداند تا یاریاش دهد.
خدا با درخواست او موافقت کرد و هارون(ع)، در غیاب موسی(ع)، جانشین او شد.
بنابراین، تمام مناصب حضرت موسی(ع) برای برادرش نیز بوده است و اگر او بعد از موسی(ع) زنده میماند، جانشین وی میشد.
(طبق نقل مشهور هارون(ع) قبل از موسی(ع) از دنیا رفت)
هارون نزد موسی(ع) دارای مقام و جایگاه والایی بوده است و از اینجا میتوان به عظمت مقام امام علی(ع) و سزاواری او بر خلافت بعد از رسول اکرم(ع) پی برد.
با بررسی تشبیه موجود در این حدیث، چندین نکته ظریف بهدست میآید.
با تکیه بر ماجرای هارون(ع) و موسی(ع) در قرآن؛
🔹هارون(ع) وزیر و شریک موسی(ع) در کارش بود، پس امام علی(ع) نیز در امر خلافت و ولایت، جز نبوت، شریک پیامبراکرم(ص) بود.
🔹هارون دومین شخصیت بعد از موسی در میان بنیاسرائیل بود، امام علی(ع) هم در میان امت پیامبر(ص) چنین بود.
🔹هارون(ع) برادر موسی(ع) بود و امام علی(ع) به دلیل حدیث مؤاخات، که به تواتر در کتب شیعه و سنّی نقل شده، برادر رسول خدا بود.
🔹هارون(ع) برترین فرد قوم حضرت موسی(ع) نزد خدا و پیامبرش بود، و امام علی(ع) نیز چنین بود.
🔹هارون(ع) خلیفه موسی(ع) در غیبتش به طور مطلق بود، امام علی(ع) نیز چنین بود، به ویژه با تصریح پیامبراکرم (ص) که فرمود :
📋《لایَنبَغی أَن أذهَبَ اِلّا وَ أنتَ خَلیفَتی》
♦️شایسته نیست من به جنگ تبوک روم مگر اینکه تو جانشین من باشی.
🔹هارون(ع) عالمترین فرد قوم موسی بود، امام علی(ع) هم به تصریح پیامبر(ص) عالمترین فرد بعد از پیامبر(ص) بود.
اطاعت از هارون(ع) بر یوشع بن نون (وصی موسی) و امت موسی(ع) واجب بود، اطاعت از امام علی(ع) بر امت واجب بود.
🔹هارون محبوبترین فرد نزد خدا و موسی(ع) بود، امام علی(ع) نیز این گونه بود.
🔹خدا پشت موسی(ع) را با برادرش هارون(ع)، نیرومند و محکم ساخت و پشت پیامبر اکرم(ص) را با علی(ع) این چنین محکم کرد.
🔹هارون(ع) معصوم از خطا و نسیان بود، و امام علی(ع) نیز چنین بود.
📚منابع :
۱)صحيح بخاری، ج۵، ص۱۲۹
۳)بحارالانوار مجلسی، ج۱۰۱، ص۱۱۰
@TarikhEslam
✅قرآن کریم در قرآن کریم، به نقشه ترور رسول اکرم(ص) اشاره دارد و در این باره می فرماید :
📖«..وَ هَمُّوا بِمَا لَمْ يَنَالُوا..»
برخی نقشهای در سر داشتند که موفق به انجام آن نشدند.(۱)
بسیاری از مفسّران اهل سنّت، ذیل این آیه گفتهاند :
هنگام بازگشت پیامبر اکرم(ص) از غزوه تبوک، چند تن از صحابه گرد هم آمده، و نقشه کشیدند، تا بههنگام عبور حضرت(ص) از گردنههای کوهستانی، بهطور ناگهانی و مخفیانه، شتر حضرت(ص) را رم داده و با پرت کردن پیامبر(ص) به درون درّهها، او را به قتل رسانند.
حضرت(ص) با آگاهی از نقشه آنان فرمود؛ تا همه از پایین درّه حرکت کنند و نیز به عمار دستور داد، تا مهار شتر را بگیرد و حذیفه از پشت سر، شتر را سوق دهد؛ با این وجود، به هنگام عبور از تنگه عقبه، آن گروه، خود را به بالا رسانده تا نقشه خود را عملی سازند، که حذیفه با شنیدن صدای پای آنان به سویشان حمله برد و با عصایی که در دست داشت بر صورت مرکب آنها کوفت و آنان را مضروب و فراری ساخت، و موفق به شناسایی آنها گشت.
آنان که از شناساییشان توسط حذیفه آگاه گشتند، با شتاب خود را به دیگر مسلمانان رسانده و خود را در میان آنها گم نمودند.
