مرغی دیگری میگوید:
ابلیس راهزن من است
و من با او به زور بر نمی آیم،
راه نجاتم چیست؟
هدهد پاسخ میدهد:
تا نفس اماره با توست،
ابلیس از تو دور نخواهد شد.
آرزو های بی حد تو،
ابلیس تو هستند.
اگر یک آرزو را بر آوری،
صد ابلیس دیگر
در پی آن با تو خواهند بود.
#عطار_نیشابوری
#منطق_الطیر
@sufianehh
نقل است که یک روز شیخ ابوالحسن بوشنجی در راهی میرفت.
ناگاه مردی درآمد و پس گردنی بر شیخ زد و برفت.
مردمان گفتند: چرا کردی؟
که او شیخ ابوالحسن است،
مردی بزرگ."
پشیمان شد و باز آمد و
از شیخ عذر میخواست.
شیخ گفت:
"ای دوست!
فارغ باش...
که ما این نه از تو دیدیم.
از آنجا که زدند، غلط نزدند."
#عطار_نیشابوری
@sufianehh
در عالم هیچ چیز بد نیست،
جمله چیزها به جای خود نیک است.
#عزیزالدین_نسفی
@sufianehh
و گفت:
دو خصلت است که دل را فاسد کند:
بسیار خفتن و بسیار خوردن.»
#تذكرة_الاولياء
ذكر #فضيل_عياض
@sufianehh
💠در بابِ حضور دل
و گفت:
«هر نمازی که دل درو حاضر نبود به عقوبت نزدیکتر بود.»
#تذكرة_الاولياء
ذکر #حسن_بصری
@sufianehh
چون بدید ابلیس را
موسی به راه
گشت از ابلیس
موسی رمزخواه
گفت دایم یاددار
این یک سخن
من مگو
تا تو نگردی همچو من
#عطار_نیشابوری
#منطق_الطیر
@sufianehh
مناظره با ابلیس
سهل بن عبدالله [تُستری] با ابلیس برخورد کرد، ابلیس در مناظره بدو گفت:
خداوند می فرماید: « وَ رَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ = و رحمتم همه چیز را فرا میگیرد. (اعراف/156)»، کلمۀ «کُلّ» عموم را میبخشد و «شئ» أنکر نَکَرات است، بنابراین ما قطع امید از رحمت الهی نمیکنیم.
سهل گفت: من حیرت زده باقی ماندم، سپس در پندارم هشداری به تقیید آن پیدا شد و بدو گفتم: ای ابلیس! خداوند آن را مقید کرده و فرموده: «فَسَأَكْتُبُهَا...» (یعنی آن را برای اهل تقوا از مؤمنان قرار میدهیم)،
[ابلیس] گفت: ای سهل! تقیید صفت توست، نه صفتِ او،
[سهل گفت:] پاسخی برای آن نیافتم.
📚 فتوحات مکیه
باب ۳۷۴: معرفت منزلِ رؤیت و ربّیّت
@IbnAarabi
ما التّصوف؟ قال: وِجدان الفَرَح
فی الفؤادِ عند إتیان التّرَح
(مثنوی معنوی، دفتر سوم)
ترجمه:
چون کسی پرسید تصوف چیست؟ بگو: یافت بسط و شادی در قلب سالک، هنگامۀ هجومِ محنتها و بلاها
https://t.me/masnavie
تو را بزرگمنشی و غرور - اگر دارای سن و سال بیشتر و یا مرتبهای هستی - فرا نگیرد. وقتی حقیقت نزد آن کس که از نظر سن و سال از تو کوچکتر است و یا از حيث قدر و اندازه از تو کمتر است، ظاهر گشت و یا کمخردی که به فضلش معرفی (حقیقت) ظاهر گشت، تکبّر نورزی. این همان انصاف است و من در تمام عمرم کسی را ندیدم که بدین خو تحقق پیدا کرده باشد مگر یک نفر سیّد را که بدو ابوعبدالله بن جبیر میگفتند او را در شهر «سبته» و قصر کتامه ملاقات کردم.
شیخ الاکبر محیی الدین ابن العربی
📚 فتوحات مکیه
باب ۱۶۸: معرفت مقام ادب
@IbnAarabi
سرزنش عدّهای از فقیهان و صوفیان
اگر در این کتاب دیدی که فقیهان را سرزنش کردهام، منظورم صنفِ بدبختی از آنان است که از شهوتِ خود پیروی میکنند و آماجِ «نفس امّارۀ» خود میشوند و به همینگونه چون صوفیه را نکوهش میکنم، منظورم صنفی از ایشان است که (در نظر مردم به صفت درویشان درآمدهاند، ولی با خدا و در باطن بر خلاف ایشانند). و از همین راه بود که «حلولیه» و «اباحیه» و دیگران در این طریق ظاهر شدند و خودنمایی کردند و مدعی شدند. ایشان قرین شیطان و همپیمان خُسران و زیانند. خداوند چشمان ما و ایشان را به نور خود روشن و باطن ما و ایشان را اصلاح و این جماعت را به عیوبشان آگاه فرماید تا شاید بازگردند.
شیخ الاکبر محیی الدین ابن العربی
📚 روح القدس فی مناصحة النفس
@IbnAarabi
هو
خواجه معین الدین چشتی میفرمودند: دل عاشق، آتش زدهی محبّت است، هرچه در او فرود آید، آن را بسوزد و ناچیز گرداند زیرا که هیچ آتشی بالاتر از آتش محبّت نیست.
اخبار الأخیار في اسرار الابرار
شیخ عبدالحق محدث دهلوی
@yarekhaksar