eitaa logo
اشعار و سبک های حسن کردی
581 دنبال‌کننده
58 عکس
5 ویدیو
0 فایل
زندگی بی تو هست آخر هیچ عشق یعنی حسین و دیگر هیچ
مشاهده در ایتا
دانلود
@qazalegerye زمزمه شهادت امام حسن علیه السلام هنوز تو نگاهت یه بغضی نشسته دل تو نه از زهر که از غم شکسته می دونم که این زهر نشد قاتل تو بگو که چه رازی سوزونده دل تو چه رازی سوزونده جوونیت و یک جا بگو که چه دیدی دور از چشم ماها موهات و سفید کرد چرا تو جوونی برا من بگو تو هر انچه می دونی ۲ یه روز دوشنبه یه روز سیا که می رفتم با مادر من از راه کوچه همون کوچه ای که سیا بود و تاریک با دیوار سنگی با یک راه باریک دلم ریخت یه باره تنم لرزه افتاد دیدم دشمن پست به سمت ما میاد زبونه می زد از تو چشماش شرارت انگار نقشه داشتش برای جسارت دلم عقده داره از اون پست نامرد برا مادر من صداشو بلند کرد یه هو وحشیانه به سمت ما اومد تا خواستم بجنبم جلوم مادرو زد @qazalegerye @hkordy
@qazalegerye زمینه شهادت امام حسن ع اقای غصه و غم سلطان جود و کرم کی گفته بی حرمی داری توو دلها حرم حرم تو توی دلهای عاشقه یاد تو تنها رفیق دقایقه گریه کنان تو خنده کنان می رن فردای محشر به سمت بهشت حسن الا که در همه عالم تو دلنواز و کریمی نظر نما ز کرامت به این گدای قدیمی همه دلخوشیمه حسن عشق زندگیمه حسن وای وای وای جانم حسن.حسن حسن ۲ کشته ی زهر جفا با اتش کینه ها تابوت و پیکر تو اماج تیر بلا بعد مادر چهل سال با بغض گلو توو خونه و مسجد و کوچه با عدو زخم زبونا شنیدی تو از همه بوده ولی قاتل تو غم فاطمه نمی رود ز خیالت چگونه فاطمه پژمرد تو کوچه ها جلو چشمات با صورتش به زمین خورد توی کودکی کشتنت توی کوچه ازردنت وای وای وای جانم حسن حسن حسن @qazalegerye @hkordy
از کریمان هر عطایی می رسد بی منت است پس گدایی از شما در اصل عین عزت است از همان روزی که آدم توبه اش مقبول شد می توان فهمید اشک روضه ات بی قیمت است از حسین بن علی یک عمر هر چه می رسد مثل آیات خدا نور و شفا و رحمت است سایه سار چشمهایت جنت فردای اوست هرکه امروزش عرق ریزان کار هیأت است می درخشد مثل مروارید در شبهای قبر دانه ی اشکی که نذر روضه های حضرت است آدمی با گریه بر تو تازه مؤمن می شود روضه ات یعنی که دانشگاه انسانیت است فرش روضه بال جبریل و یقین داریم که... مستمع اینجا فقط با حکم زهرا دعوت است می رویم و عاقبت از ما چه می ماند به جا؟ غیر مهری که نثار اهل بیت عصمت است خنده های سرخ"اسلم"وقت رفتن می نوشت کشته ی عشقت شدن بالاترینِ نعمت است @qazalegerye @hkordy
ای مسیحا نفس عشق، دمت را بفرست به مداوای دلم، اشک غمت را بفرست من مجازات شدم، این همه دوری بس نیست؟ رحم کن زود، جواز حرمت را بفرست غم شبیخون زده از چار طرف بر قلبم به پرستاری قلبم کرمت را بفرست به نفس تنگی ما رحم کن ای حضرت عشق بر سر شهر غبار قدمت را بفرست به کمک حالی این شانه ی زخمی صبور تکیه گاهی، پرِ شالی، علمت را بفرست @qazalegerye @hkordy
برای جامانده های اربعین حال دلسوخته ها را چه کسی می فهمد؟ دل جامانده ی ما را چه کسی می فهمد؟ در هیاهوی پر از جاذبه ی شهر گناه هوس کرببلا را چه کسی می فهمد؟ شهر دارد خفه ام می کند از دلتنگی نوکر سر به هوا را چه کسی می فهمد؟ همه در راه سفر، پای تو در گل مانده غمِ این بی سر و پا را چه کسی می فهمد؟ تو فراموش شدی از طرف اربابت؟ طعنه و سنگ جفا را چه کسی می فهمد؟ رفقایت بروند و تو بمانی تنها واژه ی حسرتنا را چه کسی می فهمد؟ غیر چشمان پر از خون امام حاضر روضه ی شام بلا را چه کسی می فهمد؟ 1400/6/28 @hkordy
