eitaa logo
نوروزی | مسیر موفقیت
1.3هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
501 ویدیو
24 فایل
﷽ #آموزش 🔹 موفقیت_توسعه فردی 🔸 استعداد یابی 🔸ارتباط موثر 🔹مهارت های دهگانه زندگی 💠خودِ حقیقی مان را پیدا کنیم💠 ارتباط با ادمین_ثبت نام در دوره ها👇 @Adminmovafagh نتایج دوره ها: https://eitaa.com/doreostad
مشاهده در ایتا
دانلود
دنیای بی‌امام به پایان رسیده است از قلب کعبه قبله ایمان رسیده است از آسمان حقیقت قرآن رسیده است شأن نزول سوره «انسان» رسیده است وقتش رسیده تا به تن قبله جان دهند در قاب کعبه وجه خدا را نشان دهند روزی که مکه بوی خدای احد گرفت حتی صنم به سجده دم یا صمد گرفت دست خدا ز دست خدا تا سند گرفت خانه ز نام صاحب‌خانه مدد گرفت از سمت مستجار، حرم سینه چاک کرد کوری چشم هرچه صنم سینه چاک کرد وقتی به عشق، قلب حرم اعتراف کرد وقتی علی به خانه خود اعتکاف کرد وقتی خدا جمال خودش را مطاف کرد کعبه سه روز دور سر او طواف کرد حاجی شده است کعبه و سنت شکسته است با جامه سیاه خود احرام بسته است از باغ عرش رایحه نوبر آمده‌ست خورشید عدل از دل کعبه برآمده‌ست از بیشه‌زار شیر شجاعت در آمده‌ست حسن خدای عزوجل حیدر آمده‌ست جانِ جهان همین که از آن جلوه جان گرفت حسنش «به‌اتفاق ملاحت جهان گرفت» ای منتهای آرزو، ای ابتدای ما! ای منتهی به کوچه تو ردّ پای ما! ای بانی دعای سریع ‌الرّضای ما! پیر پیمبران، پدری کن برای ما! لطف تو بوده شامل ما از قدیم‌ها دستی بکش به‌روی سر ما یتیم‌ها پشت تو جز مقابل یکتا دو تا نشد تیر تو جز به‌جانب شیطان رها نشد حق با تو بود و لحظه‌ای از تو جدا نشد خاک تو هر کسی که نشد توتیا نشد* ای شاه حُسن!‌ با تو «گدا معتبر شود« آری! «به‌یمن لطف شما خاک زر شود« ای ذوق حسن مطلع و حسن ختام ما! شیرینی اذان و اقامه به کام ما! تا هست مُهر مِهر تو بر روی نام ما »ثبت است بر جریده عالم دوام ما« این حرف‌های آخر شعر است و خواندنی است بر پای تو هر آن‌که نماند نماندنی است. 🔸شاعر: محسن_عرب_خالقی =========================== 🔹سرای سخن🔹 http://eitaa.com/Saraye_sokhan_h
غمی ویران‌تر از بغض گلو افتاده در جانش بزرگی که زبانزد بود در این شهر ايمانش کسی که از خلیفه تا گدای کوچه‌گرد شهر نمک‌پرورده بود از سفره‌های فضل و احسانش به حکمت، آیه آیه از لبش والعصر جاری بود به رحمت، هر سحر فوج ملک بودند مهمانش سكوت اشک زهرا بود و باید خواند دریایش شکوه نام حیدر بود و باید خواند طوفانش کسی از پشت این در دست خالی برنمی‌گردد مگر بخشیده باشد حضرت موسی دوچندانش به عطر ربنای جاری بین قنوت خود بهشتی آفریده گوشۀ تاریک زندانش نگاهش قبلهٔ خورشید و از زیبایی‌اش این بس، بگویم هست ماه آسمان آیینه‌گردانش دلش آشفته‌تر از تشنه کامی‌های عاشوراست عطش پشت عطش می‌ریزد از لب‌های عطشانش گلو می‌داند این بغض نفس‌گیر صدایش را که حتی کوه باشد می‌کند این داغ ویرانش... 🔸شاعر: مهدی_حنیفه ========================== ▪️سرای سخن▪️ http://eitaa.com/Saraye_sokhan_h
