eitaa logo
تاریخ تحلیلی ایران و اسلام
70 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
752 ویدیو
111 فایل
بررسی تاریخ ایران و اسلام با هدف جهاد تبیین
مشاهده در ایتا
دانلود
4⃣ چندمین فرزند خانواده؟!👇 ✅همه مورخان و محدثان و دانشمندان شیعه و سنی اتفاق دارند که حضرت علی(ع) و حضرت فاطمه(س) دو دختر داشته‌ اند. 👤شیخ مفید هنگام ذکر فرزندان امام علی(ع) می نویسد : 📋《الحَسَنُ(ع) وَ الحُسَينُ(ع) وَ زَينَبُ الكُبرَى(س) وَ زَينَبُ الصُّغرَى(س) المُكَنَّاةُ أمَّ كًلْثُومَ، أُمُّهُم فَاطِمَةُ(س) البَتُولُ سَيِّدةُ نِسَاءِ العَالَمِينَ بِنتُ سَيِّدِ المُرسَلِينَ مُحَمَّدٍ(ص) خَاتَمِ النِّبيِّينَ》 ♦️امام حسن(ع) و امام حسین(ع) و زینب کبری(س) و زینب صغری(س) که کنیه های آنان [ام کلثوم] بوده است و مادرشان حضرت فاطمه(س) سید و سرور زنان عالم و یگانه دختر خاتم پیغمبران است.(۱) همانطور که می دانید (ام کلثوم) اسم نیست و در عرب نامی که با لفظ (اَب) یا (اُمّ) شروع شود، کنیه محسوب می شود. پس به این ترتیب [امّ کلثوم] کنیه است. از طرفی هم، طبق سخن شیخ مفید اسم هر دو دخترِ امام علی(ع) و حضرت فاطمه(س) [زینب] است و کنیه هر دو نیز [ام کلثوم] می باشد و برای فرق گذاشتن بین این دو دختر، هم برای اسم و هم برای کنیه از کلمه صغری و کبری استفاده می شود. از طرفی هر دو خواهر در کربلا نیز حضور داشتند. طبق مقاتل، در روز عاشورا؛ هنگامی که امام حسین(ع) قصد وداع با اهل خیام کرد، به سمت خیمه گاه رفت و اهل بیت خود را صدا زد و فرمود : 📋《يَا أُخْتَاهْ! یَا زَینَبُ(س)، یَا اُمَّ کُلثُومِِ(س) یَا سَّكِينَةُ(س) عَلَیْکُنَّ مِنِّی السَّلَامُ!》 ♦️ای زینب(س)، ای ام کلثوم(س) ای سکینه(س) خداحافظ!(۲) اما در مورد اینکه؛ آن زینبِ حماسه ساز و بلیغ که امام سجاد(ع) او را (عالمه غیر معلمه) نامید و بعدها لقب (عقیله بنی هاشم) به خود گرفت، و همسر عبدالله بن جعفر بود و طبق نقل مشهور در دمشق دفن شد، زینب کبری(س) است یا زینب صغری(س)؟!! 👤بلاذری می نویسد : 📋《وَ زَينَبُ الكُبرَى(س) تَزَوَّجَهَا عَبدُاللهِ بنِ جَعفَرِ بنِ اَبِی‌ طَالِبِِ(ع)》 ♦️عبدالله بن جعفر زینب کبری(س) را به ازدواج خویش در آورد.(۳) اگر چه منابع تاریخی به وجود دو دختر با نام زینب و کنیه ام‌ کلثوم برای امام علی(ع) تصریح می‌ کنند؛ اما تعبیر ام‌ کلثوم و زینب بدون قرینه در احادیث و اخبار منصرف است به همان شخصیت مشهور و حماسه‌ ساز، یعنی حضرت زینب کبری(س). پس مورخین سومین فرزند و اولین دختر امام علی(ع) و حضرت فاطمه(س) را زینب کبری(س) با کنیه ام‌ کلثوم کبری(س) می دانند که خطبه های رسا در کوفه و شام بیان نموده است. 📚منابع : ۱)الإرشاد شيخ مفيد، ج۱، ص۳۵۴ ۲)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۴۷/ اللهوف ابن طاووس، ص۸۲ ۳)انساب الاشراف بلاذری، ج۱، ص۴۰۲ @TarikhEslam
