هو
ما ساقی سرمست خرابات جهانیم
سلطان سراپردهٔ میخانهٔ جانیم
ما آب حیاتیم که از جوی وجودیم
ما گوهر روحیم که در جسم روانیم
جامیم و شرابیم به معنی و به صورت
گنجیم و طلسمیم و هویدا و نهانیم
این حرفه که معشوق خود و عاشق خویشیم
هر چیز که ما طالب آنیم همانیم
گرچه نگرانند به ما خلق جهانی
در آینهٔ خویش به خود ما نگرانیم
بی زهد توانیم که عمری به سر آریم
بی جام می عشق زمانی نتوانیم
آوازه درافتاد که ما مست خرابیم
والله به سر سید عالم که چنانیم
#حضرت_شاه_نعمت_الله_ولی
هو
عشق آمد و جام می به دستش
جانم به فدای چشم مستش،
بنشست
به تخت دل چو شاهی؛
یا رب چه خوشست این نشستش
#حضرت_شاہ_نعمت_الله_ولی
هو
عشق را آتشی است...
هرگاه كه
در خرمنِ هستیِ وجودِ عاشق افتد،
از عقلِ گندمنمای جو فروش، كاهی نمانَد.
عشق آمد و كرد عقلْ غارت
ای دل! تو به جان برین بشارت
تُركِ عجبی است عشقِ سرمست
وز ترك غریب نیست غارت
گفتیم كه در عبارت آریم
وصفش به طریقِ استعارت
چون آتشِ عشقِ او برافروخت
هم عقل بسوخت هم عبارت
#مکتوبات
#حضرت_شاه_نعمت_الله_ولی
هو
✨﷽✨
همت از درویش صاحب دل طلب
خدمت درویش کن حاصل طلب
درد هجران از دل درویش جو
راحت ار می جویی از واصل طلب
گوهر ار خواهی درآ در بحر ما
ور نمی خواهی برو ساحل طلب
حضرت جانانه را از جان بجو
خدمت دلدار خود در دل طلب
مشکلت حل وا شود گر طالبی
هم ز طالب حل این مشکل طلب
در ره عشقش قدم مردانه نه
رهبری صاحبدلی کامل طلب
قابل کامل اگر آری به دست
نعمت الله را از آن قابل طلب
#حضرت_شاه_نعمت_الله_ولی
https://t.me/donyaye_darvishi
هو
عاشقان غرقند در دریای عشق
اوفتاده مست در غوغای عشق
دامن معشوق بگرفته به دست
سر نهاده دائما در پای عشق
عاشق و معشوق و عشق آمد یکی
در سر ما نیست جز سودای عشق
نور چشم عاشقان عشق وی است
عقل کی داریم ما بر جای عشق
#حضرت_شاه_نعمت_الله_ولی
هو
عشق را آتشی است...
هرگاه كه
در خرمنِ هستیِ وجودِ عاشق افتد،
از عقلِ گندمنمای جو فروش، كاهی نمانَد.
عشق آمد و كرد عقلْ غارت
ای دل! تو به جان برین بشارت
تُركِ عجبی است عشقِ سرمست
وز ترك غریب نیست غارت
گفتیم كه در عبارت آریم
وصفش به طریقِ استعارت
چون آتشِ عشقِ او برافروخت
هم عقل بسوخت هم عبارت
#حضرت_شاه_نعمت_الله_ولی