eitaa logo
کانال تبلیغی حجت الاسلام حبیبی
258 دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
4.1هزار ویدیو
30 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
با سلام و احترام حدیث 💞💞💞 عَنِ اَلرِّضَا عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ : «مَا زَارَنِي أَحَدٌ مِنْ أَوْلِيَائِي عَارِفاً بِحَقِّي إِلاَّ شُفِّعْتُ فِيهِ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ » . امام رضا علیه السلام: هرکدام از پیروان و دوستانم با حق‌شناسی و معرفت مرا زیارت کند، تک تکشان را در قیامت شفاعت خواهم کرد. منتخب عیون اخبار الرضا(ع)، صفحه 343
🌍 شهید یوسف قربانی شهیدی که دردنیا هیچکس را نداشت و برای آب نامه‌ می‌نوشت 🔹محل تولد: زنجان تاریخ تولد: ۱۳۴۵ تاریخ شهادت: ۱۳۶۵/۱۰/۱۹ نام عملیات: کربلای۵ منطقه عملیاتی: شلمچه 🔹در ۶ ماهگی پدر، در ۶ سالگی مادر و در ۸ سالگی مادربزرگش و برادرش را در تصادف از دست داد؛ زمانی هم که شهید شد، غریبانه دفنش کردند 🔹چند دقیقه قبل از عملیات، یکی از هم‌رزمان خبرنگارش از او پرسید: آقا یوسف! غواص یعنی چی؟ او پاسخ داد: غواص یعنی مرغابی امام زمان (عج) 🔹 نامه برای آب... هم‌رزم یوسف می‌گوید: هر روز می‌دیدم یوسف گوشه‌ای نشسته و نامه می‌نویسد! با خودم می‌گفتم یوسف که کسی را ندارد برای چه کسی نامه می‌نویسد؟ آن هم هر روز. 🔹یک روز گفتم یوسف جان برای کی نامه می‌نویسی؟ نامه‌ات را پست نمی‌کنی؟ 🔹دست مرا گرفت، قدم‌زنان کنار ساحل اروند بُرد، نامه را از جیبش درآورد، و داخل آب انداخت! چشمانش پر از اشک شد و آرام گفت: من برای آب نامه می‌نویسم، کسی را ندارم که 🔻به یادش، در گروه‌ها ارسال کنیم تا سیلی از فاتحه و صلوات به روح مطهر این شهید عزیز هدیه شود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پنجشنبه و ياد درگذشتگان 🍁هیچ هدیه‌ای شادی بخش‌تر از طلب آمرزش برای اموات نیست...🍁 🍁خدایا🙏 ✨همه اموات‌ و ✨گذشتگانمان را ✨ببخش و بیامرز و ✨قرین رحمت خویش قرار بده... 🍁آمین 🙏 🙋@salam_sobhbekhyr
درشلوغی های دنیامن به دنبال توام درشلوغی های محشرتوبیادنبال من
🔷 ۲۷ اردیبهشت سالروز وفات آیت الله بهجت (ره) و ماجرای عنایت باورنکردنی ایشان به شهید مدافع حرم استان اصفهان! 🔹در نوجوانی عضو تیم فوتبال سپاهان اصفهان بود و مدتی بعد طلبه می شود. یک شب خوابی زیبا و معنوی می بیند. به نزد عالم ربانی استان اصفهان حضرت آیت الله ناصری (ره) می رود و آن خواب را برای ایشان تعریف می کند. او به ایشان می گوید پیشنهاد می کنم به شهر قم بروید و خواب خود را برای حضرت آیت الله بهجت نیز تعریف کنید. 🔹چند روز بعد با هر سختی که بود به محضر آیت الله بهجت شرفیاب می شود و خوابش را برای ایشان نیز تعریف می کند. حضرت دستش را روی زانوی او گذاشت و از ایشان شغلش را پرسید. او می گوید طلبه هستم. 🔹آقا به او فرمود: «باید به سپاه پاسداران ملحق شوی و لباس سبز مقدسش را بپوشی.» آیت الله بهجت در ادامه اسم این جوان را می پرسد و او می گوید که نامم فرهاد است. آیت الله بهجت به او می گوید حتماً باید نامت را به «عبدالصالح» یا «عبدالمهدی» تغییر دهی و او هم مدتی بعد نامش را تغییر می دهد. 🔹حضرت در ادامه به او مژده ای می دهد و می گوید: شما در روز شهادت امام حسن عسکری (علیه السلام) و آغاز امامت حضرت مهدی «عجل الله تعالی فرجه» به شهادت خواهید رسید اما یکی از سربازان امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) هستید و هنگام ظهور ایشان نیز با وی رجعت می کنید! 🔹همسر شهید می گوید: سال ۸۴ یک روز بعد از عقدمان رفته بودیم گلستان شهدا که آنجا به من گفت: حرف مهمی با شما دارم که در مراسم خواستگاری عنوان نکردم، چون می‌ترسیدم اگر بگویم حتماً جوابتان منفی می‌شود. گفتم: چه حرفی؟ گفت: شما در جوانی مرا از دست می‌دهید و من شهید می‌شوم. نگاهی به او کردم و گفتم: با چه سندی این حرف را می‌زنید؟ مگر کسی از آینده خودش خبر دارد؟ او گفت: من قبل از ازدواج، زمانی که درس طلبگی می‌خواندم، خواب عجیبی دیدم. رفتم خدمت آیت‌الله ناصری و خواب را برای ایشان تعریف کردم. ایشان از من خواستند که در محضر آیت‌الله بهجت حاضر شوم و خواب را برای وی تعریف کنم. وقتی به حضور آیت‌الله بهجت رسیدم، نوید شهادتم را از ایشان گرفتم. 