5⃣شروط ازدواج !👇 ✅نقل می کنند که؛ هنگامی که عبدالله بن جعفر بن ابی طالب به خواستگاری حضرت زینب(س) آمد، حضرت زینب(س) این ازدواج را با دو شرط پذیرفت : ۱)شرط اول؛ آن که حضرت زنیب(س) روزی یک بار به دیدار برادرش امام حسین(ع) برود! ۲)شرط دوم؛ آن که هرگاه امام حسین(ع) خواست به سفر برود، عبدالله اجازه دهد زینب(س) هم با حسین(ع) همراه شود و مانع او نگردد! ✍اما باید بگوییم که؛ این یک ماجرای ساختگی است و هر دو شرط آن دروغ است و حتی در منابع ضعیف هم این ماجرا هیچ سند و شاهدی ندارد. 👤 محقق و نویسنده معاصر تاریخ اسلام درباره این مطلب می گوید : «وقتی منابع تاریخی مستند و دست اول و همچنین سیره زندگی حضرت زینب(س) را بررسی می‌کنیم، در هیچ یک از موارد با چنین مطلبی برخورد نمی‌کنیم که آن بانوی گرامی چنین شرطی برای ازدواج خود گذاشته باشند. حتی در احادیث هم به این موضوع اشاره‌ای نشده است. گویا این مطلبی غیرواقعی است که ساخته و پرداخته ذهن افراد است. این در حالی است که وقتی مشاهده می‌کنیم حضرت زینب(س) همراه امام زمان خود یعنی امام حسین(س) حرکت کرده و راهی سرزمین کربلا می‌شوند، درواقع حرکتی بر مبنای مسئولیت اسلامی و وظیفه شرعی را انجام داده‌اند و قصد دفاع از امام خود را داشته‌اند که در معرض خطر دشمن و تهدیدهای شدید قرار گرفته بودند. در چنین اوضاعی می‌دانیم که حتی زنان هم مسئولیت دینی و شرعی دارند که ساکت و بی‌اعتنا نبوده و از امام خود و دین اسلام دفاع کنند. چنین مسئولیتی نیازی به اجازه و اذن گرفتن از شوهر ندارد که حضرت زینب(س) بخواهند چنین شرطی با همسر خود بگذارند.»(۱) 📚منبع : ۱)مصاحبه ایشان با سایت شفقتنا https://fa.shafaqna.com/news/862982/ @TarikhEslam
7⃣فرزندان منسوب به در کربلا!👇 ✅ابن حجر عسقلانی به نقل از ابن اثیر می نویسد : 📋《وَ زَوَّجَهَا أَبُوهَا اِبنَ أَخِيهِ عَبدِ اللَّه بنِ جَعفَرِِ  فَوَلَّدَت لَهُ أَولَادَاََ》 ♦️امام علی(ع) زینب کبری(س) را به ازدواج برادر زاده اش عبدالله بن جعفر در آورد و زینب کبری(س) نیز فرزندانی را به دنیا آورد.(۱) آنچه مسلم است اینکه حضرت زینب کبری(س) از عبدالله بن جعفر صاحب اولاد شده است ولی اختلاف در این است که آیا آن دو تن [عون و محمد] که نامشان جزء شهدای کربلاست، فرزندان مشترک عبدالله و زینب کبری(س) بودند یا خیر؟ 👤شیخ مفید نقل می کند که؛ وقتی امام حسین(ع) مکه را به قصد کوفه ترک کرد، در بین راه؛ 📋《وَ أَلْحَقَهُ عَبْدُاللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ بِابْنَيْهِ عَوْنٍ وَ مُحَمَّدٍ》 ♦️عبدالله همسر حضرت زینب(س) دو فرزند خود به نام های عون و محمد را نزد امام حسین(ع) فرستاد.(۲) 👤عماد الدین طبری می نویسد : محمد و عون فرزندان حضرت زینب(س) از عبدالله بوده‌ است.(۳) 👤اما محمد بن جریر طبری می نویسد : 📋《مُحَمَّدُ بنُ عَبدِ اللّه وَ اُمُّهُ الخَوصَاء بِنتُ حَفصَةَ بنِ ثَقيفِ بنِ رَبيعَةَ》 ♦️مادر محمد بن عبدالله خوصاء بنت حفصه بن ثقیف و عبدالله بوده است.