هو
و گفت: عارف آن است که در خواب جز خدای نبیند و با کس جز از وی موافقت نکند و سر خود جز با وی نگشاید
بایزید بسطامی
هو
و گفت: « فاضلترين اعمال آن بود كــه بنده پـاك گردد از تصور پاكي خويش.»
سهل بن عبدالله تستری
هو
ای دوست :
خداوند تعالی به ظاهر و عمل شما نگاه نمی کند ، بلکه به قلب ها و نیات شما می نگرد.
چون دل نجس بود ،
طهارت ظاهر به چه کار آید؟
و این چنان بود که کسی جامه پاکیزه دارد و از فرق تا به قدم به انواع نجاسات آلوده بود.
#عين_القضات_همدانی
هو
✍عزیزا درویش نه آن است که وی را در دنیا خردهای نباشد و به ظاهر حال، عریان باشد؛ آن را گدای گرسنه برهنه گویند.
بلکه درویش آن باشد که به باطن، از غیر حق عریان باشد، گرسنه سبحان باشد، تشنه رحمان باشد، عاشق یزدان باشد، به دوست نگران باشد.
نه نه، درویشی از خود بیرون آمدن است و در نیستی قدم زدن.
👤شیخ عبدالرحمن اسفراینی
.
هو
طالب که باشی می آید ، جستجو نکن
آب کم جو تشنگی آور به دست
تا بجوشد آبت از بالا و پست
.
هو
عرصه سخن بس تنگ است
عرصه ی معنی بس فراخ
از سخن پیشتر آ
تا فراخی بینی و معنا
شمس تبریزی
هو
دیوانگی عشق
بر همه عقل ها افزون آید.
هر که عشق ندارد، مجنون و بی حاصل است.
هر که عاشق نیست، خودبین و پرکین باشد.
دریغا!
همه جهان و جهانیان،
کاش عاشق بودندی
تا همه زنده و با درد بودند.
عین القضات همدانی
هو
و از خصایص فِتیان، استجلاب (جلب کردن) محبّت حق است به تحبّب اولیاء حق.
گویند شخصی با ابویزید بسطامی گفت که مرا راهنمای به علمی که بدان تقرّب جویم به حق.
بایزید گفت: اولیاء خدا را دوست دار و خود را محبوب ایشان ساز تا تو را دوست دارند. حق تعالی هر شبانروزی هفتادهزار بار نظر بر دل اولیاء خویش میاندازد، شاید که تو در دل ولیای از اولیاء او باشی و نظر تمام شود.
شیخ علاءالدوله سمنانی
هو
ای درویش بسیار کس به صحبت دانا رسند و ایشان را از آن دانا هیچ فایده نباشد و این از دو حال خالی نبود:
یا استعداد ندارد
یا طالب نباشد.
شیخ عزیز الدین نسفی
هو
این راه
بی همراهی"یار" دشوار است
و سخت یاب
با یار که باشی "شوقت" افزون است
و سرعتت دو چندان
با این حال، یافتن یار
بی رفتن میسر نمی شود
باید که"راه بیفتی" تا "یار را بیابی"
پس اگر در ابتدا همراهی نداری
غمگین مباش و بد میندیش
"خودت یار خودت باش"
همچون آن صوفی باش
که با توشه ای اندک و قوتی ناچیز
سفر روزانه خود را آغاز می کند
می گوید: اگر چیزی دیگر یافتم
که چه خوب و اگر نیافتم
لااقل این اندک با من است....
شمس_تبریزی
هو
غم نخوری و نومید نشوی از دراز شدن ظلمت که چون تاریکی دراز آید پس از آن روشنی دراز آید
( شمس تبریزی)