eitaa logo
پیر طریقت
1.3هزار دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
706 ویدیو
46 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هو اوصاف عارف از لسان حجة الحق ابوعلی سینا: اَلْعارِفُ شُجاعٌ‌ کَیفَ لا وَ هُوَ بِمُعزِلٍ عَنْ تَقیَّهِ المَوت عارف شجاع است و از هیچ امری هراس ندارد حتی مرگ، و چگونه چنین نباشد که او قبل از مرگ طبیعی، به اراده خود مرده است و مرگ را بارها چشیده است. • اشارات و تنبیهات - نمط نهم - تنبیه ۲۴ @zonnoun
هو ‍ ﷽ 💫🕊 @khaksarx خلوت و ذکر: خلوت نیکو آن بود که در تنهایی با خدا مأنوس باشی و در ذکر و یاد و عبادت او باشی که بسا خلوت که از سکوت خالی بود، در بیرون کس نبود ولی در درون تو صد جنجال باشد. در بیرون چیزی نبینی امّا در درون صد نسّاج به بافندگی مشغول اند. و بسا پختگان که در میان جمعند و از جمع فارغ، چشم با ناخدا و دل با خدا دارند گوش به آواز و در دل صد راز، در روی مردم نگرند و در کوی جانان باشند که این مقام البته کار مبتدیان نیست. @khaksarx🕊
هو باز گردد عاقبت این در بلی رو نماید یار سیمین بر بلی ساقی ما یاد این مستان کند بار دیگر با می و ساغر بلی
هو ای جان من! خواه دانی و خواه نه، دم که هست همیشه در ذکرِ «هو» می‌باشد یعنی در «هو» می‌آید و در «هو» می‌رود و عطایِ محض‌ِحق‌تعالى‌ست همه‌کس را. وای بر ما که قدر این عطا نمی‌دانیم و شکر این نعمت نمی‌گذاریم! پس فهم بایدکرد که دم که می‌آید ومی‌رود، در کدام حرف وکدام صوت است؛ پس هرکه دانست، خود را در این معنا رفیق کرده و فهم را در این عمیق غریق؛ تا به حدی‌که خود را باخت و معشوق را یافت.
هو وگفت: شما عاشق شده اید بر کسی که بر شما عاشق شده است؟ وگفت: آدمی عاشق است بر شقاوتِ خویش. وگفت: ما به ادب محتاج تریم از بسیاری علم. وگفت: هر که سایه ی نفس از نفسِ خویش برگیرد ، عیشِ خلایق در سایه ی او بُوَد.
هو هرکه با ما تعلق گرفت و از این شراب مست شد ، هرجا که رود، با هرکه نشیند و با هر قومی که صحبت کند، او فی الحقیقه با ما نشیند و با این جنس آمیزد؛ زیرا که صحبت اغیار آینه صحبت یار است و آمیزش با غیر جنس موجب محبت و اختلاط با جنس است.و بضدها تتبین الاشیاء فیه مافیه مولانا
هو بر خاندان چه گرید ؟ یکی به خدا پیوست بر او می گرید ، بر خود نمی گرید ! اگر از حال خود واقف بودی بر خود گریستی و همه قوم خود را حاضر کردی و زار زار بگریستی بر خویشتن. «مقالات شمس» دیده آ بر دیگران نوحه گری مدتی بنشین و بر خود می گری
هو بدان كه عالم جسماني ضدّ عالم روحاني است؛ چنان كه دنيا ضدّ آخرت است؛ و بدان كه درنگ ما در اين عالم، اندكي خواهد بودن و ما را اينجا نخواهند گذاشتن و همچنان كه آمدن ما به اختيار نبود، رفتن هم به اختيار نخواهد بودن! و بدان كه اين متاعي كه اينجا مي خيزد، لايق آنجا نيست و آن عالم را متاعي است خاص شهاب_الدين_سهروردي
هو در میکده دوش صاحبی دیدم مست تسبیح به گردن و صراحی در دست گفتم ز چه در میکده جا کردی! گفت : از میکده هم به سوی حق راهی هست ☆☆جناب  شیخ بهایی☆☆
هو ای عاجز که تو سر و طاقت عشق نداری، ابلهی اختیار کن که هرکه بهشت جوید، او را ابله می خوانند. جهانی طالب بهشت شده اند، و یکی طالب عشق نیامده! از بهر آنکه بهشت، نصیب نفس و دل باشد، و عشق نصیب جان و حقیقت. هزار کس طالب مهره باشند و یکی طالب دُر و جوهر (گوهر) نباشد. حضرت عین القضات همدانی
هو ای‌ بی‌خبران شکل ِ مجسـّم هیچ است.