(۴) اما درباره عون در منابع اینگونه آمده است که؛ 👤بلاذری می نویسد : 📋《كَانَ لِعَبْدِاللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ اِبنَانَ بِاِسمِ عَوْنٍ، لِذَا سُمِّي أَحَدُهُمَا عَونَ الأَكبَرِ وَ الآخَرُ عَوْنُ الأَصغَرِ، وَ كَانَت اُمُّ أَحَدِهِمَا زَينَبُ(س) وَ الآخَرُ اُمُّهُ جَمَانَةُ بّنتُ المُسَيِّبِ》 ♦️عبدالله دو پسر به نام عون داشت که نام یکی عون اصغر و نام دیگری عون اکبر بود. مادر یکی از آن دو حضرت زینب(س) بود و مادر یکی دیگر نیز جمانه دختر مسیب بن نجبه بود.(۵) پس در اینکه کدام یک از این دو در واقعه کربلا حضور داشتند و کدام یک فرزند حضرت زینب کبری(س) بود، اختلاف است. 👤ابوالفرج اصفهانی در حل این اختلاف می نویسد : 📋《أَنَّ عَوْنَ الأَكبَرِ اِبنُ زَينَبَ(س) وَ هُوَ قُتِلَ مَعَ الحُسَينِ بنِ عَلِيِِ(ع) فِي وَاقِعَةِ الطَّفِ و أَنَّ اُمَّ عَوْنَ الأَصغَرِ جَمَانَةُ بِنتُ المُسَيِّبِ وَ هُوَ الَّذَّی اُستُشهِدَ فِي وَاقِعَةِ الحَرَّةِ》 ♦️همانا عون اکبر پسر زینب کبری(س) بود که در واقعه کربلا به همراه امام حسین(ع) بنت مسیب بود که عون اصغر در واقعه حره در مدینه به شهادت رسیدند.(۶) 📚منابع : ۱)الإصابة ابن حجر عسقلانی، ج۸، ص۱۶۶ ۲)الإرشاد شیخ مفید،ج۲، ص۶۸ ۳)کامل بهایی عماد الدین طبری، ص۶۴۷ ۴)تاريخ طبری، ج۵، ص۴۶۹ ۵)أنساب الأشراف بلاذری، ج۲، ص۳۲۵ ۶)مقاتل الطالبيين ابوالفرج اصفهانی، ص۸۳ @TarikhEslam
8⃣حضور در نهضت کربلا!👇 ✅در نهضت کربلا، در مقاتل در چند موقِف اسم حضرت زینب(ع) آمده است : 🔰شب عاشورا : امام سجاد(ع) فرمود : وقتی امام حسین(ع) ماجرای شهادت خویش و اسارت اهل بیتش را در شب عاشورا به حضرت زینب(س) فرمود : حضرت زینب(س) از شدت حزن و اندوه و ماتم؛ 📋《لَطَمَتْ وَجْهَهَا وَ هَوَتْ إِلَى جَيْبِهَا فَشَقَّتْهُ وَ خَرَّتْ مَغْشِيّاً عَلَيْهَا》 ♦️صورت را خراشید و دست به گریبان برد و چاک زد و سپس بی هوش بر زمین افتاد. امام حسین(ع) برخاست و آب بر روی صورت خواهر پاشید و فرمود : 📋《يَا أُخْتَاهْ! اتَّقِي اللَّهَ وَ تَعَزَّيْ بِعَزَاءِ اللَّهِ》 ♦️خواهرم! پرهیز کاری پیشه کن و با آن شکیبائی ای که خدا بهره ات سازد، بردباری کن.(۱) 🔰پس از شهادت حضرت علی اکبر(ع) : در مقاتل آمده است که حضرت زینب(س) بعد از مطلع شدن از شهادت حضرت علی اکبر(ع) از خمیه گاه بیرون آمد و نُدبه کنان خود را به نعش بی جان پسر برادر رساند. وقتی زینب کبری(س) با بدن قطعه قطعه شده حضرت علی اکبر(ع) مواجه شد؛ 📋《فَأَكَبَّتْ عَلَيْهِ》 ♦️خود را بر روی بدن بی جان علی اکبر(ع) انداخت. در این حین از آنجایی که امام حسین(ع) توسط دشمنان محاصره شده بودند، و در مقابل نگاه های آنها قرار گرفته بودند. امام حسین(ع)؛ 📋《فَأَخَذَهَا وَ رَدَّهَا إِلَى النِّسَاءِ》 ♦️نعش علی اکبر(ع) را رها کرد و دست خواهر را گرفت و به سمت خیمه گاه، نزد زنان خیام برگرداند.(۲) 🔰هنگام شهادت حضرت علی اصغر(ع) : طبق گزارش مقاتل وقتی امام حسین(ع) در روز عاشورا استنصار می‌کرد. 