eitaa logo
پیر طریقت
1.3هزار دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
704 ویدیو
46 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هو ✨﷽✨ سعی به این درک کنید که شما مسافری الهی هستید. اقامت شما در اینجا کوتاه است، و بعد از آن به عالمی شگفت‌انگیز و متفاوت خواهید رفت. افکار و اندیشه‌های خود را به یک زندگی کوتاه و یک کُره‌ خاکی کوچک محدود نکنید. وسعت روح متعالی را به یاد آورید       که در درون شما آشیان دارد. -                         https://t.me/donyaye_darvishi       
هو ✨﷽✨ یاد دارم که در ایام کودکی، اهل عبادت بودم و شب ها بر می خاستم و نماز می گزاردم و به زهد و تقوا، رغبت بسیار داشتم. شبی در خدمت پدر رحمة الله علیه نشسته بودم و تمام شب چشم بر هم نگذاشتم و قرآن گرامی را بر کنار گرفته، می خواندم. در آن حال دیدم که همه آنان که گرد ما هستند، خوابیده اند. پدر را گفتم: از اینان کسی سر بر نمی دارد که نمازی بخواند. خواب غفلت، چنان اینان را برده است که گویی نخفته اند، بلکه مرده اند. پدر گفت: تو نیز اگر می خفتی، بهتر از آن بود که در پوستین خلق افتی و عیب آنان گویی و بر خود ببالی 📕                         https://t.me/donyaye_darvishi       
هو عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَمْرٍو ب: أَنَّ رَجُلاً سَأَلَ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وسلم: أَيُّ الإِسْلاَمِ خَيْرٌ؟ قَالَ: «تُطْعِمُ الطَّعَامَ، وَتَقْرَأُ السَّلاَمَ عَلَى مَنْ عَرَفْتَ وَمَنْ لَمْ تَعْرِفْ». (مسلم/39) ترجمه: عبدالله بن عمر ب می‌گوید: مردی از رسول الله صلی الله علیه وسلم پرسید: کدام کار در اسلام بهتر است؟ آنحضرت صلی الله علیه وسلم فرمودند: «غذا دادن و سلام گفتن به آشنا و غیر آشنا». @salvatia
هو دزدی به خانه پارسایی در آمد چندانکه جست چیزی نیافت دل تنگ شد پارسا خبر شد گلیمی که بر آن خفته بود در راه دزد انداخت تا محروم نشود شنیدم که مردان راه خداى دل دشمنان را نکردند تنگ ترا کی میسر شود این مقام که با دوستانت خلافست و جنگ مودت اهل صفا، چه در روی و چه در قفا، نه چنان کز پست عیب گیرند و پیشت بیش میرند. در برابر چو گوسپند سلیم در قفا همچو گرگ مردم خوار هر که عیب دگران پیش تو آورد و شمرد بی‌گمان عیب تو پیش دگران خواهد برد گلستان حضرت سعدی قدس سره @salvatia
هو سلطان العارفین بایزیدبسطامی قدسناالله بسره الشریف گفت: دوازده سال آهنگر نفس خود بودم، در کوره ریاضت می نهادم و با آتش مجاهده می تافتم و بر سندان مذمت می نهادم و پتک ملامت بر او می‌زدم، تا از نفس خویش آینه ای کردم: پنج سال آینه خود بودم به انواع عبادت و طاعت. آن آینه می‌زدودم. پس یک سال نظر اعتبار کردم بر میان خویش -از غرور و عشوه- و به خود نگرستن. زناری دیدم و از اعتماد کردن بر طاعت و عمل خویش پسندیدن. پنج سال دیگرجهد کردم تا آن زنار بریده گشت، و اسلام تازه بیاوردم. بنگرستم همه خلایق مرده دیدم. چهار تکبیر در کار ایشان کردم و از جنازه همه بازگشتم و بی زحمت خلق به مدد خدای، به خدای رسیدم. @salvatia
هو بردی دلم، ای ماهرخ بازاری زان در پی تو ناله کنم، یا زاری جان نیز به خدمت تو خواهم دادن تا بو که دل بردهٔ من باز آری رباعی ازحضرت شیخ فخرالدین عراقی قدس سره @salvatia
هو مردی پیش بوالقاسم خلّال مروزی شد و از وی دستوری خواست که به سفر شود. پیر گفت : چرا می روی ؟ گفت : آب که نرود تیره می گردد. پیر گفت : تو خود دریا باش ، که نرود و تیره نگردد. @sufianehh
هو خواجه عبدالله انصاری گفت : گِردِ کردار باش که از گفتار جز گرفتاری نیاید . @sufianehh
هو عیب پوش باش نه عیب جوی ، اگر نیکی کسی نگویی باری بدش مگوی. پیرهرات حضرت خواجه عبدالله انصاری (ره)
هو و گفت : دوست چون با دوست حاضر آید دوست را بیند ، خویشتن را نبیند . حضرت شیخ ابوالحسن خرقانی(ره)
هو کیمیای عقل با کیمیای عشق فرق دارد عقل محتاط است، ترسان و لرزان گام بر میدارد با خودش میگوید : مراقب باش آسیبی نبینی اما مگر عشق اینطور است؟ تنها چیزی که عشق میگوید این است : خودت را رها کن. بگذار برود ! عقل به آسانی خراب نمیشود عشق اما خودش را ویران میکند گنج ها و خزانه ها هم در دل ویرانه ها یافت میشود، پس هرچه هست در دل خراب است ...! 👤 📙
هو بدان که طریقت ما مبتنی است بر : کتاب ، سنّت ، قلب سلیم ، نیک نفسی ، بلند همتی ، بخشندگی ، بی آزاری ، و چشم پوشی از لغزش های دیگران . سید عبدالقادر گیلانی (ره)
هو کار استاد یا راهنما در مسیر برای شاگرد، زدن تلنگر و تنظیم کردن اوست،نه پرکردن ذهن شاگرد. کارش رها کردن از تمام قید و بندهاست نه وابسته کردن به آموزه های خودش. کارش شکستن بت های ساخته شده ی ذهن شاگرد است نه ساختن بت از استاد برای شاگرد.
