eitaa logo
پیر طریقت
1.3هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
721 ویدیو
47 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هو هر آنکه ، پهلویِ تو خانه گیرد ، به پیشش ، پَست شد بامِ ثریّا ،
هو عیسی علیه السلام بسیار خندیدی، یحیی علیه السلام بسیار گریستی. یحیی به عیسی گفت که  "تو از مکرهای دقیق قوی ایمن شدی که چنین می خندی ؟ عیسی گفت که " تو از عنایت ها و لطف های دقیق لطیفِ غریبِ حق قوی غافل شدی که چندینی میگریی؟" ولییّ از اولیا حق درین ماجرا حاضر بود ، از حق پرسید "از این هر دو، که را مقام عالی تر است ؟" جواب گفت که "من آنجا ام که ظن بنده ی من است به هر بنده مرا خیالی است و صورتی است هر چه او مرا خیال کند من آنجا باشم. " اکنون تو  می آزما که از گریه و خنده، از صوم و نماز، و از خلوت و جمعیت، و غیره تو را کدام نافع تر است و احوال تو به کدام طریق راست تر می شود و ترقیّت افزون تر، آن کار را پیش گیر . فیه ما فیه مولانا
هو «مرغی که از زمین بالا پرد، اگر چه به آسمان نرسد، اما این قَدَر باشد که از دام دورتر باشد و برَهَد. و همچنین اگر کسی درویش شود و به کمال درویشی نرسد، اما این قدر باشد که از زمره‌ی خلق و اهل بازار و از زحمت‌های دنیا برهد و سبک‌بار گردد که: نَجَا المخفّفون و هَلَک المُثَقلون- سبک‌باران رستگار شدند و گران‌باران تباه گشتند.» نفحات الأنس  جامی
هو اگر به عرش رَوى هیچ سود نباشد، و اگر بالای عرش رَوى،و اگر زیرِ هفت طبقهء زمین، هیچ سود نباشد. درِ دل می باید که باز شود. جان کندنِِ همه انبیا و اولیا و اصفیا برای این بود این می جُستند. همه عالم در یک کس است چون خود را دانست، همه را دانست.
هو ای برده دلم به غمزه، جان نیز ببر بردی دل و جان، نام و نشان نیز ببر گر هیچ اثر بماند از من به جهان تأخیر روا مدار، آن نیز ببر عین القضات همدانی
هو آخِر، مردم می‌پندارند که این «اَنَا الْحَقّ» گفتن، دعویِ بزرگی است. «اَنَا الْعَبْد» گفتن، دعوی بزرگ است. اَنَا الْحَق عظیم تواضع است، زیرا این که می‌گوید "من عَبدِ خدایم"، دو هستی اثبات می‌کند: یکی خود را و یکی خدا را امّا آنکه «اَنَا الْحَق» می‌گوید، خود را عَدَم کرد، به باد داد. می‌گوید که: اَنَا الْحَق، یعنی من نیستم، همه اوست، جز خدا را هستی نیست، من به کلّی عَدَمِ مَحض‌ام و هیچ‌ام. تواضع در این بیشتر است. فیه ما فیه
هو و گفت: «یکی گناه بعد از توبه زشت تر بود از هفتاد گناه پیش از توبه.» تذکرة الاولیاء ذکر یحیی معاذ رازی "رحمة الله علیه"
هو نگین ختم رسالت پیمبر عربی شفیع روز قیامت محمد مختار اگر نه واسطهٔ موی و روی او بودی خدای خلق نگفتی قسم به لیل و نهار حضرت سعدی قدس سره. @salvatia
هو در این ره انبیا چون ساربانند دلیل و رهنمای کاروانند وز ایشان سید ما گشته سالار هم او اول هم او آخر در این کار احد در میم احمد گشت ظاهر در این دور اول آمد عین آخر ز احمد تا احد یک میم فرق است جهانی اندر آن یک میم غرق است بر او ختم آمده پایان این راه در او منزل شده «ادعوا الی الله» مقام دلگشایش جمع جمع است جمال جانفزایش شمع جمع است شده او پیش و دلها جمله از پی گرفته دست دلها دامن وی احد در میم احمد گشت ظاهر در این دور اول آمد عین آخر ز احمد تا احد یک میم فرق است جهانی اندر آن یک میم غرق است حضرت شیخ محمودشبستری قدس سره. @salvatia
هو یکی صد زاری می‌کند بر در، که در خانه لحظه‌ای راه دهند، می‌گویند: البته راه نیست.  و یکی می‌زارد که ساعتی رها کنید تا بیرون بروم؛ می‌گویند: نی ، آن کی شود؟ ای خواجه هر کسی حال خود می‌گویند، و می‌گویند که کلام خدای را معنی می‌گوییم!!
هو به کوی عشق منه بی‌دلیل راه قدم که من به خویش نمودم صد اهتمام و نشد فغان که در طلب گنج نامه مقصود شدم خراب جهانی ز غم تمام و نشد
هو نه آنچه که چشم می‌تواند ببیند ، بلکه آنی که با آن ، چشم می‌تواند ببیند. نه آنچه که گوش می‌تواند بشنود ، بلکه آنی که با آن ، گوش میتواند بشنود. نه آنچه که سخن می‌تواند بیان کند ، بلکه آنی که با آن ، سخن می‌تواند بیان شود. نه آنچه که ذهن می‌تواند فکر کند ، بلکه آنی که با آن ، ذهن می‌تواند فکر کند. بدان که برهمن ازلی و ابدی هست.