هو
إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِهِ صَفًّا كَأَنَّهُم بُنْيَانٌ مَّرْصُوصٌ
آیه ۴ سوره مبارکه صف
قطعا خداوند كسانی را كه در راه او متحد چون صفی پیوسته مبارزه میكنند ،چنانكه گویی بنایی پولادین و استوارند ، دوست میدارد.
هو
منزلگه آن یار اگر خانه من بود
فردوس برین گوشه کاشانه من بود
شاهان جهان را نشدی هیچ میسر
آن گنج مرادی که به ویرانه من بود
هر گوشه چشمی که نمود آن شه خوبان
تیری به دل خسته دیوانه من بود
گرسوخت مرا جلوه دیدار عجب نیست
کان شمع مراد دل دیوانه من بود
هر ناحیه شد جلوه گر از حسن نگاری
از پرتو آن دلبر جانانه من بود
گر هوش مرا برد لبش روح و روان داد
کان آب حیات و می و میخانه من بود
برد آن خم ابرو، ز کنشتم سوی محراب
در بی خبری دید که بتخانه من بود
لطف ازلی گفت که ای فانی محروم
آزادیت از پند حکیمانه من بود
انصاری همدانی قدس سره
هو
رباح القیسی گوید حج ها بسیار کرده بودم ، روزی اندر زیر ناودان ایستاده بودم گفتم یارب از حج های خویش چندینی بر رسول الله صلـی الله علیه وسلـم بخشیدم و ده بده یار رسول بخشیدم و دو بپدر و مادر بخشیدم و باقی بهمه مسلمانان بخشیدم و هیچ خویشتن را باز نگرفت هاتفی گفت سخاوت همی کنی بر ما ، ترا و مادر وپدر ترا و هر که شهادت حق بیاورد جمله را بیامرزیدیم.
📚 ــ رساله قشیریه ، ص ۲۰۴
@salvatia
هو
«الدّنیا سِجنُ المؤمن»
سجّین از آن جهت باشد که هر که در او است محبوس و مقیّد است به تعلّقات جسمانیّه و قیود ظلمانیّه، و محروم و محجوب است از انوار روحانیّه، مگر عارفانی که تعلّقات جسمانیّه را منقطع کردند، و از این قید بجستند و از این حبس برستند و گفتند: بیت:
دست و پایی زدیم و هیچ نشد
پشت پایی زدیم و وارستیم
پس از تنگنای حبس ظلمانی به فضای قدس نورانی رسیدند. فرد:
بگذشتند از جحیم و نشستند در نعیم
📚 نصوص الخصوص فی ترجمة الفصوص
فصّ عیسوی
@IbnAarabi
هو
وقتی سخن در اتّباع آنحضرت و استغراق محبّت وی - صلی الله علیه و سلم- افتاد، فرمودند:
یک باری میبینم که بالای قبّهٔ شریف حضرت کائنات - صلی الله علیه و سلم- برآمده، و قُبّه از بالا شقّ شده و ما از راه آن شق بر موضع قبر شریف افتاده و درون آن درآمده، محو و متلاشی گشتهایم. بعد از آن قوّتی پیدا شده که از مشرق تا مغرب گرد جمیع آفاقِ عالم برآمدهایم.
دیدن این واقعه در زمانِ حیات شیخ (علی متّقی - قدس سره-) بود.
ایشان فرمودند که تعبیر این خواب آن است که صاحب آن در اتّباع آنحضرت - صلی الله علیه و سلم- کامل آید و در محبت آنحضرت - صلی الله علیه و سلم- مستغرق و فانی گشته، به صفت بقای بالله متّصف شود.
📗 اخبار الاخیار
ذکر حضرت شیخ عبدالوهاب متقی - قدس سره-
@Salvatia
هو
حضرت حافظ - قدس سره- :
بوسیدنِ لب یار، اوّل ز دست مگذار
کاخر ملول گردی از دستِ لب گزیدن
▫️شرح عرفانی:
بوسیدن لب یار: کنایه از حصول نمودنِ جذبهٔ عشق و محبت که در اصطلاح صوفیه، بوسه کنایه از جذبهٔ عشق و محبت بود.
اوّل: کنایه از دنیا که نشأة الاولی، و آخر، عُقبی که نشأة الاخرى. و مراد از هر دو: بدایت و نهایت.
معنی آن است که حاصل کردن جذبهٔ عشق و محبت در دنیا از دست مده. که اگر از حصول آن بیبهره مانی، در عقبی ملول شوی. از دستِ لب گزیدن، حسرت و افسوس خوردن. یعنی همچون زاهدان ظاهر پرست، خود را متراش که به مقتضای وَاعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّى يَأْتِيكَ اليقين به ظاهرِ بندگی خیره شدند و خوض در باطن نمیکنند و از عرفان بهره نمیسازند تا در عقبی به دیدن مراتب عارفان افسوس خوری و حسرت بری: وَ مَنْ كَانَ فِي هَذِهِ أَعْمَى فَهُوَ فِي الآخِرَةِ أَعْمَى وَ أَضَلُّ سَبِيلاً.
📗 بدر الشروح
@salvatia
هو
میفرمودند: شیخ محییالدین ابن عربی - قدّس الله روحه- فرمودند: اربابِ فقر و سلوک اگرچه از اشرافِ قوماند -مثلاً ملامتیه- ، باید که طریقه و نسبتِ خود را به مطالعه و گفت و گویِ علوم دینیه سِتر کنند -اگر استعداد و صلاحیتِ این اشتغال داشته باشند- و الاّ به امری از امور دنیوی از بیع و شِری و نوعی از انواع مکاسب مشغول باشند و حفظ و سترِ نسبتِ خود کنند و خود را به تجرّد و عدمِ اشتغال ممتاز نگردانند.
