حاج آقا... من اولین تصویرهایی که از شما یادم مانده، عکس چایی ریختنتان و بغل کردن نوه تان و قدم زدن توی حیاطتان است که اول کتابهای مدرسه ایم چاپ شده بود.
بعدتر اولین بار توی فیلم از کرخه تا راین من هم همراه سعیدِ تازه بینا شده تصاویر تشییع شما را دیدم.
بزرگتر که شدم حوالی تعطیلاتِ اواسط خرداد، کتاب علوم یا ریاضی به دست پای تلویزیون، زل میزدم به عزاداری مردم.
ما همیشه بعد از تعطیلات یک امتحان سخت داشتیم.
علوم، ریاضی که بعدتر شد، فیزیک و هندسه و دیفرانسیل.
تصاویر شما و یادآوری روز رفتنتان برای من خلاصه شده بود در تماشای تشییع باور نکردنی و امتحان سخت بعدش.
حاج آقا خمینی عزیز، امامِ انقلابِ خوب ما، خیلی گذشت تا بالاخره در دی ماه سالی تلخ دیدم و فهمیدم که میشود کسی را چقدر دوست داشت که برای رفتنش مردم اینطور به خیابان بریزند و عزاداری کنند، دیدم و آرزو کردم تکرار نشود.
آرزو کردم، اما دوباره تکرار شد...
حاج آقا خمینی عزیز، ما روزهای سختی را گذراندیم، من رفتن و فراق شما را درک نکردم اما یک سردار خوب داشتیم که امیدمان بود و رفت، دلمان خوش بود یک رییس جمهور مردمی داریم که او هم رفت.
من امشب نشسته ام و به فیلمهای بدرقهی شما و عزاداری مردم نگاه میکنم و دیگر این تصاویر برایم غریب نیستند.
کتاب علوم و ریاضی و فیزیک و هندسه توی دستم نیست، اما بعد از این ایام امتحانی دارم که از همه اینها سخت تر است، امتحانِ انتخاب...
حاج آقا خمینی عزیز، برای انتخاب درستِ ما بچه های دبستانی که امیدتان بودیم دعا بفرمایید.
.
#چهاردهم_خرداد
.
@hiyaam