📋《فَارْتَفَعَتْ أَصْوَاتُ النِّسَاءِ بِالْعَوِيلِ فَتَقَدَّمَ إِلَى الْخَيْمَةِ》 ♦️نداى استغاثه امام(ع) به اهل خیام رسید، صداى گریه و ناله از بانوان حرم برخاست. امام حسین(ع) به سمت خیمه‏‌ها پیش افتاد و به حضرت زینب(س) فرمود : 📋《نَاوِلِينِي وَلَدِيَ الصَّغِيرَ حَتَّى أُوَدِّعَهُ》 ♦️خواهرم! فرزند خردسالم را به من بده تا با او وداع کنم. حضرت زینب(س) طفل شیرخوار را نزد امام حسین(ع) آورد، و به آغوش پدر داد.(۳) 🔰قبل از شهادت عبدالله بن حسن(ع) : طبق بیان مقاتل وقتی امام حسین(ع) در قتلگاه افتاده بود، حضرت عبدالله(ع) در کنار زینب کبری(س) بود، ولی وقتی صحنه دلخراش عموی خود را دید؛ 📋《فَأَبَى وَ امْتَنَعَ عَلَيْهَا امْتِنَاعاً شَدِيداً وَ قَالَ : وَ اللَّهِ لَا أُفَارِقُ عَمِّي!》 ♦️از ماندن نزد عمه امتناع کرد و از دست حضرت زینب(س) فرار کرد و خود را به امام(ع) در گودال قتلگاه رساند، در حالی که می گفت : به خدا قسم از عمویم جدا نخواهم شد.(۴) 🔰هنگام وداع امام حسین(ع) : هنگامی که امام حسین(ع) در روز عاشوراء قصد وداع کرد، به اهل حرم فرمود : 📋《یَا اُخْتَاهُ! یَا اُمَّ کُلْثُومِِ! وَاَنْتِ یَا زَینَبُ وَ اَنْتِ یَا رُقَیّةُ وَ اَنـْتِ یا فاطِمَةُ، وَ اَنْتِ یا رُبابُ، اُنْظُرْنَ اِذا اَنَا قُتِلْتُ فَلَا تَشْقَقْنَ عَلَی جَیبَاً وَلا تَخْمَشْنَ عَلَی وَجْهَاً وَلا تَقُلْنَ عَلَی هَجْراً》 ♦️ای خواهرم! ای ام کلثوم! و تو ای زینب، و تو ای رقیّه، و تو ای فاطمه، و تو ای رباب، زمانی که من به قتل رسیدم، در مرگم گریبان چاک نزنید و روی نخراشید و کلامی ناروا بر زبان نرانید.(۵) سپس حضرت(ع) فرمود : 📋《يَا سُكَيْنَةُ، يَا فَاطِمَةُ، يَا زَيْنَبُ، يَا أُمَّ كُلْثُومٍ، عَلَيْكُنَّ مِنِّي السَّلَامُ!》 ♦️ای سکینه، ای فاطمه، ای زینب، ای ام کلثوم، خداحافظ شما!(۶) 🔰آخرین لحظات حیات امام حسین(ع) در قتلگاه : طبق گزارشات وقتی عمرسعد به گودال قتلگاه نزدیک شد و حضرت زینب(س) در این لحظه به عمر سعد خطاب کرد : 📋《یَابنَ سَعدِِ! اَیُقتَلُ اَبُوعَبدِاللهِ وَ اَنتَ تَنظُرُ اِلَیهِ؟》 ♦️ای فرزند سعد! آیا اباعبدالله کشته می‌شود و تو تماشا می‌کنی؟!(۷) 🔰هنگام شهادت امام حسین(ع) : وقتی در عصر عاشورا دید دشمن امام حسین(ع) را محاصره کرده و بدن صد پاره ی امام(ع) در قتلگاه افتاده، رو به مدینه کرد و با صدایی غم انگیز، ندبه کنان خطاب به پیامبر اکرم(ص) عرضه داشت : 📋《وامُحَمّداه! صَلّيٰ عَلَيْكَ مَليكُ السَّماء، هَذا حَسَينٌ(ع) بِالعَراءِ، مُرَمَّلٌ بالدِّماء، مُقَطَّعُ الأعضَاءِ》 ♦️وامحمّداه! درود فرشتگان آسمان بر تو، اين حسين(ع) است كه عريان بر خاك افتاده و به خون آغشته شده و اعضايش از هم جدا شده است.(۸) @TarikhEslam ادامه مطالب :👇
🔰هنگام هجوم به خیمه‌ها : شمر بعد از به شهادت رساندن امام حسین(ع) وارد خیمه شد و وقتی با امام سجاد(ع) رو به رو می شود، قصد کشتن امام سجاد(ع) را کرد، که در این هنگام حضرت زینب(س) خود را روی امام(ع) انداخت و فرمود : 📋《وَاللهِ لَایُقتَلُ حَتَّی اُقتَلُ!》 ♦️به خدا قسم او کشته نمی شود مگر اینکه من کشته شوم. که حضرت(س) به این وسیله آن پلید را از قصدش منصرف کرد.