برخی از صحابه گفتند :
ای رسول خدا(ص)! امر کنید تا گردن آنها را بزنیم.
حضرت(ص) فرمود : دوست ندارم، دشمنان بگویند؛ محمد اصحاب خود را متّهم نموده و آنها را میکشد؛ شما نیز این موضوع را نادیده گرفته و بروز ندهید.(۲)
در تاریخ، نامی از توطئهگرانی که نقشه ترور حضرت(ص) را داشتند نیامده، تنها کسی که به نام این افراد اشاره نموده، ابن حزم اندلسی از استوانههای علمی اهلسنّت است که در کتاب خود به نام این افراد اشاره نموده و گفته :
ابوبکر بن ابی قحافه، عمر بن خطاب، عثمان بن عفان، طلحه بن عبیدالله و سعد بن ابی وقّاص، ابوموسی اشعری، عمرو عاص، قصد کشتن پیامبر (ص) را داشتند و میخواستند آن حضرت(ص) را از گردنهای در تبوک به پایین پرتاب کنند.(۳)
اما از آنجا که پذیرش این روایت از سوی ابن حزم، به معنای از بین رفتن تمام معتقدات و مبانی فکری خود او و اهل سنّت میباشد، سعی کرده اشکالی به این روایت بگیرد و روایت را از اعتبار بیاندازند؛ به همینرو گفته:
این روایت، به سبب وجود ولید بن عبدالله بن جمیع در آن، ساختگی و دروغ است.(۴)
در حالیکه گذشته از توثیقات و تصدیقات فراوانی که در معتبرترین کتب رجالی اهل سنّت در توثیق ولید بن عبدالله بن جمیع آمده، همین بس که وی از راویان حدیث کتاب مسلم نیشابوری است، که به خاطر اعتبار راویان این کتاب نزد اهل سنّت راویان آن نیز از معتبرترین راویان، بهشمار میرود.
📚منابع:
۱)سوره توبه، آیه۷۴
۲)سنن بیهقی، ج ۹، ص۳۳
۳-۴)المحلّی، ابن حزم اندلسی، ج۱۱، ص۲۲۴
@TarikhEslam
✅شیعیان کوفیان وقتی از مرگ معاویه مطلع شدند و خبر عدم بیعت امام حسین(ع) با یزید و سفر ایشان به مکه به گوششان رسید، به امام حسین(ع) نامه نوشتند، وحمایت و آمادگی خود را، به صورت همه جانبه، از پسر رسول خدا(ص) اعلام کردند.
👤ابن شهر آشوب می نویسد :
📋《ثُمَّ إِنَّ أَهْلَ الْكُوفَةِ اجْتَمَعُوا فِي دَارِ سُلَيْمَانَ بْنِ صُرَدَ الْخُزَاعِيِّ فَكَاتَبُوا الْحُسَيْنَ(ع) مِنْ سُلَيْمَانَ بْنِ صُرَدَ وَ الْمُسَيَّبِ بْنِ نَجِيَّةَ وَ رِفَاعَةَ بْنِ شَدَّادٍ وَ حَبِيبِ بْنِ مُظَاهِرٍ وَ شِيعَتِهِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُسْلِمِينَ مِنْ أَهْلِ الْكُوفَةِ》
♦️سپس اهل کوفه در خانه سلیمان بن صرد خزاعی تجمع کردند و به امام حسین(ع) نامه نوشتند.
این نامه از طرف سلیمان بن صرد و مسیب بن نجبه و رفاعه بن شداد و حبیب بن مظاهر و جمعی از مومنین و مسلمانان کوفه بود.
