eitaa logo
پیر طریقت
1.3هزار دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
706 ویدیو
46 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هو رسول خدا صلى الله عليه و آله: خداى عزوجل مى فرمايد: هرگاه ياد من بر بنده ام غالب شود ، خواهش و خوشى او را در ياد خود قرار دهم و چون خواهش و خوشى او را در ياد خود قرار دهم عاشق من شود و من نيز عاشق او گردم و چون عاشق يكديگر شديم حجاب ميان خود و او را بردارم و عشق خود را بر جان او چيره گردانم ، چندان كه مانند مردم دچار سهو و غفلت نمى شود. 📖كنزالعمال @AsrareTohid
هدایت شده از لینک
🛑 حفظ قرآن دیگر آرزو نیست! اگه دوست داری حافظ قرآن بشی...😋 اگه دوست داری بچه ات قرآن خون بشه...😋 اگه دوست داری لیسانس بگیری...😋 همین الان عضو کانال زیر شو👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2046951599Cfbcfadddb1
هدایت شده از لینک
وای خدا تو 11 ماه حافظ کل شدم!😳 اگه دوست داری خیلی زود حافظ قرآن بشی و بتونی بگیری و... همین الان عضو کانال زیر شو👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2046951599Cfbcfadddb1 https://eitaa.com/joinchat/2046951599Cfbcfadddb1
هو ذکر الهی را در اوایل حال چندان باید به زبان مداومت نمود که آن ذکر قلبی شود و قلب سالک بدون مزاحمت و مشارکت لسان ذاکر گردد که در جمیع احوال در خواب و بیداری بی اختیار زبان قلب ذاکر متذکر بود و اگر سالک ذاکر به این مقام رسد لازم است که مراقب شود قلب را به ذکر خفی قلبی و عزل نماید لسان را از ذکر تا آنکه بگردد قلب او مستغرق در ذکر الهی و غایب شود شخص سالک از حواس ظاهریه و مشاهده نماید ملکوت الهیه را به بصیرت قلبیه. رساله خطی آداب المریدین فی السلوک حضرت میرزا ابوالقاسم راز شیرازی ذَهَبی @erfaneeslami1
هو و باید دانست که قلب و نفس و روح یکی است و این سه اسم به اعتبارات مختلف است، امّا اینکه او را قلب می‌گویند به سبب تقلّب او از خواطر [است]؛ کما فی الحدیث: «قلب المؤمن بین اصبعین من اصابع الرّحمن یقلّبه کیف یشاء» یعنی: «دل مؤمن ما بین دو انگشت است از انگشت‌های حضرت رحمن، می‌گرداند او را به هر نحو که می‌خواهد». مقصود از «اصبعین» در حقیقت لطف و قهر است که در مقابل این دو قبض و بسط، جلال و جمال، خوف‌ورجا، عقل و جهل، ایمان و کفر و این‌ها همه به یک حکم منتهی می‌شود. ر.ک: رسائل کاشف، زبدة المعارف
هو و باید پیش از شروع و ابتدای دخول در خلوت، چیزی تصدیق کند به فقرا از بابت شیرینی و روز اوّل غسل کند و دو رکعت نماز-قربة الی الله- به‌جا آرد؛ و اگر در مسجد جامع این ریاضت را به‌جا آورد چهل روز را، بد نیست که نیّت اعتکاف شده باشد که هم ثواب اعتکاف را برده باشد و هم خاصیت اربعین را دیده باشد، اگر چه اربعین غیر از اعتکاف است اما مانعة الجمع نیستند. و هرگاه نیّت اعتکاف کند باید مواقعه را ترک نماید و اگر نیّت اعتکاف نکند باز بهتر در اربعین ترک زن است و هرگاه ضرورت بشود ضرر ندارد اما به‌شرط آنکه بسیار با او صحبت ندارد که مصاحبت بسیار با زنان دل را می‌میراند. (ر.ک: رسائل کاشف، ارشاد المریدین، ص 34)