(۹) 🔰مجلس عبیدالله در کوفه : شیخ مفید نقل می کند که؛ 📋《وَ أُدْخِلَ عِيَالُ الْحُسَيْنِ(ع) عَلَى ابْنِ زِيَادٍ فَدَخَلَتْ زَيْنَبُ أُخْتُ الْحُسَيْنِ(ع) فِي جُمْلَتِهِمْ مُتَنَكِّرَةً》 ♦️اهل بیت امام حسین(ع) وارد کاخ ابن زیاد شدند، حضرت زینب(س) در بین آنها با بی اعتنایی به ابن زیاد وارد کاخ شد و به گوشه ای از کاخ رفته وکنیزان حضرت(س) دور تا دور حضرت(س) قرار داشتند. در این هنگام عبیدالله پرسید : 📋《مَنْ هَذِهِ الَّتِي انْحَازَتْ نَاحِيَةً وَ مَعَهَا نِسَاؤُهَا؟》 ♦️این زن چه کسی است که از سایر اسراء جدا شده و دور تا دور او را کنیزانش فراگرفته است؟ کسی به او جواب نداد. سؤالش را تکرار کرد و باز هم کسی جواب نداد. دفعه سوم یا چهارم یکی از زنها گفت : 📋《هَذِهِ زَيْنَبُ بِنْتُ فَاطِمَةَ بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِ (ص)!》 ♦️این زینب دختر فاطمه(س) دختر رسول اکرم(ص) است.(۱۰) بعد از این که ابن زیاد، حضرت زینب(س) را شناخت، چنین گفت : 📋《كَيْفَ رَأَيْتِ صُنْعَ اللَّهِ بِأَخِيكِ وَ أَهْلِ بَيْتِكِ؟》 ♦️رفتار خدا با برادر و خاندان خود را چگونه دیدی؟ زینب کبری(س) جواب داد : 📋《مَا رَأَيْتُ‏ إِلَّا جَمِيلَاً!》 ♦️من جز خير و زيبايى چيزى نديدم.(۱۱) 🔰مجلس یزید در شام : وقتی کاروان اسرای کربلا وارد کاخ یزید شد، مجلسی رسمی متشکل از بزرگان شام و نمایندگان ادیان در کاخ تشکیل شد. و در این هنگام، به دستور یزید، اسراء را وارد مجلس کردند در حالی که چشم ها، همه به اسراء می نگریستند. در این حین حضرت زینب(س) خطاب به یزید لعین فرمود : 📋《یَابنَ الطُلَقَاء! اَ مِنَ العَدلِ يَابن الطُّلقاءِ تَخديرُكَ حَرائِرِك وَ اماءَكَ وَسُوقُك بَناتِ رَسُولِ اللهِ(ص) سَبايَا؟ قَد هَتكْتَ سُتورَهَنَّ وَ ابْدَيْتَ وُجُوهَهُنَّ تَحْدُو بِهِنَّ الأعْداءُ مِن بَلَدٍ الى‏ بَلَدٍ وَ يَسْتَشرِفْهُنَّ اهْلُ المناهِلِ وَالمعاقِلِ وَ يَتَصَفَّحُ وُجوهَهُنَّ القريبُ والبعيد!》 ♦️آيا اين از عدالت است كه همسران و كنيزانِ خودت را در پشت پرده‌‏ها قرار داده‏‌اى، ولى دختران رسول خدا(ص) را به عنوان اسير، روانه كرده‌‏اى، پرده‏‌هاى حرمت آنان را دريده، چهره‏‌هايشان را آشكار ساخته و زير سلطه دشمنان از شهرى به شهرى مي‌ گردانى، آن‏گونه كه مردم شهرها و آبادى‌ها و قلعه‏‌ها و بيابان‌ها به آنان مي‌ نگرند و دور و نزديك، چهره آنان را تماشا می كنند؟(۱۲) 🔰در مدینه : بعد از حضور و استقبال مردم مدینه از کاروان اهل بیت(ع) و ایراد خطبه توسط امام سجاد(ع)، حضرت زینب کبرى(س) خود را به مسجد حضرت رسول اکرم(ص) رساند و در حالى که دو طرفِ درِ مسجد را گرفته بود، خطاب به حضرت رسول خدا(ص) عرضه داشت : 📋《یَا جَدَّاهْ! إِنِّی‏ نَاعِیَةٌ إِلَیْکَ أَخِیَ الْحُسَیْنَ وَ هِیَ مَعَ ذَلِکَ لَا تَجِفُّ لَهَا عَبْرَةٌ وَ لَا تَفْتُرُ مِنَ الْبُکَاءِ وَ النَّحِیبِ وَ کُلَّمَا نَظَرَتْ إِلَى عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ تَجَدَّدَ حُزْنُهَا وَ زَادَ وَجْدُهَا》 ♦️یا جدّاه! من خبر مرگ برادرم حسین(ع) را براى تو آورده‏ ام. زینب(س) پیوسته گریه مى‏ کرد و اشک و آهش تمامى نداشت. و هر بار که به برادر زاده‏ اش على بن الحسین(ع) مى‏ نگریست، اندوهش تازه و غمش افزوده مى‏ شد.