هو مجروح ز عشقیم و از آن شاد روانیم             اندر مرض عشق بجز عشق دوا نیست   🍃🌹
هو مبادا در خلوتگاه خود بنشینی اما قلبت در خانه مردمان باشد و منتظر چرب زبانی و هدایای آنان باشی ... خوش خُلقی آن است که پس از توجه به حق و ناچیز دیدن خواهش نفست ، جفای مردمان بر تو کارگر نباشد . حضرت سید عبدالقادر گیلانی (ره) رساله نوریه
هو چونکه  ما  مستیم  و  از هستي تهي، کي شود هستي ،به  مستي  منتهي، مست  یعني عاشقي بي قید و بند، فـــارغ  از بود و  نبود و  چون  و چند، َ🌹🍃
هو 💠 و گفت : هر که خواهد خدای تعالی با او بُود ، گو صدق را ملازم باش ، که می فرماید اِنَ اَللهَ مَعَ الصادِقینَ ... 📚 تذکره الاولیا ذکر احمد خضرویه ( ره )
هو حجاب چهار است : مال و جاه و تقلید و معصیت . امام محمد غزالی (ره)
هو علم ؛ علمِ معرفت است ، اگر هیچ چیز نشناسی و خود را بشناسی و دانی ، عالِمی و عارفی . و اگر خود را نشناسی ، آن همه علم ها که تو دانی ، تو را چه سود ؟! حضرت سید برهان الدین ترمذی (ره)
هو ذوالنون مصری را پرسیدند که عزلت کی درست آید ؟ گفت : آنگه که از نفس خود عزلت گیری . مناقب الصوفیه شیخ قطب الدین منصور عبادی مروزی(ره)
هو هر روز اندام های تن، همه سوگند می دهند زبان را که خاموش باش از زیادتی گفتن! شیخ نجم الدین کبری السایر الحایر
هو بدبخت کسی بود که وی را علم دهند و عمل ندهند. توفیق عمل دهند و اخلاص ندهند. به صحبت نیکان راه دهند و قبول ندهند.                  از رسائل عرفا @sharabehsorkhab
هو 🔅 «۸» ⚜اهل بیت و پیامبران آمده اند که تا سلوک الی الله و تصوف را تعلیم دهند. ✍علامه مجلسی اول میفرمایند: 👈و علم سلوك إلى الله علمى است كه حق سبحانه وتعالى پيغمبران واوصياى ايشان را از جهة تعليم اين علم فرستاده است واگر بدون ايشان ممكن بود ايشان را نمى‌فرستاد👉وبعد از ايشان عالم اين علم عالم ربانى است كه در اقوال وافعال تابع طريقه حضرات ائمه معصومين صلوات الله عليهم بوده باشد ومحبت دنيا را از دل خود بيرون كرده باشد وعمل به آداب و سنن ايشان نموده باشد و دل او به انوار علوم ايشان منور شده باشد زيرا كه عبارات حق گاهى موهم معنى چند مى‌باشد كه آن معنى البته مراد نيست مثل عبارت حديث قدسى اگر جمعى اندكى پيشتر آمدند اين معانى را دانستند، تحصيل استاد از همه مشكلتر است چون جمعى كه علماى اين علمند مختفيند و شبيهند در صورت و گفتگوها با ملاحده، بسيار است كه ملحد مى‌شوند به نادانى 👈چون عبارات صوفيه قريبست به عبارات ملاحده و مثل عبارت ملاحده مثل عبارت حديث قدسى كه الحال گفته شد جمعى حلول مى‌فهمند و جمعى اتحاد و جمعى به وحدت وجود به نحوى كه خود مى‌فهمند و همه كفر است 📗نام کتاب : لوامع صاحبقرانی ج۷ ص۸۳