فارغ از هر گونه اما و اگر آورده ای برکتِ اسلام را سمتِ بشر آورده ای صبحِ بعثت فتح کردی قلهٔ توحید را از خدایِ «لاشریکَ لَه» خبر آورده ای گنجِ عالم را به تو دادند با پیغمبری در دلِ غار حرا یک کوهِ زر آورده ای نورِ «إقرأ بسم ِ ربکْ» باغ را آباد کرد نوبرانه بر درختِ دین ثمر آورده ای وحی نازل شد! رسالت های تو جریان گرفت موجِ دریا را به خاکِ شعله ور آورده ای جبرئیل از لطفِ دستت باز هم شد نونَوار چون برایش با محبت بال و پر آورده ای میشود با دستهایِ تو بساطِ کفر جمع از برایِ مشرکان بارِ سفر آورده ای میخورَد امشب تبر بر قامتِ لات و هُبل خیرِ مطلق را برای اهلِ «شر» آورده ای با شجاعت جاهلیت را سپردی دستِ گور دختران را سمتِ آغوش پدر آورده ای شرط بعثت بود تبلیغِ ولایت در غدیر اینچنین نام علی(ع) را بیشتر آورده ای بر درِ خیبر هراس افتاد چونکه با خودت حیدرِ کرار را نه! شیرِ نر آورده ای بی‌ در و پیکر شد آری قلعه با دستِ علی(ع) در میانِ معرکه شور و شرر آورده ای در غدیرخم علی(ع) را جانشینَت کردی و یک أمیرالمؤمنینِ معتبر آورده ای! 🔸شاعر: مرضیه_عاطفی ========================== 🔹سرای سخن🔹 http://eitaa.com/Saraye_sokhan_h
🖐بهمن سلام(ویژه دهه فجر) بهمن من تاریخم تو بگو از رازهای ناگفته ام از شهیدان مظلوم به خون خفته ام که صدایشان را فقط خدا شنید اجرشان نوری بر چهره ها دمید گوهر فریادشان نابودی استبداد او که می گفتن بعد خدا نام خود را خدا...شاه...میهن!!! و دستان به خون آلوده مظلومان شنکجه داده شده در تاریک ترین لحظه های زندگی فریادشان در زمان جاری گوشها شنواتر لحظه های آشناتر اتحاد زیبا تر مشت شدند انگشتان تمام گروهای مبارز در آن عیان ریشه ی استبداد ستس تر داهای مردم قوی تر برفت ظلم از خاک وطن «هوا دلپذیر شد گل از خا بردمید پرستو به بازگشت زد نغمه ی امید» و نگاه منتظران به آسمان وافق فرشته بر زمین نشست و نوای آزادی شور انگیزتر شد حال سی سال گذر تاریخ بر آن زمان جنگ...صبر...تلاش...شکوفایی آن هر چند گاهی به عدالتی شده چون خزان بیایید چون گذشته شویم اسیر قدرت و ظلمی نشویم خاک به خون همه رنگین شد انقلاب با من و ما پیروز شد من تو بیا ما شویم و بر کنیم ریشه ی ظلم من بودن را... شاعر: _______________________ @Saraye_sokhan_h
