eitaa logo
کانال تبلیغی حجت الاسلام حبیبی
256 دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
3.7هزار ویدیو
30 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔆 ✍ حواسمان باشد 🔻ﺑﺎ "ﺯباﻥ" می‌شود ﻣﺴﺨﺮﻩ ﮐﺮﺩ، با "ﺯباﻥ" می‌شود ﺭﻭﺣﯿﻪ ﺩﺍﺩ. 🔻ﺑﺎ "ﺯباﻥ" می‌شود ﺍﯾﺮﺍﺩ ﮔﺮﻓﺖ، با "ﺯباﻥ" می‌شود ﺗﻌﺮﯾﻒ ﮐﺮﺩ. 🔻ﺑﺎ "ﺯباﻥ" می‌شود ﺩﻝ ﺷﮑﺴﺖ، با "ﺯباﻥ" می‌شود ﺩﻟﺪﺍﺭﯼ ﺩﺍﺩ. 🔻ﺑﺎ "ﺯباﻥ" می‌شود ﺁﺑﺮﻭ ﺑﺮﺩ، ﺑﺎ "ﺯباﻥ" می‌شود ﺁﺑﺮﻭ ﺧﺮﯾﺪ. 🔻ﺑﺎ "ﺯباﻥ" می‌شود جدایی انداخت، با "زبان" می‌شود وصل کرد. 🔻با "زبان" می‌شود آتش زد، با "زبان" می‌شود آتش را خاموش کرد. حواسمان به زبانمان باشد: "آلوده‌اش نکنیم" 🆔 @Masafe_akhar
✨﷽✨ 🔴 گوزنی که به شاخ‌هایش مغرور شد ✍گوزنی بر لب آب چشمه‌ای رفت تا آب بنوشد.عکس خود را در آب دید، پاهایش در نظرش باریک و اندکی کوتاه جلوه کرد، غمگین شد اما شاخ‌های بلند و قشنگش را که دید، شادمان و مغرور شد. در همین حین چند شکارچی قصد او کردند. گوزن به سوی مرغزار گریخت و چون چالاک می‌دوید، صیادان به او نرسیدند اما وقتی به جنگل رسید، شاخ‌هایش به شاخه درخت گیر کرد و نتوانست به تندی بگریزد. صیادان که همچنان به دنبالش بودند، سر رسیدند و او را گرفتند. گوزن چون گرفتار شد با خود گفت: دریغ، پاهایم که از آن‌ها ناخشنود بودم، نجاتم دادند اما شاخ‌هایم که به زیبایی آن‌ها می‌بالیدم، گرفتارم کردند. چه بسا چیزهایی که از آن‌ها ناشکر و گله‌مندیم پله صعودمان باشند و چیزهایی که در رابطه با آن‌ها مغروریم، مایه سقوطمان باشند. ‌‌‌
✍ برای شنیدن ندای قلبت وقت بگذار 🔹روزی مردی ثروتمند در اتومبیل جدید و گران‌قیمت خود با سرعت فراوان از خیابان کم‌رفت‌وآمدی می‌گذشت. 🔸ناگهان از بین دو اتومبیل پارک‌شده کنار خیابان، یک پسربچه پاره‌آجری به‌سمت او پرتاب کرد. پاره‌آجر به اتومبیل او برخورد کرد. 🔹مرد پایش را روی ترمز گذاشت و سریع پیاده شد و دید که اتومبیلش صدمه زیادی دیده است. به طرف پسرک رفت تا او را به سختی تنبیه کند. 🔸پسرک گریان، با تلاش فراوان بالاخره توانست توجه مرد را به‌سمت پیاده‌رو، جایی که برادر فلجش از روی صندلی چرخدار به زمین افتاده بود، جلب کند. 🔹پسرک گفت: اینجا خیابان خلوتی است و به‌ندرت کسی از آن عبور می‌کند. هرچه منتظر ایستادم و از رانندگان کمک خواستم، کسی توجه نکرد. 🔸برادر بزرگم از روی صندلی چرخدارش به زمین افتاده و من زور کافی برای بلند کردنش ندارم. برای اینکه شما را متوقف کنم، ناچار شدم از این پاره‌آجر استفاده کنم. 🔹مرد متاثر شد و به فکر فرورفت. برادر پسرک را روی صندلی‌اش نشاند، سوار ماشینش شد و به راه افتاد. 🔸خدا در روح ما زمزمه می‌کند و با قلب ما حرف می‌زند، اما بعضی اوقات زمانی که ما وقت نداریم گوش کنیم، او مجبور می‌شود پاره‌آجری به‌سمت ما پرتاب کند.