📚 ملفوظات خواجهٔ احرار
@IbnAarbi
هو
معشوق چون خواهد که عاشق را برکشد ، نخست هر لباس که از هر عالمی با او همراه شده باشد از او برکشد و بَدَل آن خلعتِ صفات خودش درپوشاند .
فخرالدین عراقی
هو
ما عاشق و رند و مست و عالم سوزیم
با ما منشین اگر نه بدنام شوی..
#حافظ
@shahnematollahvali
هو
آن دم که با تو باشم یک سال هست روزی
وان دم که بی تو باشم یک لحظه هست سالی
#حافظ
@shahnematollahvali
هو
هر که باشیم، هر کجای دنیا زندگی کنیم، همگی جایی در اعماقمان نوعی حس کمبود داریم.
انگار چیزی اساسی گم کردهایم و میترسیم نتوانیم آن را پس بگیریم.
آنهایی هم که میدانند چه چیزی کم دارند، واقعا انگشت شمارند...
#الیف_شافاک
هو
روزی شبلی نزد جنید بغدادی رفت و گفت : گویند گوهر حقیقت نزد تو است آن را یا به من بفروش و یا ببخش .
جنید گفت: اگر بخواهم که بفروشم، تو بهای آن را نداری و از عهده قیمت آن بر نمی آیی و اگر بخواهم که آن را رایگان به تو دهم قدر آن را ندانی ؛
زیرا :
هر که او ارزان خَرد، ارزان دهد
گوهری، طفلی به قرصی نان دهد
شبلی گفت: پس تکلیف من چیست؟
گفت : در صبر و انتظار باقی بمان و بر این درد، بسوز و بساز تا شایسته آن شوی،
که چنین گوهری را جز به شایستگان و منتظران صادق و دلخسته ندهند ...
تذکرة الاولیاء
عطار_نیشابوری🌹
هو
حسن بصری را گفتند: مردی بيست سال است تا نماز جماعت نيامده است و با کس اختلاط نکرده است و در گوشه يی نشسته است.
حسن پيش او رفت و گفت: چرا به نماز جماعت نيايی و اختلاط نکنی؟
گفت: مرا معذور دار که مشغولم.
گفت: به چه مشغولی؟
گفت: هيچ نفسی از من بر نميآيد که نعمتی از حق به من رسد و معصيتی از من بدو. به شکر آن نعمت و عذر آن معصيت مشغولم.
حسن گفت: همچنين مشغول باش که تو بهتر از منی.
🌿تذکرة الاولیاء🌿
هو
⭕️ بیان آنکه خطای محبّان، بهتر از صواب بیگانگان است نزد محبوب
آن بِلالِ صِدق، در بانگِ نماز
حَیَّ را هَیَّ هَمی خوانْد از نیاز
تا بِگُفتند: ای پَیَمبَر راست نیست
این خَطا، اکنون که آغازِ بِناست
ای نَبیّ و، ای رَسولِ کِردگار
یک مُؤذِّن کاو بُوَد اَفْصَح، بیار
عَیْب باشد اوَّلِ دین و صَلاح
لَحنْ خواندن لَفْظِ «حَیَّ عَلْ فَلاح»
خَشمِ پیغامبر بِجوشید و بِگفُت
یک دو رَمزی از عِنایاتِ نَهُفت
کِای خَسان، نَزدِ خدا هَیِّ بِلال
بهتر از صد حَیّ و خَیّ و قیل و قال
#مولانا
@sarire_kelk
هو
هرکس همراه شیرانِ راه حقیقت و طریقت باشد، هرگز از دریافت روزیِ معنوی بیبهره نخواهد ماند.
هرکه باشد در پیِ شیرِ حِراب
کم نیاید روز و شب او را کباب
#مولانا
@sarire_kelk
هو
به قدرِ اعتقاد و همّت سخن فرود آید. چون آمدی به طَلبِ شِکَر، در جُوالت بنگرند که چهقدر است، به قدر آن پیمایند(پیمانه کنند)...
آدمی بیاید که او را دریاها بس نکند، و آدمی باشد که او را قطرهای چند بس باشد و زیاده از آن زیانش دارد!
و این تنها در عالَمِ معنی و علوم و حکمت نیست، در همه چیز چنین است: در مالها و زرها و کانها.
جمله بیحدّ و بیپایان است امّا بر قدر شخص فرود آید، زیرا که افزون از آن برنتابد و دیوانه شود.
#مولانا
#فیه_ما_فیه
@sarire_kelk
هو
یک روز خواجه بومنصور ورقانی -که وزیر سلطان طُغرل بود- پیش شیخ [ابوسعید ابوالخیر] آمد و گفت ای شیخ مرا وصیتی فرمای.
شیخ گفت: «اولُ مَقامات العِبادِ مُراعاة قَدرِ الله و آخِر مقامات النّبوة مُراعاة حقّ المؤمنین». کار تو امروز اداء حقّوق خلق است پیوسته چشم برین خبر میدار که فردا دستگیر تو باشد که رسول صلّی الله علیه و سَلّم گفت: لایَدخُلُ الجنّة احَدُکُم حتّی یَرحَمَ العامَّة کما یَرحمُ احدُکُم خاصّته. این خلق جمله ابناء دولت تواند بهجمله به نظر فرزندی نگر. به حطام دنیا و زحمت خلق فریفته مشو، کی خلق بندۀ حاجات خویشاند اگر به حاجات ایشان وفا نمایی قبولت کنند اگر چه بسیار عیب داری و اگر حاجات ایشان نگزاری به تو التفات نکنند اگر چه بسیار هنر داری.
اسرارالتوحید فی مقامات الشیخ ابی سعید
@yarekhaksar