🔸
هو
۱۲۱
⭕️ درویشی، تصوف و عرفان
اشخاصی که تصور میکنند تصوّف و عرفان طریقه و مذهب خاصی است و در ردیف سایر فِرَق اسلامی است به کلی در اشتباهند. و نیز کسانی که خیال میکنند تصوّف و درویشی عبارت است از خانقاه و بوق و مَنتَشاء (عصایی مخصوص از چوب ستبر و گرهدار) و کشکول و تبرزین و پرسه زدن و دریوزگی و به عنوان توکلِ دروغی، دست از کار و بار کشیدن و سربار جامعه شدن و با گیسوان بلند و به لباس مخصوص درآمدن و تسبیح هزار دانه به گردن و چنته به کتف آویختن و به آداب مذهبی و قوانین اجتماعی بیقید بودن و چرس و بنگ و سایر مخدّرات استعمال کردن و گفتن "مولی سخی است " و منهیّات را مرتکب شدن و امثال اینها که غالب اینها برخلاف شریعت مطهره است، راه اشتباه را پیمودهاند؛ تمام اینها زوائد تصوّف و روح عرفان است و تصوّف از این زوائد بیزار است.
یا عقیدهی آنانکه میگویند، تصوف از سرچشمهی افكار فلسفه یونانی ظاهر شده یا از اختلاط افکار آریایی با مذهب اسلام تشکیل شده یا از هند و مذهب بودا اقتباس شده یا از مسیحیت و رهبانیت اخذ شده، همهی این عقاید خطا و از صواب دور است.
یا کسانی که میگویند: متصوّفه دارای عقیدهی حلول یا اتّحاد یا تشبُّه یا تجسّم یا وحدت وجودِ باطله است، از حقیقت تصوف و عرفان بیاطلاعند.
تصوّف، باطن شریعت و در حقیقت عین شریعت است که به اعمال قالبیّه و احکام فرعیّه، جان و روح میبخشد؛ زیرا تا اعمال قالبیّه ارتباط به قلب نیافته جسدی است بیروح و صورتی است بدون معنی و فاقدِ ارزش و اثر روحی و جزای اخروی است؛ بلکه باید با ارتباط به باطن و قلب، به اعمال قالبيّه روح بخشید تا مؤثر و مورد قبول حق قرار گیرد که فرمودند:
لا صَّلَاةِ إِلَّا بِحُضُورِ الْقَلْبِ.
(نیست نماز مگر به حضور قلب)
تصوف یعنی تصفیه و تجليّهی قلب و تزکیه و تحلیهی روح و ارتباط قلب با حق و خلاصه خداجویی است. و این امر، فطری بشر و ناشی از منبع مخصوصی نیست.
از روزی که بشر حس کرده است که ماورای این عالم، قوهی قاهرهی قادرهای است که صانع این عالم و ایجاد کنندهی تمام موجودات میباشد و تمام ذرات موجودات، مسخّر ارادهی او است، در صدد برآمده که ارتباط روحی و قلبی با آن صانع یابد و در تمام مذاهب حَقه، اشخاصی بودهاند که در این راه، سلوک کرده و ارتباط یافتهاند و منحصر به مذهب اسلام نیست و در هر مذهبی این دسته اشخاص به نامی ذکر میشده و در اسلام به نام عارف و صوفی و زاهد و متّقی نامیده شده....
پس در حقیقت تصوّف و عرفان عبارت است از سیر و سلوک به وسیلهی راهنمای مجاز در شریعت و طریقت ( یعنی انبیاء و اولیاء و خلفای مجاز ایشان در تبلیغ احکام شریعت و مجاز در تلقین اذکار و اوراد طریقت) به طرف حق. و مستلزم هیچ یک از زواید مذکورهی بالا نیست. و هرچه به آنان نسبت داده شود که برخلاف عقاید حقهی اسلامیه و احکام ظاهر شریعت مطهره باشد کذب و به کلّی افترا است و عقاید حقه و احکام شریعت مطهره، پایه و اساس سلوک است، و تا این پایه مستقر نباشد، هر عملی انجام شود بینتیجه است...!
📕 #رساله_باب_ولایت_و_راه_هدایت
✍ #حاج_سید_هبةالله_جذبی
(ثابتعلی) طاب ثراه
تهران، حقیقت، ۱۳۸۱، ص۳۴۲
@sarire_kelk