✨﷽✨ ✍مردی گوسفندی ذبح و آن را کباب کرد؛ به برادرش گفت برو و دوستان و نزدیکان را بگو که بیایند تا با هم این گوسفند را بخوریم. برادرش رفت و در بین دهکده صدا کرد: آی مردم کمک کنید، خانه ما آتش گرفته است. تعداد اندکی برای نجات دادن آنها آمدند، وقتی به خانه رسیدند با کباب گوسفند و نوشیدنی‌های رنگارنگ پذیرایی شدند. برادرش آمد و دید که کسانی دیگر آمده و گوسفند کباب شده را خورده‌اند.از برادرش پرسید:‌ چرا دوستان و نزدیکان را صدا نکردی؟برادرش گفت: اینها دوستان ما و شما هستند. کسانی که شما آنها را دوست و خویشاوند می‌پنداشتید، حتی حاضر نشدند یک سطل آب روی خانه شما که آتش گرفته بود، بیاندازند. خیلی‌ها هنگام کباب و گوسفند دوستان آدم هستند، وقتی خانه آتش گرفت، حتی یک سطل آب هم روی خاکسترتان نخواهند ریخت. 🔺قدر دوستان واقعیمان را بدانیم ... 🕊💫🕊
🔆 آرزوهای پس از مرگ ۹ آرزویی که انسان بعد از مرگ می‌کند و در قرآن ذکر شده است: 1⃣ يَا لَيْتَنِیٖ كُنْتُ تُرَابًا؛ ﺍی ﮐﺎﺵ خاک می‌بودم. (ﺳﻮﺭه نبأ‏، آیه ۴۰) 2⃣ يَا لَيْتَنِي قَدَّمْتُ لِحَيَاتِیٖ؛ ﺍی ﮐﺎﺵ برای آخرت خود چیزی پیش می‌فرستادم.(سوره فجر، آیه ۲۴) 3⃣ يَا لَيْتَنِیٖ لَمْ أُوتَ كِتَابِيَهْ؛ ﺍی ﮐﺎﺵ نامه اعمالم برایم داده نمی‌شد. (ﺳﻮﺭه حاﻗﺔ، آیه ۲۵) 4⃣ يَا وَيْلَتَىٰ لَيْتَنِیٖ لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِيلًا؛ ﺍی ﮐﺎﺵ فلان انسان را به دوستی نمی‌گرفتم. ‏(ﺳﻮﺭه فرﻗﺎﻥ، آیه ۲۸) 5⃣ يَا لَيْتَنَا أَطَعْنَا اللَّهَ وَأَطَعْنَا الرَّسُولَ؛ ﺍی ﮐﺎﺵ فرمانبرداری الله و رسولش صلی الله علیه و آله و سلم را می‌کردیم. ‏ (ﺳﻮﺭه أﺣﺰﺍﺏ، آیه ۶۶) 6⃣ يَا لَيْتَنِی اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا؛ ﺍی ﮐﺎﺵ راه و روش رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم را تعقیب می‌کردم. ‏ (ﺳﻮﺭه فرﻗﺎﻥ، آیه ۲۷) 7⃣ يَا لَيْتَنِیٖ كُنتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزًا عَظِيمً؛ ﺍی ﮐﺎﺵ من هم با آنها می‌بودم، حال کامیابی بزرگ حاصل می‌کردم. ‏ (ﺳﻮﺭه نساء، آیه ۷۳) 8⃣ يَا لَيْتَنِیٖ لَمْ أُشْرِكْ بِرَبِّی أَحَدًا؛ ﺍی ﮐﺎﺵ با رب خود کسی را شریک نمی‌آوردم. ‏(ﺳﻮﺭه کهف، آیه ۴۲) 9⃣ يَا لَيْتَنَا نُرَدُّ وَلَا نُكَذِّبَ بِآيَاتِ رَبِّنَا وَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِين؛ ﺍی ﮐﺎﺵ راهی پیدا شود که دوباره به دنیا برگردیم و نشانی‌های رب خود را انکار نکنیم و از جمله مؤمنین شویم‏. (ﺳﻮﺭه أﻧﻌﺎﻡ، آیه ۲۷) اینها آرزوهایی هستند که انسان بعد از مرگ دارد در حالیکه در آن زمان، دیگر فرصتی برای جبران وجود ندارد؛ پس امروز به فکر باشیم. والعاقبه للمتقین .