هو بدان ای سالک صادق که ریا در هر یک از عبادات حرام است و موجب حبط و خرابی آن است، و صاحب مغضوب درگاه حقّ است، بلکه این شرک است و اعلاء مرتبه آن است؛ چه شرک ظاهری چارۀ او زود می‌شود و ظاهر است که همه‌کس می‌تواند علاج او نمود امّا ریاء چاره آن بسیار صعب است و کم کسی باشد که آفات و خطرات او رهایی یافته باشد مگر انبیاء و ائمّه معصومین(ع) و بعد از ایشان قلیلی از عبادالله که اولیاء حقّ‌اند و منشاء این [ریا]، حبّ مال است یا جاه؛ و هر دو از ارکان محبّت دنیایی است. (رسائل کاشف، صراط الحق)
هو پس بر هر سالکی واجب است که کمال سعی و جهد نماید در مخالفت نفس-حتّی در امور مباحه- و هیچ ساعتی بلکه به عدد نَفَس زدن از کید و مکر او غافل نشود و به این سبب جهاد با نفس را جهاد اکبر فرموده است حضرت خاتم النبین (ص)؛ قال: «افضل الجهاد من جاهد نفسه التی بین جنبیه» یعنی بالاترین جهاد در راه خدا همان مبارزه با نفس خود انسان است که در باطن انسان قرار داشته، سراسر وجود او را اشغال نموده است و اکثر مردم از این معنی در کمال غفلت فرورفته‌اند. (ر.ک رسائل کاشف، دلیل المتحیرین، ص 229)
هو بدان ای طالب صادق که مرشد کسی باشد که تو را باخدا آشنا، و از ماسوی الله بیگانه گرداند، و چون خواهد شیطان تو را وسوسه کند تو را نگذارد و چون نفس خواهد تو را در ورطه هلاکت اندازد، نجات دهد. و از چنین کس درراه سلوک دین و وصول به عالم یقین گریز نباشد به جهت آنکه سالک هرچند عالم و فاضل باشد، از موسی(ع) فاضل‌تر نخواهد بود که باکمال نبوّت و درجة رسالت و اولوا العزمی، چند سال ملازمت حضرت شعیبش بایست کرد تا استحقاق مکالمه حق یابد، و بعد از آنکه به دولت مکالمه الهی رسیده بود، دگر در دبستان تعلّم علم لدنّی از معلّم خضر(ع) التماس نموده، و ابجد عشق می‌آموخت، چنانکه قصّه ایشان در کلام مجید مذکور است. (رسائل کاشف، ص 285)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مردی در قنوت نمازش گفت: خدایا به من بهترین تقاضایی که از تو میشه رو بده... پیغمبر عزیز دید و گفت اگر این دعا مستجب بشه اون..... سپاس از همراهیتون❤️ •┈•✾•🌿🔥 عضو 👇 شوید 🔥🌿•✾•┈• 🆔 https://eitaa.com/slmnghsmi •┈•✾•🌿🔥 🌷👆🌷 🔥🌿•✾•┈