(۱۳) 📚منابع : ۱)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۹۴ ۲)اللهوف ابن طاووس، ص۱۱۴ ۳)اللهوف ابن طاووس، ص۱۱۶ ۴)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۱۰ ۵)اللهوف ابن طاووس، ص۸۲ ۶)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۴۷ ۷)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۱۲ ۸)مناقب ابن شهرآشوب، ج۴، ص۱۱۳ ۹)المنتظم ابن جوزی، ج۵، ص۳۴۱ ۱۰)الارشاد شیخ مفید، ج۲، صص۱۱۵ - ۱۱۶ ۱۱)اللهوف ابن طاووس، ص۱۶۰ ۱۲)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۱۳۴ ۱۳)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۱۴۷ @TarikhEslam
📚✍📚✍📚✍📚✍📚✍📚 9️⃣3️⃣ :📚 کتاب «یادگار خیمه های سوخته» برگزیده ای از تاریخ زندگانی حضرت زینب(س)؛ ترجمه کتاب (مع بطله کربلا) مرحوم محمد جواد مغنیه✍📚👇 @TarikhEslam
سوال5️⃣3️⃣ : قیام و نهضت از چه زمانی شروع شد؟👇 ✍پاسخ : پاسخ این سوال را در چند بخش ذکر می کنیم :👇 «از مرگ معاویه بن ابی سفیان(پانزدهم رجب سال شصت هجری) تا رسیدن اسرای کربلا به مدینه(ششم ربیع الاول سال ۶۱ هجری)» در ۱۴۵ پست @TarikhEslam
4_6035340893911777369.pdf
1.09M
📚✍📚✍📚✍📚✍📚 کتاب «یادگار خیمه های سوخته» @TarikhEslam
1⃣پانزدهم رجب سال شصت هجری قمری مرگ «معاویه بن ابی سفیان»:👇 ✅قیام نهضت با مرگ معاویه بن ابی سفیان شروع شد. طبری در نقلی می نویسد : 📋《تُوُفِّيَ مُعَاوِيَةُ لَيْلَةَ الْخَمِيسِ لِلنِّصْفِ مِنْ رَجَبِِ سَنَةَ سِتِّينَ》 ♦️معاویه در شب پنجشنبه، پانزدهم رجب سال شصتم هجری درگذشت در حالی که از زمان خلافتش نوزده سال و سه ماه و بیست و هفت روز می گذشت.(۱) معاویه در جنگ یمامه(سال ۱۱هجری) شرکت کرد و پس از آن به همراه برادرش یزید در سپاه ابوبکر ابن ابی قحافه، به شام رفت. سپس عمر او را استاندار اردن و برادرش یزید را، استاندار همه سرزمین شام کرد. پس از مرگ برادرش، عمر همه قلمرو شام را در سال ۱۸ قمری به معاویه سپرد. بلاذری می نویسد : «وقتی یزید از دنیا رفت، عمر بن خطاب به معاویه نامه نوشت و تمامی آنچه تحت حکومت یزید بود را برای معاویه این ولایت را تثبیت کرد و سپس ابوسفیان بابت این کار عمر، از او تشکر کرد.»(۲) 📚منابع : ۱)تاريخ طبری، ج۵، ص۳۲۴ ۲)فتوح البلدان بلاذری، ج۱، ص۱۶۷ @TarikhEslam
3⃣دعوت به بیعت توسط «یزید بن معاویه»:👇 ✅از آنجایی که امام حسین(ع) در مدینه به سر می برد، یزید به حاکم وقت مدینه ولید بن عتبه نامه‌ای نوشت و او را از مرگ معاویه مطلع ساخت و در نامه بسیار کوتاه دیگری خطاب به ولید نوشت : 📋《أَمَّا بَعْدُ فَخُذْ الحُسَينَ بنَ عَلِيِِّ(ع) وَ عَبْدَ اَلرَّحمَنَ بنَ أَبِي بَكرِِ وَ عَبْدَ اَللَّهِ بنَ الزُبَيرِ وَ عَبْدَ اَللَّهِ بْنَ عُمَرَ بنَ الخَطَّابِ أَخْذاً عَنِيفَاً لَيسَت فِيهِ رُخْصَةٌ، فَمَن أَبَي عَلَيكَ مِنهُم فَاَضرِب عُنُقَهُ وَابعَث إِلَيَّ بِرَأسِهِ》 ♦️از حسین بن علی(ع) و عبدالله بن عمر و عبدالرحمن بن ابی بکر و عبدالله بن زبیر فورا به زور بیعت بگیر و به آنان مهلت درنگ‌مده و هر کس از آنان که نپذیرفت، گردنش را بزن و برای من بفرست.(۱) نامه با احتساب فاصله ۱۱ روزه شام و مدینه، به دست حاکم مدینه رسید. 📚منبع : ۱)الفتوح ابن اعثم، ج۵، ص۱۰ @TarikhEslam