🖐بهمن سلام(ویژه دهه فجر) بهمن من تاریخم تو بگو از رازهای ناگفته ام از شهیدان مظلوم به خون خفته ام که صدایشان را فقط خدا شنید اجرشان نوری بر چهره ها دمید گوهر فریادشان نابودی استبداد او که می گفتن بعد خدا نام خود را خدا...شاه...میهن!!! و دستان به خون آلوده مظلومان شنکجه داده شده در تاریک ترین لحظه های زندگی فریادشان در زمان جاری گوشها شنواتر لحظه های آشناتر اتحاد زیبا تر مشت شدند انگشتان تمام گروهای مبارز در آن عیان ریشه ی استبداد ستس تر داهای مردم قوی تر برفت ظلم از خاک وطن «هوا دلپذیر شد گل از خا بردمید پرستو به بازگشت زد نغمه ی امید» و نگاه منتظران به آسمان وافق فرشته بر زمین نشست و نوای آزادی شور انگیزتر شد حال سی سال گذر تاریخ بر آن زمان جنگ...صبر...تلاش...شکوفایی آن هر چند گاهی به عدالتی شده چون خزان بیایید چون گذشته شویم اسیر قدرت و ظلمی نشویم خاک به خون همه رنگین شد انقلاب با من و ما پیروز شد من تو بیا ما شویم و بر کنیم ریشه ی ظلم من بودن را... شاعر: _______________________ @Saraye_sokhan_h
"که بود این موج، این طوفان، که خواب از چشم دریا برد؟ و شب را از سراشیب سکون تا اوج فردا برد کدامین آفتاب از کهکشان خود فرود آمد که این‌گونه زمین را تا عمیق آسمان‌ها برد صدای پای رودی بود و در قعر زمان پیچید و بهت تشنگی را از عطشناک دل ما برد کسی آمد کسی آن‌سان که دیروزِ توهّم را به سمت مشرق آبی‌ترین فردای زیبا برد کسی که در نگاهش شعلۀ آیینه می‌رویید و تا آن سوی حیرت، تا خدا، تا عشق، ما را برد... به خاک افکند ذلت را شرف را از زمین برداشت، و او را تا بلندای شکوه نیزه بالا برد دوباره شادی‌ام آشفت با اندوه شیرینش مرا تا بی‌کران آرزو تا مرز رؤیا برد بگو با من، بگو ای عشق اگرچه خوب می‌دانم که بود این موج، این طوفان، که خواب از چشم دریا برد؟" 🔸شاعر: سید_مهدی_حسینی_رکن_آبادی ======================= 🔹سرای سخن🔹 @Saraye_sokhan_h
از سر لطف اگر نامه بر خویش خطابش کردی پر در آورد تو در کسوت دلداده  حسابش کردی نا امید از در این خانه نرفته ست گدایی بیرون کی گدایی به تو آورده پناه و تو جوابش کردی انا عطشان تو شش ماه ، فقط اشک به چشمش آورد  شب میلاد دلش گریه نمی خواست ، مجابش کردی شب میلاد شب شادی مادر پدر نوزاد است شب میلاد شب گریه نبوده ست ، تو بابش کردی جگر سوخته ام شمع شب جشن تو را روشن کرد حیف شد شمع تو خاموش نشد، سوخت! تو آبش کردی 🔸شاعر: ناصر_دودانگه ====================== 🔹سرای سخن🔹 @Saraye_sokhan_h
آسمان جلوه ای اگر دارد از نماز شب قمر دارد شب میلاد تو همه دیدند نخل ام البنین ثمر دارد آمدی و حسین قادر نیست از نگاه تو چشم بر دارد كوری چشم ابتران حسود چقدر فاطمه پسر دارد ای رشید علی نظر نخوری شهر چشمان خیره سر دارد باب حاجات، كعبه ی خیرات بر تو و قد و قامتت صلوات ای نسیم پر از بهار علی ماه در گردش مدار علی چقدر مشكل است تشخیصت تا كه تو می رسی كنار علی با تو یك رنگ دیگری دارد شجره نامه ی تبار علی دومین حیدر ابوطالب صاحب غیرت و وقار علی به شما می رسد ذخیرۀ طف همۀ ارث ذوالفقار علی ای علمدار و سر پناه حسین حضرت حمزه ی سپاه حسین خشکسال قدیم دنیا من جستجوهای پشت دریا من تو بر این خاك ها بكش دستی اگر این خاك زر نشد با من سر سال است مرد مسكینم مكش