هو .✍بنی‌آدم، بنی‌عادت است!و عادت‌پرستی، عین بت‌پرستی.تو می‌پنداری که بت‌پرستی، منسوخ و متروک شده است؟ هیهات!خویِ بت پرستی در آدمیان نمرده، بلکه فقط شکل‌ها و صورت‌هایی از بت‌پرستی، جای خود را به اشکال و صور دیگر سپرده‌اند؛ دیگر کسی تندیسِ تراشیده را نمی‌پرستد و بت‌های سنگی، به بت‌های کاغذی بدل شده‌اند.کو خدا؟ این عادت پرستان، عقیده‌های خود را می پرستند؛ گره‌های کورِ ذهن‌هاشان را...مگر نشنیده‌ای که از حسین منصور حَلّاج پرسیدند: تو بر کدام مذهبی؟گفت : من بر مذهبِ خدا هستم.پیرِ من، خدای تعالی است. من با نَهنده‌ی مذهب کار دارم، نه با مذهب! آتش بزنم، بسوزم این مذهب و کیشعشقَت بِنَهم به جایِ مذهب در پیشکاشکی به‌جای عادت و تقلید، پاسبانِ حرمِ دلِ خود می‌شدند! مگر محمّد مصطفی نفرمود: درباره‌ی هرچه پیش آید، باید مُفتی آن، صدقِ دل باشد. اگر دل فتوی دهد، پس امر خداست و انجامش بده و اگر فتوی ندهد‌، آن را ترک کن حتی اگر مُفتیان فراوان، به لزوم آن فتوا داده باشند!می‌گویی من ناتوانم، آیینه ندارم!اگر این اهلیت و استعداد نداری که به واسطۀ دل خود بدانی، دلِ کسی دیگر که این اهلیت را یافته باشد بجوی و بپرس ، تا دلِ دیگری آیینه‌ی تو باشد.هرچه از مخلوقات شنیده‌ای فراموش کن و هرچه شنیده‌ای نشنیده بگیر!مخاطب حرفهای من نه معاصران، بلکه نیامدگانند.اگر هم جایی گفته‌ام که مخاطب شمایید، اما مقصود، مخاطبان غایب‌اند که پس از ما خواهند آمد.پیر من خداست و او مرا مثل میوه‌ای که باید برسد و مثل مویی که باید سفید شود و مثل جوانی که باید به پیری ‌برسد، به راهِ دل، دلالت می‌کند...
هو گویی درخت را درجنباند تا میوه فرود آید وقتی باشد که به جنبانیدن میوه باز رود و فرو نیاید همه چنان نباشد که بیاید چاره نیست الّا سکوت و تسلیم است هر شجره در این صورت نیست اینجا هیچ طریق دیگر نیست الّا سکوت و تسلیم.
آیت الله سید فرید موسوی (ره)
هو ⭕️ بدان که ذکرِ تقلیدی دیگر است و ذکرِ تحقیقی دیگر: آنچه از راه افواه به درِ سمعِ صورتی درآید آن ذکرِ تقلید است و چندان کارگر نیاید. و ذکرِ تحقیقی آن است که به تصرف تلقينِ صاحب ولایت، در زمین مستعدِ دلِ مرید افتد. و ذکر که صاحب ولایت تلقین کند ثمره‌ی مشجره‌ی ولایتِ اوست، که او هم تخم ذاکر به تلقين صاحب ولایتان گرفته است. چون تخم ذکر، پرورده‌ی ولایت باشد، و زمین دل شیار کرده‌ی ارادت بُوَد، و از آفتاب اخلاص و همت شیخ مدد یابد، سبزه‌ی ایمان زود بروید و روز به روز در تزايد باشد تا غرس احساس گردد، و به ترتیب شجره‌ی عرفان شود. (مرصادالعباد) 📕 تأليف: دکتر سیدصادق گوهرین جلد۵، ص۳۲۲ @sarire_kelk
هو افراطیونِ مذاهب به جای این که خود را در عشقِ خداوند گم کرده و به جنگ در مقابلِ نفس خود بپردازند، به جنگ مردم می‌روند و موجی از ترس ایجاد می‌کنند. وقتی آن‌ها با چشمانِ آلوده‌به‌ترس دنیا را می‌نگرند، تعجبی ندارد که آن‌ها از چیزهای زیادی می‌ترسند! 📕 ✍️ ترجمه: پوران حسن‌زاده ص۲۷۱ @sarire_kelk
هو ای شاه ولایت دو عالم مددی بر عجز و پریشانی حالم مددی ای شیر خدا زود به فریادم رس جز حضرت تو پیش که نالم مددی
هو ای شیر خدا امیر حیدر فتحی وی قلعه گشای در خیبر فتحی درهای امید بر رخم بسته شده ای صاحب ذوالفقار و قنبر فتحی
