هدایت شده از بحرالمعارف🌺🍃
﷽
هر که یکی از دوستان خدارا ببیند، گویی خدارا دیده واو را یاد کرده است.دوستان خداوند، بوی خوش وی در زمین اند؛ که راستگویان آن را می بویند. آن گاه آن بوی خوش به دل هایشان رسیده با توجه به منزلتشان ، مشتاق پروردگارشان می شوند.هر کس خدارا دوست بدارد، شوق قلبش دگرگون می کند؛ از همه چیز روگردان شده ناگزیر همه ی اندیشه وفکرش یکی می گردد و
آن: ( لا اله الاالله ) است.
رسائل عبدالقادر گیلانی(ره)، ص۳۱
@Wahidololia
هو
✨﷽✨
حضرت شمس
بحث از راه ،فايده ندارد
راه را، رفتن می بايد ....
https://t.me/donyaye_darvishi
هو
✨﷽✨
همت از درویش صاحب دل طلب
خدمت درویش کن حاصل طلب
درد هجران از دل درویش جو
راحت ار می جویی از واصل طلب
گوهر ار خواهی درآ در بحر ما
ور نمی خواهی برو ساحل طلب
حضرت جانانه را از جان بجو
خدمت دلدار خود در دل طلب
مشکلت حل وا شود گر طالبی
هم ز طالب حل این مشکل طلب
در ره عشقش قدم مردانه نه
رهبری صاحبدلی کامل طلب
قابل کامل اگر آری به دست
نعمت الله را از آن قابل طلب
#حضرت_شاه_نعمت_الله_ولی
https://t.me/donyaye_darvishi
هو
مغربی آنکه تواش میطلبی در خلوت
من عیان بر سر هر کوچه و کو میبینم
«شمس مغربی»
هو
آوردهاند که یکی مسلمانی و یکی بتپرستی را به حکم جواری که داشتند، دوستی افتاد و اتحاد و یکدلی پیدا آمد.
مسلمان به حکم شفقت و دوستی با این بتپرست میگفت جوانی و روی خوب تو در آتش دوزخ.
بتپرست گفت: به چه سبب به دوزخ خواهم رفت؟
مسلمان گفت: چیزی را سجده و عبادت میکنی که به خدایی نشاید و خدایی را که هجده هزار عالم و آسمان و زمین و تو را و وی را آفرید، سجده نمیکنی.
بتپرست میگوید: اگر انصاف میطلبی، نخست انصاف از خویشتن بده، من این را که سجده میکنم، دو هزار دینار است. در هر چشم او صد دینار مروارید است. اگر سجده میکنم دو هزار دینار را سجده میکنم، و تو و بقیهی مسلمانان هر دیناری را، بلکه هر دانهای را، بلکه هر تسویی را سجده میکنند، بلکه به امید حصول حبّهای موهوم، کافر نعمتِ فاجری را هزار کنند. شما هر حبّهای را سجده گزارید تا من دو هزار دینار را سجده گزارم.
مسلمان را تیرِ سخن بتپرست بر هدفِ دل آمد. توبهی نصوح از طلب دنیا و محبّت مال کرد و سر از درهم و دینار درگذشت.
ده شرط سلوک شیخ نجمالدین کبری
هو
❤️هفدهم رمضان سالروز ولادت قطب الاقطاب امام وارث المحمدی بحر الذاخر فی المعارف اللهیه خاتم الاولیا شیخ اکبر سیدی محیی الدین بن عربی سلام الله علیه مبارک باد.
✅شیخ اکبر محیی الدین بن عربی رضی الله تعالی عنه و عنا به در هفدهم ماه مبارک رمضان سال 560 هجری شمسی برابر با 28 ژوئیه سال 1165 میلادی در خانواده ی زهد و تقوی و جاه و جلال در بلده ی مقدسه ی مرسیه از بلاد اندلس پای به عالم خاکیان گذارد تا اسیران عالم خاک را با خود به افلاک برد .
🔹همو که خداوند به ایشان فرمود بندگانم را نصیحت نمای .
🔸همو که پیامبر ختمی مرتبت به قلب مطهرش فصوص الحکم را برای راهنمایی عباد القاء فرمود .