نوحه حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام (کریم آل طاها حسن راحت جان زهرا حسن) اسم تو شیرین تر از عسل هوامو داری تو از ازل تا میگم الهی بالحسن خدا میگیره منو بغل کریم آل... تو غریبی من فدای تو کاری نکردم برای تو سر به زیرم با این نوکری من کسی نیستم منهای تو اجازه می خوام بگم آقام از تو اذن نوکری می خوام من کی ام بگم حسنی ام من خاک پای حسنی یام ای غریب خسته در وطن غریب زهرا امام حسن کی گفته نوکر نداری تو همه ی ایران نوکرتن کلید درهای بسته ای مرهم قلب شکسته ای تا همیشه مهربانی و امید جان های خسته ای غم می باره از نگاه تو می کشه زهرا رو آه تو توی سپاه بی شمارتون یه دل نبوده همراه تو قاتلت بوده هم صحبتت نشنیده هیچ کس شکایتت زره زیر پیراهنت سند گویای غربتت آتیش افتاد به عمر شما جوونیت سوخته تو کوچه ها داری بالا میاری تو طشت زهر لبخند مغیره را کوچه و آتیش شعله ور مادری افتاده در خطر فضه خذینی مادر و خونِ چکیده از میخِ در ایتا https://eitaa.com/hkordy تلگرام https://telegram.me/joinchat/BE87JT3IMXezIJ9xe7T-EA
@qazalegerye یا علی ابن موسی الرضا حرم جهان من و آسمان مردم بود همیشه خاطره انگیز و پر تلاطم بود حرم برای من آغاز راه رفتن شد شما معلم و تشویق من تبسم بود سرود چک چک باران و سنگ مرمرها و کودکی که سرش زیر چادری گم بود تو را مخاطب حرفم همیشه می دیدم چقدر بین من و چشمتان تفاهم بود سه بخش بود "محبت" دلم به من میگفت پدر و مادر و بخشی امام هشتم بود "دلم برای خودم تنگ میشود" وقتی ضریح کودکی ام کاسه های گندم بود تمام خاطره های سپید من اینجاست شب و حرم و فرشته که در ترنم بود کجاست لهجه صاف دهاتی ام امروز که در ضمیر وجودم هر آنچه گفتُم بود سخاوت ابدی تو سهم این خاک است و دست های شما ابروی افلاک است @hkordy
مثل یک خواهش لبریز حیا آمده بود از هیاهوی فراگیر رها آمده بود با دل ساده و باران زده اش نجوا داشت که چرا دیر به حج فقرا آمده بود رعیت سوخته از غم به پناهندگیِ سایه ی چتر معین الضعفا آمده بود گره زد زلف دلش را به ضریح خورشید "هر چه درد است به امید دوا آمده بود" او که با پای عصا سخت قدم بر می داشت حال با پای خودش رو به شما آمده بود دل ویران شده، آباد شد و بر میگشت آنکه چون شهر پس از زلزله ها آمده بود راه صد ساله که درویشِ طریقت می رفت زائرت یک شبه آنرا به خدا آمده بود بر لبش در دل ظهری غزلی ابری داشت شاعری باز به دنبال عبا آمده بود صحن آزادی و لبخند تو پایان کسی ست که به پابوس غریب الغربا آمده بود @hkordy
@qazalegerye یا امام الرؤف دل خراب من و وعده های احسانت دلم شکسته چو آیینه های ایوانت دوباره شوق تغزل حرم نشینم کرد غزل غزل دل ناقابلم به قربانت قرار بود ملک باشم و نشد حالا کبوتری شده ام عاشق و غزل خوانت مرا که بود هوای بلند پروازی چه غبطه ها که نخوردم به حال دربانت اگرچه سیر جهان بود در سرم اما کبوترانه شدم ساکن خراسانت چه سرمه ها که برای فرشته ها اینجا درست میشود از خاک پای مهمانت طنین دلکش نقاره خوانه ات میگفت وزیده است دوباره نسیم درمانت مسیح زندگی هرچه ناامیدی تو پناه میبرم از شر غم به چشمانت کویر سوخته جان مرا بیا بنواز به معجزات نگاهت به عطر بارانت زدم گره غم خود را به پنجره فولاد بیا گره بگشا دست من به دامانت @hkordy