آنان این چنین نوشتند :
📋《سَلَامٌ عَلَيْكَ أَمَّا بَعْدُ فَالْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي قَصَمَ عَدُوَّكَ الْجَبَّارَ الْعَنِيدَ الَّذِي انْتَزَى عَلَى هَذِهِ الْأُمَّةِ فَابْتَزَّهَا أَمْرَهَا وَ غَصَبَهَا فَيْئَهَا وَ تَأَمَّرَ عَلَيْهَا بِغَيْرِ رِضًى مِنْهَا ثُمَّ قَتَلَ خِيَارَهَا وَ اسْتَبْقَى شِرَارَهَا وَ جَعَلَ مَالَ اللَّهِ دُولَةً بَيْنَ جَبَابِرَتِهَا وَ عُتَاتِهَا فَبُعْداً لَهُ كَما بَعُدَتْ ثَمُودُ إِنَّهُ لَيْسَ عَلَيْنَا بِإِمَامٍ فَأَقْبِلْ لَعَلَّ اللَّهَ أَنْ يَجْمَعَنَا عَلَى الْحَقِّ بِكَ وَ النُّعْمَانُ بْنُ بَشِيرٍ فِي قَصْرِ الْإِمَارَةِ لَسْنَا نَجْمَعُ مَعَهُ فِي الْجُمُعَةِ وَ لَا نَخْرُجُ مَعَهُ إِلَى عِيدٍ وَ لَوْ قَدْ بَلَغَنَا أَنَّكَ قَدْ أَقْبَلْتَ إِلَيْنَا أَخْرَجْنَاهُ حَتَّى نُلْحِقَهُ بِالشَّامِ إِنْ شَاءَ اللَّهُ》
♦️درود بر تو و اما اینکه حمد و ستايش از آن يكتا آفريدگاري است كه دشمن زورگو و كينه توزت را درهم شكست و نابود ساخت، دشمني كه بدون ذره اي پروا از خدا بر اين امت تاخت و زمام امور آن را به ناروا و ناحق به كف گرفت و ثروتهاي جامعه را غصب كرد و بر اساس ستم و بيداد بر آنان فرمان راند. شايستگان و نيكان جامعه را نابود ساخت و اشرار و تبهكاران آن را وانهاد و ثروتهاي ملي و مال خدا را به كام زورمندان و در انحصار توانگران قرار داد، لعنت و نفرين خدا بر او باد همانگونه كه ثموديان نفرين و لعنت شدند.
ای فرزند سرفراز پيامبر(ص)! اينك ما پيشوايي راستين نداريم تا به او اقتدا كنيم پس شما به سوي ما بيا و بر ما منت نه، اميد كه خدا بوسيله شما ما را بر محور حق و عدالت همدل و همداستان سازد.
در شرايطي اين نامه را بسوي شما مي نگاريم كه «نعمان»، فرماندار امويان در كاخ استانداري است اما ما، نه به نماز جمعه او مي رويم و نه به نماز عيدش!
و اگر آگاه شويم كه وجود گرانمايه ات به سوی شهر و ديار ما روان است، او را از شهر خود مي رانيم و به سوي شام روانه اش مي سازيم ان شاء الله.(۱)
نامبرده از ديدگاه رجالشناسان از بزرگان و پارسايان تابعان و از ياران اميرمؤمنان و امام مجتبی(ع) بودند.
امام حسین(ع) ابتدا به نامهها بسنده نکردند، هر چند امضای شیعیان برجستهای مانند؛ سلیمان بن صرد یا حبیب بن مظاهر پای نامه ها بود.
سید بن طاووس تعداد نویسندگان نامه ها را دوازده هزار نفر آورده است که هر نامه را چند نفر امضا کرده بودند.(۲)
حتی افرادی همچون شبث بن ربعی، حجار بن ابجر، یزید بن حارث، عروة بن قیس، عمرو بن حجاج زبیدی نیز برای آن حضرت(ع) نامه نوشتند که امام حسین(ع) در روز عاشورا یادآور این نامه ها شد و به آنان خطاب کرد :
📋《یا شَبَثَ بْنَ رَبَعی! وَ یا حَجَّارَ بْنَ أَبْجَرٍ، وَ یا قَیْسَ بْنَ الْأَشْعَثِ! وَ یا یَزیدَ بْنَ الْحارِثِ! أَلَمْ تَکْتُبُوا الَىَّ : أَنْ قَدْ أَیْنَعَتِ الثِّمَارُ وَ اخْضَرَّ الْجَنابُ، وَ طَمَّتِ الْجِمامُ وَ إِنَّما تُقْدِمُ عَلى جُنْدٍ لَکَ مُجَنَّدٌ، فَاقْبِلْ؟!》
♦️اى شبث بن ربعى! اى حجّار بن ابجر! اى قیس بن اشعث! اى یزید بن حارث!
آیا شما براى من نامه ننوشتید که درختان ما ثمر داده است و باغها سرسبز!
و چاهها پرآب گشته و تو در سرزمینى پا مى گذارى که لشکرى آراسته و انبوه در خدمت تو است، پس به سوى ما بیا!(۳)
تا جایی که وقتی سپاه حر بن یزید ریاحی مقابل سپاه امام حسین(ع) ایستاد، امام حسین(ع) خطبه خواندند و نامه های کوفیان را مبنی بر دعوت ایشان به کوفه توسط خود کوفیان، گوشزد کردند و به عقبة ابن سمعان فرمودند :
📋《یا عُقْبَةُ! هاتِ الْخُرْجَیْنَ اللَّذَیْنِ فِیهِمَا الْکُتُبُ》
♦️اى عقبه! آن دو خورجین نامه ها را بیاور!
