و گفت:
عافیت را طلب کردم، در تنهایی یافتم؛
و سلامت را در خاموشی.
#تذکرةالاولیاء
نقل است که يکبار داود طايی پيش صادق آمد و گفت :ای پسر رسول خدای! مرا پندی ده که دلم سياه شده است
. گفت :يا بااسليمان ! تو زاهد زمانه ای . تو را به پند من چه حاجت است
. گفت :ای فرزند پيغمبر ! شما را بر همه خلايق فضل است و پند دادن همه بر تو واجب است
گفت :يا ابا سليمان ! من از آن می ترسم که به قيامت جد من در من زند که حق متابعت من نگذاردی ؟ اين کار به نسبت صحيح و به نسبت قوی نيست . اين کار به معاملت شايسته حضرت حق بود
داوود بگريست و گفت :بار خدايا ! آنکه معجون طينت او از آب نبوت است و ترکيب طبيعت او از اصل برهان و
حجت ، جدش رسول است و مادرش بتول است ،او بدين حيرانی است .
داوود که باشد که به معامله خود شود...
برگرفته از تذکره الاولیا عطار نیشابوری
🕋 شعرانی نامهای به شیخش در مغرب مینویسد و در آن از آزار خلق شکایت میکند، پس شیخ برای او نوشت:
لاتَشْتَغِلْ بَمَنْ یُؤْذِیکَ قَطْ، وَاْشْتَغِلْ بِاللهِ یَرِدُّهُ عَنْکَ.
🌟 به کسی که تو را آزار میدهد مشغول مشو، بلکه به الله مشغول شو تا او آن را از تو دفع و رد کند.
شیخ کامل مکمل احمد ابن عجیبه
📔 ایقاظ الهمم، الحکم، الباب الرابع والعشرون، حکمت ۲۳۶، ص ۴۶۵.