🔅 ✍ کلید مشکلاتت دست خداست، فقط کافی‌ست او را صدا بزنی 🔹«آدم» خطا کرد. کلید: «رَبّنَا ظلمنا أنفسنا وَإِنْ لَمْ تغفر لنا وَتَرْحَمنَا لَنَكُونَنَّ مِنْ الْخاسرِينَ» پس مورد عفو و بخشش قرار گرفت. 🔸«نوح» بین دشمنانش گیر افتاده بود. کلید: «رب اني مغلوب فانتصر» پس گشایش الهی نصیبش شد و با کشتی‌اش نجات یافت و دشمنانش نابود شدند. 🔹«زكريا» پیر بود و همسرش هم نازا. کلید: «رَبِّ لا تَذَرْنِي فَرْدًا وَأَنتَ خَيْرُ الْوَارِثِينَ» پس یحیی به او عطا گردید. 🔸«يونس» در تاریکی دریا و شکم ماهی تنها مانده بود. کلید: «لا إله إلّا أنت سبحانك إني كنت من الظالمين» پس نجات یافت. 🔹«ايوب» به مصیبت و بیماری‌های سختی دچار شد. کلید: «رَبِّ إنِّي مَسَّنِيَ الضُّرُّ» پس از درد و رنج نجات یافت. 🔸«ابراهيم» در آتش افکنده شد. کلید: «حسبنا الله ونعم الوكيل» پس نجات یافت و پیروز گشت. 🔹«يعقوب» یوسف را از دست داده بود. کلید: «إِنَّمَا أَشْكُو بَثِّي وَحُزْنِي إِلَى اللَّه» پس خداوند بعد از سال‌ها یوسف را به او برگرداند. 🔸«محمد» صلی‌الله علیه وآله در غار ثور توسط کفار محاصره شده بود. کلید: «لا تحزن إن الله معنا» پس بر آن‌ها پیروز گشت. 🔹به پروردگارت اعتماد داشته باش، میقفل‌های زندگی‌ات را خواهد گشود.
📗 «🦂 عقربی که پنج نفر را می خورد» 🔹پیامبر خدا (ص) فرمودند: در روز قیامت، از داخل جهنم عقربی خارج می شود که سر آن عقرب در آسمان هفتم است و دُمش در ته زمین و دهانش هم از مشرق تا مغرب است. آن عقرب مےگوید : «أَینَ مَن حارَبَ اللهَ و رَسُولَه؟» آنهایی که با خدا و پیامبر خدا جنگ داشتند کجا هستند؟ ✅جبرئیل فرود می آید و می پرسد: «چه کسانی را می خواهی؟ مقصودت از کسانی که با خدا و پیامبر خدا در جنگ بودند چه کسانی است؟» عقرب می گوید: آنها پنج نفرند و من می خواهم آنها را ببلعم: ❶ اول تارِکُ الصَّلوة:  آن کسی که بی نماز از دنیا رفته است، مخصوصاً اگر منکر هم بوده و نماز را قبول نداشته که دیگر هیچ! این عقرب می گوید من ارادۀ تارک الصلوة را دارم. او با خدا و پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در جنگ بوده است. ❷ دوم مانِعُ الزَّکاة:  کشاورزی که گندم داشته اما زکاتش را نمی داده، گاو و گوسفندش در حد نصاب بوده زکات نمی داده، طلا به میزان بیست مثقال داشته زکاتش را نمی داده، این عقرب می گوید: من به دنبال کسانی هستم که در دنیا زکات نمی دادند. ❸ سوم آکِلُ الرِّبا: کسانی که نزول می خوردند. در زمان ما هستند کسانی که پول می دهند و نزولش را سر ماه می گیرند. چه قدر گناه دارد. ❹ چهارم شارِبِ الخَمر: کسانی که شراب می خورند، چهارمین گروهی هستند که آن عقرب به دنبالشان هست. ❺ پنجم قَومٌ یُحَدِّثُونَ فِی المَسجِدِ حَدیثَ الدُّنیا: مردمی که در مسجد می نشینند و به جای اینکه مباحثه کنند، درس بخوانند، دعا بخوانند، حرف آخرت و مسائل شرعی و قرآن و مفاتیح بزنند، از دنیا صحبت می کنند: امروز دلار چند بود؟ طلا مظنه اش چه قدر بود؟ شنیده ام بالا رفته؟! این حرف ها جایش در مسجد نیست. آن عقرب به دنبال کسانی است که در مسجد از دنیا حرف بزنند. (برگرفته از کتاب در محضر مجتهدی) 📚حکایت‌چی|hᥱkᥲყᥲt_ᥴhι.✧.↳
✨﷽✨ ✨ اگرمستضعفی دیدی،ولی ازنان امروزت ‏به اوچیزی نبخشیدی ‏به انسان بودنت شک کن .!‏ ‏اگرگفتی خداترسی،ولی ازترس اموالت ‏تمام شب نخوابیدی ‏به انسان بودنت شک کن !