هو شخص بیدار کیست؟ شخص بیدار آگاه است به چراییِ بودنش و نسبت به آن اقدام میکند. هر که هستی هر کجا هستی اهل هر مکتب و مذهب و آئینی هستی بدان که روحی درونت هست و تا آنرا نشناسی به درونت پِی نبرده‌ای پرده پرده آنقدر از هم دریدم خویش را تا که تصویری ورای خویش دیدم خویش را
هو وه! چه فرخنده شبی باشد و خرم روزی! که فراق تو مبدل شده باشد به‌ وصال
هو برو به میکده و چهره ارغوانی کن مرو به صومعه کان جا سیاه کارانند
هو ای کاش سحر ناید و خورشید نزاید کامشب قمر این جا قمر این جا قمر این جاست ...
هو من من نیم و اگر دمی من منمی این عالم را چو ذره بر هم زنمی گر آن منمی که دل ز من برکنده است خود را چو درخت از زمین برکنمی
هو ما بر در عشق حلقه‌کوبان تو قفل‌ زده، کلید برده... شمس
هو هر که به دریای نور رسیده باشد و در دریای نور غرق شده باشد ، آن را علامات بسیار باشد ؛ با خلق عالم، به یکباره به صلح باشد. به نظر شفقت و مرحمت در همه نگاه کند. مدد و معاونت از هیچ کس دریغ ندارد و هیچکس را به گمراهی و بیراهی نسبت نکند و همه را در راه خدای داند. شیخ عزیزالدین نسفی (ره)
هو چون دیدهٔ اندرونی گشاده شود "دیدهٔ ظاهر بر هم باید نهادن و لب بر هم بستن" و این پنج حس ظاهر را دست کوتاه باید کردن و حواس باطن را در کار باید انداختن تا این بیمار چیز اگر‌ گیرد به دست باطن گیرد و اگر بیند به چشم باطن بیند و اگر شنود به گوش باطن شنود و اگر بوید به شَم باطن بوید و ذوق وی از خلق جان باشد چون این معنی حاصل آمد پیوسته مطالعهٔ سرّ آسمانها کند و از عالم غیب هر زمان آگاهانیده شود. حضرت شهاب الدین سهروردی (ره) روزی با جماعت صوفیان
هو به دل آهنگِ خدا داشتن، برتر است از خسته کردنِ جوارح به عبادت القَصدُ إلَی اللّه تعالی بِالقُلُوبِ أبلَغُ مِن إِتعابِ الجَوارِحِ بِالأعمال حضرت امام جواد (علیه السلام) بحار الأنوار ج ۷۸   ص ۳۶۴
هو دل را طلب کن که مقصود از حج ، حج دل است . میدانم که می پرسی دل کجاست؟ و من پاسخ میدهم . دل آنجاست که درباره اش فرمود : " دلِ مومن میان دو انگشت از انگشتان خداوند رحمان است." تمهیدات شیخ شهید عین القضات همدانی(ره)
هو ابن العربی: خلیفه نیست مگر کسی که حق تعالی وی را  بر بندگانش خلیفه کرده باشد، نه کسی که مردمان انتخابش کرده و بر کرسی خلافت نشانده و با او بیعت کرده و بر خویش پیشوا داشتند و بر خودشان حاکم کردند، این همان درجه کمال است فلا یکون خلیفه الا من استخلفه الحق علی عباده،لا من اقامه الناس و بایعوه و قدموه لانفسهم و علی انفسهم،فهذه هی درجه الکمال. معرفت کیمیای سعادت شیخ محیی الدین ابن عربی قدّس سرّه
هو بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ سُبْحَانَ المُنَفِّسِ عَن کُلِّ مَدیون سُبْحَانَ المُنَفِّسِ عَن کُلِّ مَحزون سُبْحَانَ العالمِ بِکُلِّ مَکنون سُبحان مَن جَعَلَ خزائنُهُ بین الکاف و النّون سُبْحَانَهُ إِذَا قَضَىٰ أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ فَسُبحَٰنَ ٱلَّذِي بِيَدِهِۦ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيءࣲ وَإِلَیهِ تُرجَعُونَ دعایی که پیرم حنفی هر از گاهی می خواند مجرب برای رهایی از تنگدستی و ناراحتی @vejdaniyehtarighati