🔹همو که به فرموده ی خودش در خطبه ی فتوحات جوامع الکلم به حضرتش داده شد .
🔸همو که مقام منیع ختم اولیاء به ایشان تفضل گردید و پیامبران الهی این مقام را به او تبریک گفتند.
🔹همو که اولین استادش به فرموده ی حضرتش حضرت عیسی روح خداست .
🔸همو که صاحب فتوحات است و زبان مطهرش ترجمان اشواق .
🔹همو که وجودش در مکنون است و روحش بحر محیط
🔸همو که معلم توحید است و بالاخره همو که شیخ اکبر است .
ای برون از وهم و قال و قیل من خاک بر فرق من و تمثیل من
هو
🏷بعد از معصومین...
حضرت آیةالله حاج سید علی قاضی قدّس سرّه:
«بعد از مقام عصمت و امامت، در میان رعیت احدی در معارف عرفانی و حقائق نفسانی در حد محییالدین عربی نیست و کسی به او نمیرسد...ملاصدرا هرچه دارد از محییالدین دارد و در کنار سفره او نشسته است.»
🗓17 رمضان سالروز ولادت مرحوم محییالدین
📚اسوه عارفان، ص 65
هو
أنّ السالک إذا دخلَ و صدَق فی التّوجه، أُبیّنَت له الأمورُ علی ما هی علیه. فیعرِفُ حالَهُ.
همانا سالک هنگامی که داخل طریق شد و صداقت پیشه کرد در توجهش، امور برایش آنگونه که هست آشکار میگردد، و نسبت به حالش معرفت پیدا میکند.
شیخ الاکبر محیی الدین ابن العربی
📚 فتوحات مکیه، باب ۹۱
هو
❓سوال کاربر:
آیا پیامبران و چهارده معصوم فقط جزء مخلَصین هستند، یا اولیاء کمل الهی هم جزء مخلَصین محسوب می شوند؟
✅پاسخ استاد طهرانی حفظه الله :
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و چهارده معصوم علیهم السلام و بعضی از اولیاء کمل الهی، چون فانی در احدیت شده اند، جزء مخلَصین به شمار می آیند، اما مراتب و سعه ی وجودی هر کدام از آنها متفاوت است، همانطور که در میان پیامبران، پیامبر اعظم اسلام، تاج سر انبیا هستند و در میان ائمه، حضرت امیر و حضرت حجت علیهم السلام بر بقیه ولایت دارند، و از مقام بالاتری برخوردارند.
درباره ی پیامبر و حضرت امیرالمومنین علیه السلام نیز ، هر چند هر دو یکی هستند ولی حضرت رسول صلی الله علیه و آله، بر حسب شاکله ی وجودیشان، از سعه ی وسیع تری برخوردارند، و تجلی احدیت درونشان بیشتر است.
این مطلب درباره ی حضرت امیر علیه السلام و سایر ائمه نیز صدق می کند.