📌سه چیز را به آسانی از دست نده؛ 👈🏻"جوانی"، "وقت"، "دوست" 📌سه فرد را همیشه احترام داشته باش؛ 👈🏻"مادر"، "پدر"، "استاد" 📌از سه چیز همیشه به نفع خودت استفاده کن؛ 👈🏻"عقل"، "صبر"، "همت" 📌سه چیز را بیشتر از همیشه بشناس؛ 👈🏻"خود"، "خداوند"، "حق دیگران" 📌سه چیز را همیشه با احتیاط بردار؛ 👈🏻"قلم"، "قسم"، "قدم" 📌سه چیز را همیشه به یاد داشته باش؛ 👈🏻"مرگ"، "احسان"، "قرض" 📌لذت سه چیز را از دست نده؛ 👈🏻"مال"، "اولاد"، "آزادی"
🔴فضیلت ذکر صلوات ذکرها سه دسته هستن : یه دسته پاک کننده اند؛ گناه و زشتی رو پاک میکنن؛ مثل: «اَستغفرالله» یه دسته مدادند؛ برامون حسنه مینویسند؛ مثل: «الحمدلله»،«سبحان الله» و«لااله الاالله» امّا یه ذکری هست؛ که هم پاک میکنه و هم مداده،گناهان را پاک میکنه بجاش حسنات مینویسه!!! و اون ذکر:صلوات بر محمد و آل محمد ‌‌‌‌‌‌‌‌💯 @karballa_ir 🔙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ایراد نداره خیلیا از آقا انگشتر و چفیه میخوان ولی ادب این مرد بحرینی و درخواستش از حضرت اقا شگفت زده ام کرد👌 حتما ببینید
🔅 ✍️ دینی که در معرض خطر بود 🔹فردی که مقیم لندن بود، تعریف می‌کرد یک روز سوار تاکسی شدم در بین راه کرایه را پرداختم. 🔸راننده بقیه پولم را که برگرداند، متوجه شدم ۲۰ پنس اضافه‌تر داده است! 🔹چند دقیقه‌ای با خودم کلنجار رفتم که ۲۰ پنس اضافه را برگردانم یا نه؟ آخر سر بر خودم پیروز شدم و ۲۰ پنس را پس دادم و گفتم: آقا این را زیاد دادی. 🔸گذشت و به مقصد رسیدیم. موقع پیاده‌شدن راننده سرش را بیرون آورد و گفت: آقا از شما ممنونم. 🔹پرسیدم: بابت چی؟ 🔸گفت: می‌خواستم فردا بیایم مرکز شما مسلمانان و مسلمان شوم اما هنوز کمی مردد بودم. وقتی دیدم سوار ماشینم شدید خواستم شما را امتحان کنم. 🔹با خودم شرط کردم اگر ۲٠ پنس را پس دادید، بیایم. ان‌شاءالله فردا خدمت می‌رسیم! 🔸تمام وجودم دگرگون شد، حالی شبیه غش به من دست داد. من مشغول خودم بودم در حالی که داشتم تمام اسلام را به ۲۰ پنس می‌فروختم! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🆔 @Masaf