هو من نیز چو تو عاقل و هشیار بدم بر جملهٔ عاشقان به انکار بدم دیوانه و مست و لاابالی گشتم گوئیکه همه عمر در این کار بدم رباعی مولانا - رباعی شمارهٔ ۱۳۵۳
هو خراباتست و رندان لاابالی حریفان سر خوشان لاابالی در میخانه را خمّار بگشود صلای میخواران لا ابالی حضور شاهد غیب است اینجا ندیمان همدمان لاابالی بگو ای مطرب عشاق بنواز نوای بیدلان لا ابالی به دور چشم مست ساقی ما حیاتی یافت جان لاابالی ز سرمستان کوی عشق ما جو نشان عاشقان لاابالی درون خلوت سید شب و روز بود بزمی از آن لاابالی
هو یک شبی مجنون نمازش را شکست بی وضو در کوچه لیلا نشست عشق آن شب مست مستش کرده بود فارغ از جام الستش کرده بود سجده ای زد بر لب درگاه او پر ز لیلا شد دل پر آه او گفت یا رب از چه خوارم کرده ای بر صلیب عشق دارم کرده ای جام لیلا را به دستم داده ای وندر این بازی شکستم داده ای نشتر عشقش به جانم می زنی دردم از لیلاست آنم می زنی خسته ام زین عشق، دل خونم مکن من که مجنونم تو مجنونم مکن مرد این بازیچه دیگر نیستم این تو و لیلای تو … من نیستم گفت: ای دیوانه لیلایت منم در رگ پنهان و پیدایت منم سال ها با جور لیلا ساختی من کنارت بودم و نشناختی عشق لیلا در دلت انداختم صد قمار عشق یک جا باختم کردمت آوارهء صحرا نشد گفتم عاقل می شوی اما نشد سوختم در حسرت یک یا ربت غیر لیلا بر نیامد از لبت روز و شب او را صدا کردی ولی دیدم امشب با منی گفتم بلی مطمئن بودم به من سر میزنی در حریم خانه ام در میزنی حال این لیلا که خوارت کرده بود درس عشقش بیقرارت کرده بود مرد راهم باش تا شاهت کنم صد چو لیلا کشته در راهت کنم
هو آن که منعِ منِ مخمور ، ز صهبا می‌کرد ، لبِ میگونِ تو را ، کاش تماشا می‌کرد ،
هو چون به مطلوب رسیدی، طلب نیز حجاب راه بود. ترکش واجب باشد. عین‌القضات همدانی
هو صوفی آن بود که: صافی شود از کدر و پر شود از فکر و در قرب خدای منقطع شود از بشر و یکسان شود در چشم او خاک و زر. و گفت: تصوف اندک خوردن است و با خدای آرام گرفتن و از خلق گریختن سهل تستری
هو مسلمانی چیست؟ جز مخالفت با هوای نفْس که همه بنده آنند؟ آزادی در چیست؟ جز در بی آرزویی، در حالی که همگان اسیر آرزوها و قربانی شهوت های خویش اند؟ و خداپرستی چیست؟ جز رهایی از خویشتن پرستی؟ شمس تبریزی
هو توصیه های عرفانی میرزا عل آقا قاضی:     سه مورد درباره حلم (که لازم است بدانی این است که اگر) کسی به تو بگوید : اگر یک کلمه بگویی، ده تا می شنوی ! بگو: اگر ده کلمه بگویی، یکی هم نمی شنوی ! و [اگر] کسی به تو ناسزا بگوید، به او بگو: اگر در آنچه می گویی، راست گو هستی، از خدا می خواهم که مرا ببخشد و اگر در آنچه می گویی، دروغ می گویی، پس از خدا می خواهم از تو درگذرد و اگر کسی به تو وعده فحش دادن داد، به او وعده خیرخواهی و مراعات [حال او را] بده.”