هو
🔸
نقل است که وقتی، شیخ در صومعه نشسته بود با چهل درویش، و هفت روز بود که هیچ طعام نخورده بودند. یکی بر درِ صومعه آمد با خرواری آرد و گوسفندی و گفت: «این، صوفیان را آوردهام». چون شیخ بشنود گفت: «از شما هر که نسبت به تصوّف درست میتواند کرد بستاند، من باری زَهره ندارم که لاف تصوّف زنم. همه دم در کشیدند، تا مرد آن آرد و آن گوسفند بازگردانید.
#تذکرة_الأولیاء
#ذكر_شیخ_ابوالحسن_خرقانی
@sarire_kelk
هو
و گفت:
«دو سال به یک اندیشه در مانده بودم مگر چشم در خواب شد که آن اندیشه از من جدا شد. شما پندارید که این راه آسان است؟!».
#تذکرة_الأولیاء
#ذکر_شیخ_ابوالحسن_خرقانی
@sarire_kelk