كاربر محترم:
طبق مطلب فوق چرا همیشه حضرت امیر ع را مظهر خدا می نامند و کسانیکه به تشبیه نزدیکترند خود خدا الیعاذ بالله
ولی راجع به حضرت پیامبر ص همچین تشبیهی نیست
basem kasem:
با سلام وتسليت متقابل قبلا در محاضرات جواب داده شده به تفصيل إجمال مطلب انكه انهاييكه ولادتشان امريست ونه خلقي وغالب بر ايشان جذبه است معمولا مورد برستش قرار ميگيرند ولادت وسير حضرت امير وعيسى عليهما السلام با جذبه وحضرت رسول صلى الله عليه با سلوك بوده ومعمولا افرادي كه باين
دليل مورد برستش قرار ميكيرند با قتل فجيع مواجه ميشوند تا مساله ربوبيتشان با قتل فجيع در أذهان مريدينشان كاهش وتنظيم شود حضرت عيسى هم بشرح ايضا. كاربر محترم:
ایا خلقت آقا امام حسین هم امریست
basem kasem:
بله ولي واقعه عاشورا مانع از توجه غلو شد اگر عاشورا نبود قطعا مساله ربوبيت ايشان هم مطرح ميشد
كاربر محترم؛
بسیار عالی برام حل شد ممنونم از شما
هو
قَدْ صَرَفْتَ الْعُمرَ فی قیلٍ وَ قال
یا نَدیمی قُمْ، فَقَدْ ضاقَ الْمجال
وَ اسْقِنی تِلْکَ الْمدامَ السَّلْسَبیل
اِنَّها تَهْدی اِلیٰ خَیْرِ السَّبیل
وَ اخْلَعِ النَّعْلَیْنِ، یا هٰذا النَّدیم
اِنَّها نارٌ أَضائَتْ لِلْکَلیم
هاتها صهباء من خمر الجنان
دَعْ کئوسا وَ اسْقِنیها بِالدّنان
ضاقَ وَقْت الْعُمرِ عَنْ آلاتِها
هاتها منْ غَیرِ عصر هاتها
قُمْ اَزِلْ عَنّی بِها رسمَ الْهموم
اِنَّ عُمری ضاعَ فی عِلْمِ الرّسوم
قُلْ لِشَیْخٍ قَلْبُهُ مِنْها نفور
لا تَخَفْ، اللهُ تَوّابٌ غَفور
علْم رسمی سر به سر قیل است و قال
نه از او کیفیتی حاصل، نه حال
طبع را افسردگی بخشد مدام
مولوی باور ندارد این کلام
وه! چه خوش میگفت در راه حجاز
آن عرب، شعری به آهنگ حجاز:
کُلُّ مَنْ لَمْ یَعْشقِ الْوَجْهَ الْحَسَن
قَرِّبِ الْجُلَّ اِلَیْهِ وَ الرَّسَن
یعنی: «آن کس را که نبْوَد عشق یار
بهر او پالان و افساری بیار»
گر کسی گوید که: از عمرت همین
هفت روزی مانده، وان گردد یقین
تو در این یک هفته، مشغول کدام
علم خواهی گشت، ای مرد تمام؟
فلسفه یا نحو یا طب یا نجوم
هندسه یا رمل یا اعداد شوم
علم نبود غیر علم عاشقی
مابقی تلبیس ابلیس شقی
علم فقه و علم تفسیر و حدیث
هست از تلبیس ابلیس خبیث
زان نگردد بر تو هرگز کشف راز
گر بود شاگرد تو صد فخر راز
هر که نبود مبتلای ماهرو
اسم او از لوح انسانی بشو
دل که خالی باشد از مهر بتان
لتّهٔ حیض به خون آغشته دان
سینهٔ خالی ز مهر گلرخان
کهنه انبانی بود پر استخوان
سینه، گر خالی ز معشوقی بوَد
سینه نبوَد، کهنه صندوقی بوَد
تا به کی افغان و اشک بیشمار؟
از خدا و مصطفی شرمی بدار
از هیولا، تا به کی این گفتگوی؟
رو به معنی آر و از صورت مگوی
دل که فارغ شد ز مهر آن نگار
سنگ استنجای شیطانش شمار
این علوم و این خیالات و صُوَر
فضلهٔ شیطان بوَد بر آن حجر
تو، بغیر از علم عشق ار دل نهی
سنگ استنجا به شیطان میدهی
شرم بادت، زانکه داری، ای دغل!
سنگ استنجای شیطان در بغل
لوح دل، از فضلهٔ شیطان بشوی
ای مُدرّس! درس عشقی هم بگوی
چند و چند از حکمت یونانیان؟
حکمت ایمانیان را هم بدان
چند زین فقه و کلام بیاصول
مغز را خالی کنی، ای بوالفضول
صرف شد عمرت به بحث نحو و صرف
از اصول عشق هم خوان یک دو حرف
دل منوّر کن به انوار جَلیّْ
چند باشی کاسهلیس بوعلی؟
سروَر عالم، شه دنیا و دین
سُؤْر مؤمن را شفا گفت ای حزین
سؤر رسطالیس و سؤر بوعلی
کی شفا گفته نبیِّ منجلی؟
سینهٔ خود را برو صد چاک کن
دل از این آلودگیها پاک کن
#شیخ_بهایی