2⃣ولایتعهدی «یزید بن معاویه»:👇 ✅معاویه که پیشتر پسرش یزید را، به عنوان خلیفه بعد از خود، اعلام کرده بود، بزرگان را به بیعت با یزید فراخواند. شیخ مفید می نویسد : 📋《لَمّا ماتَ مُعاوِيَةُ كَتَبَ يَزيدُ إلَى الوَليدِ بنِ عُتبَةَ بنِ أبي سُفيانَ وكانَ عَلَى المَدينَةِ مِن قِبَلِ مُعاوِيَةَ أن يَأخُذَ الحُسَينَ(ع) بِالبَيعَةِ لَهُ، ولا يُرَخِّصَ لَهُ فِي التَّأَخُّرِ عَن ذلِكَ》 ♦️معاویه به یزید وصیت کرد که، در دفع عبدالله بن زبیر خشونت به خرج دهد، امّا با عبدالرحمن بن ابی بکر و حسین بن علی(ع) به جنگ برنخیزد. پس از مرگ معاویه، بلافاصله از مردم، برای یزید بیعت گرفته شد. یزید تصمیم گرفت، از چند تن از بزرگان مسلمانان که دعوت معاویه را، برای بیعت با یزید نپذیرفته بودند، بیعت بگیرد.(۱) 📚منبع : ۱)الکامل فی التاریخ ابن اثیر، ج۳، ص۵۳ ۲)الإرشاد شیخ مفید، ج۲، ص۳۲ @TarikhEslam
🔻 اینکه از کلمۀ مقدس «آزادی» علیه انقلاب و اسلام سوءاستفاده می‌شود نشانۀ ضعف ما در معرفی دین است 🔻 فلسفۀ دین‌داری و بندگی خدا «آزادشدن انسان از بردگی» است 📌 ؛ راه سومی نیست- ج۳ 🔘 «من نمی‌خواهم بندۀ خدا باشم» یعنی «من می‌خواهم بردۀ دیگران باشم» 🔘 یکی از علامت‌های بردگی غیرخدا «تمایل به تمدن کفار» است 🔘 غیر از خدا عبد هرکسی بشوی، ذلیلت می‌کند؛ فقط خداست که بندگی‌اش عزت‌‌آفرین است ____________ : اینکه بعد از چهل سال از انقلاب، عده‌ای می‌توانند از کلمۀ مقدس «آزادی» علیه انقلاب و اسلام سوءاستفاده کنند، نشان‌دهندۀ ضعف تعلیم و تربیت دینیِ ما است؛ تعلیمات دینی در کتاب‌های درسی، قطعاً کارشناسی‌شده و درست نبوده و الا افراد ضددین، نمی‌توانستند در مقابل دین‌داران شعار «آزادی» سر بدهند. اصلاً فلسفۀ بندگی خدا و فلسفۀ اسلام، آزادی از بردگی غیرخدا است. قبل از اینکه خدا از تو بخواهد نسبت به او مؤمن و مطیع باشی، از تو می‌خواهد از بردگی غیرخدا آزاد باشی. جنگ‌های پیامبران برای همین آزادی است. مگر می‌شود اسلام در مقابل آزادی باشد؟! اینکه کسی به طرف‌داری از آزادی، شعار «مرگ بر اسلام» سر بدهد، متناقض‌گویی است. ما در این کشور دین را بد تعلیم داده‌ایم که کسی-حتی در خلوت خودش- می‌تواند این جمله را بگوید. اگر ما دین را درست معرفی کرده بودیم و مطابق با دین حرف زده بودیم، آن‌وقت همه می‌فهمیدند که «من نمی‌خواهم بندۀ خدا باشم» مساوی است با اینکه «من می‌خواهم بردۀ دیگران باشم». دلیل ابتدایی ضروری بودن دین‌داری «نگه داشتن حرمت خدا» نیست، بلکه دلیلش آزادی از بردگی دیگران است. بندگی خدا به این است که تو بردۀ کسی دیگر نشوی؛ بین این