از دست خالیم دامن چقدر فاصله است ای دریا از مقام ظهور تو تا من تو بزرگ قبیله ی آبی تو غدیری، فراتی اما من خشكسالم، كویر بی آبم روزگاری است تشنه میخوابم كمرت جایگاه شمشیر است لب تو جایگاه تكبیر است سر ما را بزن همین امروز صبح فردا برای ما دیر است هیچ كس رو به روت نیست مگر آن كسی كه ز جان خود سیر است سیزده ساله حیدری كردی پسر شیر بیشه هم شیر است گیرم افتاده است روی زمین دست تو باز هم علمگیر است پسر شاه لافتی عباس ای جوانی مرتضی عباس از نگاه كبوتری وارم به مقام تو غبطه می بارم سر من را اگر بگیری باز به دو ابروی تو بدهكارم ارمنی هم اگر حساب كنی دست از تو بر نمی دارم بده آن مشك پاره ی خود را تا برای خودم نگهدارم بی سبب نیست گریه ی چشمم حسرت صبح علقمه دارم با تمامی شور و احساسم آرزومند كفُّ العباسم زلف ما را ز مشك وا نكیند لب ما را از آن جدا نكنید پای ما را به جان خالی مشك در حریم فرات وا نكنید دست بر زیرتان نمی آرد آب ها این همه دعا نكنید تیرها روی این تن زخمی خودتان را به زور جا نكنید تازه طفل رباب خوابیده جان آقا سر و صدا نكنید تا كه از مشك پاره آب چكید رنگ از چهره ی رباب پرید 🔸شاعر: علی_اکبر_لطیفیان _______________________ 🔹سرای سخن 🔹 @Saraye_sokhan_h
🔹سرای سخن🔹 متن های اجرایی در برنامه انسانیت ملاک پیچیده ای ندارد ! همینکه در میان مردم زندگی کنیم ، ولی هیچگاه به کسی ؛ زخم زبان نزنیم … دروغ نگوییم … کلک نزنیم … دلی را نشکنیم … سوء استفاده نکنیم … و حقی را ناحق نکنیم … یعنی انسانیم …!😊 _🍃🍁🍃_ آرامش به معنای آن نیست که صدایی نباشد🗣 مشکلی وجود نداشته باشد🤷‍♂ یا کار سختی پیش رو نباشد ” آرامش” یعنی در میان صدا مشکل و کارسخت دلی آرام وجود داشته باشد☺️ _🍃🍁🍃_ از صدای گذر آب چنان میفهمم تندتر از آب روان عمرگران میگذرد زندگی را نفسی ارزش غم خوردن نیست آرزویم اینست🤲 آنقدر سیر بخندی که😄 ندانی غم چیست🙂 _🍃🍁🍃_ استحاله و تغییر، نوعی فرایند است. در خلال زندگی با هزاران پستی‌وبلندی مواجهیم. زندگی سفری اکتشافی است. لحظاتی از آن در قله‌ها سپری می‌شود و لحظاتی در قعر دره‌های ناامیدی. پس بدان بعد قعر دره ها ،به قله ها می رسی💪 _🍃🍁🍃_ چرخ گردون چه بخندد چه نخندد تو بخند مشکلی گر سر راه تو ببندد تو بخند غصه ها فانی وباقی همه زنجیر به هم گر دلت از ستم غصه برنجد تو بخند😊❤️😊 @Saraye_sokhan_h
✨💖 🔹سرای سخن🔹 @Saraye_sokhan_h ✅بگوییم : از اینکه وقت خود را در اختیار من گذاشتید متشکرم. ❌نگوییم : ببخشید که مزاحمتان شدم. ✅بگوییم : در فرصت مناسب کنار شما خواهم بود. ❌نگوییم : گرفتارم. ✅بگوییم : راست می‌گی؟ راستی؟ ❌نگوییم : دروغ نگو. ✅بگوییم : خدا سلامتی بده. ❌نگوییم : خدا بد نده. ✅بگوییم : هدیه برای شما. ❌نگوییم : قابل ندارد. ✅بگوییم : با تجربه شده. ❌نگوییم : شکست خورده. ✅بگوییم : مناسب من نیست. ❌نگوییم : به درد من نمی‌خورد. ✅بگوییم : با این کار چه لذتی می‌بری؟ ❌نگوییم : چرا اذیت می‌کنی؟ ✅بگوییم : شاد و پر انرژی باشید خدا قوت. ❌نگوییم : خسته نباشید. ✅بگوییم: دوست ندارم. ❌نگوییم: متنفرم. ✅بگوییم: آسان نیست. ❌نگوییم: دشوار است. ✅بگوییم : بفرمایید. ❌نگوییم : کاری داشتی؟ ✅بگوییم : خیلی راحت نبود. ❌نگوییم : جانم به لبم رسید. ✅بگوییم : مسئله را خودم حل می‌کنم. ❌نگوییم : مسئله ربطی به تو ندارد. ✅بگوییم: سپاسگزارم،تشکر ❌نگوییم:مرسی ✅بگوییم: عذرخواهی میکنم ❌نگوییم:شرمنده،ببخشید توروخدا ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ سخن ، ╭━━⊰🌺🌸🌸🌺⊱━━╮            @Saraye_sokhan_h 👆😊👆 با سخن به نتیجه مطلوب در ارتباطات اجتماعی می رسید،همراه شما هستیم🌹
🔶مقدمه های سلام برای مجریان و سخنوران عزیز سلام حضرت باران سلام ای دل نورانی خورشید، ای نگاه آبی آسمان، ای شکوه آفرینش! سلام ای وسیع جاری، ای پهنه نور باران، ای طراوت بی کران سلام و درود به قاصدک های خبر رسان که محکوم به خبرند و سلام به شقایقهایی که محکوم به عشقند و سلام به تو که محکوم به دوست داشتنی . . با نام خدا برای تان ضمن سلام از حضرت حق طلب کنم فیض مدام فیضی که شود شروع آن صبح ظهور در خانه ی کعبه با تماشای امام بهترین واژه در شروع کلام نام حق باشدت به ذکر سلام آن سلامی که اسم پاک خداست پر انرژی ؛ دری به فضل و عطاست https://eitaa.com/Hn_Noruozi _☺️_ با ما همراه باشید 👆🌸
اجرای مجری درجشنواره ها واهدای جوایز 🔹مراسم اهدای جوایز را با بیان خود از نو شروع نمایید. به طور مثال بگویید " با استعانت ازباری تعالی آغاز می کنیم مراسم اهدای ............. بدین منظور دعوت می شود از سروران ارجمند آقایان ................و خانم ها......................( به ترتیب منصب و لیست اسامی از قبل هماهنگ شده ) 🔸 اسامی اهدا کنندگان را با منصب نام ببرید. "افتخار دعوت دارم از جناب آقای دکتر فاطمی عقدا معاون محترم وزیر و رییس مرکز تحقیقات ساختمان و مسکن، به جایگاه تشریف فرما شوند با تقدیر بایسته از شما" بعد ازاستقرار اهدا کنندگان ، شروع کنید به نام بردن ازجایزه گیرنده شماره ی 1 الی آخر. مدیریت زمان و شور هیجانی را کنترل نمایید تا رسمیت مراسم حفظ گردد. در ایجاد شور هیجانی مواظب باشید شما ، تنها کسی نباشید که دچار شور هیجانی شده اید!!!!. 🔸 نام همه ی افراد را به مانند هم صدا بزنید یا همه جناب آقای/ سرکارخانم یاهمه را بدون القاب. مثلا دکتر/مهندس ............................ در جشنواره های شلوغ ، توصیه می شود تنها نام افرادی که اعلام حضور نموده اند و حاضر هستند را بخوانید و یا اسامی غایبین را در انتهای لیست قرار دهید.(با موافقت دبیر اجرایی) ✅در هر صورت شما باید از غایبین هم با نام نیک یاد نمایید. ادامه دارد......... / https://eitaa.com/Hn_Noruozi به دوستان خود معرفی کنید👆😊