هو
میزنم حلقه ،، درِ هر خانهای ،
هست در کویِ شما ، دیوانهای ،
مرغِ جان ، دیوانهی آن دام شد ،
دامِ عشقِ دلبری دُردانهای ،
عقلها ، نعره زنان ،،، کآخر کجاست؟ ،
در جنون ،، دریادلی ، مردانهای؟ ،
ای خدا ، مجنونِ آن لیلی ، کجاست؟ ،
تا ، به گوشش ، دردَمیم افسانهای ،
ز آنکِ گوشِ عقل ، نامَحرَم بُوَد ،
از فسونِ عاشقان ، بیگانهای ،
سلسلهزلفی ، که جان ، مجنونِ اوست ،
میل دارد با شکستهشانهای ،
شهرِ ما ، پُرفتنه و پُرشور شد ،
الغیاث ، از فتنهی فتّانهای ،
زوتر ، ای قفّال ،، مفتاحی بساز ،
کز فرج ،، باشد وِرا دندانهای ،
#قفّال = کلیدساز
#مفتاحی = کلیدی
هین ، خمُش کن ،، کژ مَرُو ، فرزین نِهای ،
کی؟ ، چو فرزین کژ رَوَد فرزانهای؟ ،
#فرزین = مهرهی وزیر در شطرنج
#مولانا
غزل ۲۹۱۸