دوتا هم فاصله‌ای نیست، شما هرچقدر نمازت را شُل‌تر بخوانی و سجده‌ات را شُل‌تر به‌جا بیاوری، قطعاً برای دیگری سجده می‌کنی. قرآن می‌فرماید اکثر مؤمنین، مشرک هستند «وَ ما يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلاَّ وَ هُمْ مُشْرِكُون‏» (یوسف،106) وقتی کامل برای خدا کار نکنی یعنی در یک بخشی‌ بردۀ دیگری شده‌ای. اخلاص یعنی آزادی از بردگی غیرخدا! به هر درصدی که اخلاص نداشته باشیم دچار شرک هستیم. چرا خوبانی مثل امام(ره) و سردار سلیمانی، این‌قدر درِ خانۀ خدا به عبادت می‌چسبند؟ چون می‌خواهند بردۀ کسی نشوند. کسی که بردۀ یک ارباب بشود، یا از اربابش می‌ترسد، یا به او طمع دارد. همین‌که کسی طمع داشته باشد آمریکا با او خوب برخورد کند، یعنی برده است. ما در جامعه باید از چه چیزی نهی کنیم؟ از اخلاق بد یا از بردگی؟ باید مردم را از بردگی شیطان و بردگی دیگران و اربابان زر و زور نهی کنیم. امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: «مَنْ أَتَى غَنِيّاً فَتَوَاضَعَ لَهُ لِغِنَاهُ ذَهَبَ ثُلُثَا دِينِه‏» (نهج‌البلاغه، حکمت228) کسی که در برابر یک ثروتمند به خاطر ثروتش تواضع کند دوسوم دینش از بین می‌رود. فلسفه‌ دین، آزادسازی انسان از بردگی است. غیر از خدا عبد هرکسی بشوی، ذلیلت می‌کند، فقط خدا است که اگر عبدش بشوی به تو عزت می‌دهد. چطور خدا به انسان عزت می‌دهد؟ می‌فرماید «عَبْدِي، أَطِعْنِي أَجْعَلْكَ مِثْلِي» (کلیات حدیث قدسی، ج1، ص709) من را اطاعت کن تا تو را مثل خودم کنم، همان‌طورى كه من هرچه را اراده كنم مى‌شود، تو را هم همين‌طور سازم... ببینید عرفا چه قدرت‌های خارق‌العاده‌ای پیدا می‌کنند! خداوند می‌فرماید: «وَضَعْتُ الْعِزَّ فِي طَاعَتِي وَ هُمْ يَطْلُبُونَهُ فِي خِدْمَةِ السُّلْطَانِ فَلَا يَجِدُونَه‏» (عدة الدّاعی، ص179) من عزت را در طاعت خودم قرار دادم، ولی مردم بردۀ سلطان می‌شوند که این عزت را به‌دست بیاورند، لذا هیچ‌وقت به عزت نخواهند رسید. هیچ‌وقت نگذار کسی بر تو سلطه پیدا کند. قرآن دربارۀ كسانى كه كافران را به‌جاى مؤمنان، سرپرست و ياور و دوست خود مى‏گيرند می‌فرماید: «أَ يَبْتَغُونَ عِنْدَهُمُ الْعِزَّةَ فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَميعا» (نساء،139) آیا می‌خواهید پیش آنها به عزت برسید؟ اگر می‌خواهید پیش آنها عزت پیدا کنید باید بردۀ آنها بشوید. آقای بهجت(ره) دربارۀ دشمنان ما (انگلیس، آمریکا و صهیونیست‌ها) می‌فرمود که آنها به بردگی ما هم راضی نمی‌شوند! یعنی ما را به بدتر از آن، خواهند کشاند. علامت بردگی غیرخدا چیست؟ تمایل به تمدن کفار. بردۀ‌ غیرخدا دوست دارد آنها تحویلش بگیرند. این برده‌ها روز قیامت می‌گویند: «رَبَّنا إِنَّا أَطَعْنا سادَتَنا وَ كُبَراءَنا فَأَضَلُّونَا السَّبيلاَ» (احزاب،67) پروردگارا! ما از سران و بزرگان خود اطاعت كرديم و آنها ما را گمراه کردند. 🚩فاطمیه بزرگ تهران- ۱۴۰۱/۰۹/۱۷ 📢صوت: @Panahian_mp3 👈🏻 متن کامل: 📎 Panahian.ir/post/7561 @Panahian_text