عقبه نیز نامه هاى شامیان و کوفیان را حاضر کرد و پیش روى آنان ریخت، آنان پیش آمده، به نامه ها نگاه کرده و مى گذشتند!(۴)
📚منابع :
۱)مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۸۹
۲)اللهوف ابن طاووس، ص۳۵
۳)تاریخ طبری، ج۴، ص۳۲۲
۴)مقتل الحسین(ع) خوارزمى، ج۱، ص۲۳۷
@TarikhEslam
✍پاسخ :
اینکه می پذیریم هر دو مورد فوق، تاثیر زیادی در روند شکل گیری قیام و به وجود آمدن حوادث بعدی داشته اند.
ولی هیچکدام عامل تعیین کننده و اصلی نیستند، یعنی اگر بر فرض دستگاه یزید از امام حسین(علیه السلام) بیعت هم نمی خواست، و بر فرض، کوفیان هم نامه نمی نوشتند، امام حسین(علیه السلام) سکوت نمی کرد و دعوت الهی خویش را ادامه می داد و بر ناحق بودن یزید و احقیت خود تاکید می کرد.
امامی که در زمان معاویه در خطابه اش علمای امت، اصحاب پیامبر و تابعین را نسبت به سکوتشان توبیخ می کند، چگونه به خود اجازه ی سکوت بدهد؟!
و بگوید؛ حال که از من بیعت نخواسته اند و حال که از من کسی دعوت نکرده است پس سکوت کنم؟!
امامی که گفت : جدم رسول خدا(ص) فرمود :
اگر کسی در برابر سلطانی که ظلم پیشه ساخته، حرام خدا را حلال کرده، عهد و پیمان الهی را شکسته، و با سنت رسول اکرم(ص) جنگیده، سکوت اختیار کند و اعتراض نکند، سرانجامش با آن سلطان یکی است، چگونه خود حرکت نکند و اعتراض خو را آشکار نکند؟!
حسینی که خود را محب معروف و دشمن منکر می داند، حسینی که بالاترین منکر را حکومت یزید می داند، آیا به صرف اینکه از او بیعت نخواسته اند و به بهانه ی اینکه دعوتی از او نشده است تسلیم منکر می شود؟!
آیا سکوت امام شهید(علیه السلام) در فرصت خوبی که بعد از مرگ معاویه پیدا کرده، تأیید حکومت نوپای یزیدی نیست؟!
پس هرگز سخن امام حسین(علیه السلام) را با لشکر کوفه که فرمود :
رهایم کنید تا در جایی دیگر غیر از کوفه روم به معنای لب فرو بستن او نیست و دشمن هم این را فهمیده بود که به او چنین اجازه ای نداد.
عنصر اصلی در مواضع امام «دعوت به اصلاح» ، «اتمام حجت بر خود و بر مردم» و «روشنگری وتبیین حقیقت» است.
امام حسین(علیه السلام) نه در پی ایجاد اختلاف بین امت بود، و نه در پی شروع جنگ!
چنانکه خود تصریح داشت ولی با ظلم و فساد هم سر سازش نداشت.
سیدالشهداء(سلام الله علیه) در نامه به بصریان نوشت من شما را دعوت به کتاب خدا و سنت پیامبرش می کنم چرا که سنت را میرانده و بدعت را احیا کرده اند، اگر از من تبعیت کنید شما را به راه ترقی و رشدتان هدایت می کنم.
معنای این سخن اینکه من مثل همه پیامبران، مثل همه امامان و مثل همه مصلحان دست از دعوتم برنمی دارم، پس عنصر اصلی قیام همین است، و روشن است اگر از او بیعت بخواهند، دست بیعت با ظالم و مفسد ی چون یزید نمی دهد، و روشن است اگر گروهی از امت از او دعوت کنند، عاقلانه ترین راه را که فرستادن نماینده است انتخاب می کند تا برای همگان حجت تمام شود، ولی اگر هم قصه ی بیعت و ماجرای نامه نگاری هم نبود، حرکت اصلاحی او ولو به نحو دیگری ادامه داشت.
📚منبع :
پایگاه اطلاع رسانی استاد محمد عندلیب همدانی
http://www.andalibhamedani.ir
@andalibhamedani
@TarikhEslam
📚✍📚✍📚✍📚✍📚✍📚
🌐برای خرید یا مطالعه این کتاب به لینک زیر مراجعه کنید :👇
🆔https://www.gisoom.com/book/1351995/کتاب-هشدارها-و-عبرتهای-عاشورا-شهری-برای-عبرت-جلد-1/
@TarikhEslam