🔹سال ۸۵ به سپاه اصفهان و تیپ نجف اشرف می پیوندند‌ و نهایتاً در سال ۱۳۹۴ (۷ سال پس از رحلت آیت الله بهجت) ندای «هل من ناصر» مظلومان منطقه را شنید و به سوریه رفت. همسر شهید می‌گوید: «سه روز قبل از شهادتش خواب دیدم در حرم حضرت زینب (سلام الله علیها) هستم. عکس همه‌ شهدا به دیوارهای حرم بود و عکس همسرم نیز در بین آن‌ها قرار داشت. از شوکی که به من وارد شد، داد زدم و گفتم: «وای، همسرم شهید شد.» از خواب پریدم. اتفاقی دو سه ساعت بعد تماس گرفت. به او گفتم: «خوابت را دیدم.» گفت: «چه خوابی؟» گفتم: «وقتی آمدی، تعریف می‌کنم.» و خوابی که هیچ‌گاه تعریف نشد... 🔹سرانجام این شهید بزرگوار که وعده شهادت خود و اوصاف دقیق آن را از اسوه عرفان تَشَیُع حضرت آیت الله بهجت (ره) دریافت گرفته بود، در تاریخ ۲۹ دی ماه ۱۳۹۴ و دقیقاً در روز شهادت امام حسن عسکری علیه السلام و لحظات اولیه آغاز امامت حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه) در حلب سوریه پس از اصابت مستقیم موشک کورنت به زانوهایش به کاروان عاشورا پیوست. 🔹او کسی نبود جز شهید «عبدالمهدی» کاظمی از خمینی شهر استان اصفهان، همان فرهاد قصه ما که حضرت آیت الله بهجت از او خواسته بود تا نامش را به عبدالصالح یا «عبدالمهدی» تغییر دهد! 🔸منبع: «سایت همشهری، ۱۴۰۰/۱۱/۲۸، کدخبر: ۱۵۴۱۰۰» ♦️شادی روح حضرت آیت الله بهجت (ره)، حضرت آیت الله ناصری (ره)، شهید مدافع حرم عبدالمهدی کاظمی، حاج قاسم سلیمانی، سید مرتضی آوینی و همه شهدای تاریخ که با خون خود راه هدایت را به ما نشان دادند صلوات.
💠 تصویر بالا توییت یک زن آمریکایی در وصف حضرت آقاست. او آقا را این‌گونه توصیف می‌کند: پارسا، فروتن، مهربان، عاقل، باهوش، قوی 💠در اینترنت عکس آقا کم نیست، عکس‌هایی هم که با صفات بالا مرتبط باشند کم نیستند؛ اما آن زن که از تصویرش پیداست مسلمان نیست، از دل آمریکا از میان غوغای تمدن مادی غرب، تصویری از آقا را انتخاب کرده که نشان از عبادت و معنویت و الهی بودن است. 💠این انتخاب از سوی زنی در چنان موقعیتی نشان می‌دهد نظم جدید جهانی را باید جدی‌تر گرفت، نشان می‌دهد دنیا نیاز به معنویت دارد و تاریخ انقضای تمدن مادی فرا رسیده است. نشان می‌دهد اکنون فصل رویش تمدن نوین اسلامی است و ایران بازیگر اول در این رویش است. نشان می‌دهد به قله‌ها نزدیک شدیم. نباید خسته بشویم. امروز روز خسته شدن نیست، روز ناامید شدن نیست. امروز روز شوق است، روز امید است، روز حرکت است.
5.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ویدئویی از معلم دبستان پسرانه شهید میراب طرقی در حاشیه شهر مشهد، در جریان سیل امروز که در فضای مجازی پربازدید شده است ✅به ایران امروز بپیوندید👇 https://eitaa.com/joinchat/2410086410Ca8f498c543
💫 خاک پاى زوّار حرم بوسيدن دارد 💬 حکایتی از علامه طهرانی راجع به ارادت به امام رضا علیه‌السلام ⚡️جذبه و عنایت خاصّهٔ امام رضا علیه‌السلام به علامه طهرانی (رضوان‌الله‌علیه) عشق و شور حضرت آقا به اهل بيت عصمت و طهارت عليهم الصّلوة و السّلام از تعداد سفرهاى فراوانى كه به مشاهد مشرّفه به طور مستمر و ساليانه داشتند آن هم با توقّف‌هاى طولانى، بدست مى‌آيد؛ سفرهائى كه نه مثل برخى، فقط براى عتبه‌بوسى و عرض ارادت ظاهرى و با اهداف جانبى سياحت و تفريح همراه باشد بلكه با توجّه به عظمت و جلالت آن ذوات مقدّسه و براى كسب فيوضات ظاهرى و باطنى از انفاس قدسيّه و الهيّهٔ آن عرشيان خاک‌نشين صورت مى‌گرفته است، آن هم در نهايت ادب و خاكسارى كه برخاسته از تعقّل و عشق است. اينک به يك نمونه اشاره مى‌كنيم: «این حقیر معمولاً قبل از اقامت در شهر مشهد مقدّس که تا این تاریخ که پنجم شهر رجب 1403 هجریّهٔ قمریّه است، سه سال و چهل روز بطول انجامیده است (چون ورود در این ارض مقدّس در بیست و ششم جمادى‌الأولى 1400 بوده است)، معمولاً در تابستانها با تمام فرزندان و اهل بیت، قریب یکماه به مشهد مقدّس مشرّف مى‏شدیم. در تابستان سنهٔ 1393 که مشرّف بودیم و آیةالله میلانى و حضرت علّامه آیةالله طباطبائى هر دو حیات داشتند، و ما منزلى را در منتهَىٰ‌إلیه بازارچهٔ حاج آقاجان در کوچهٔ حمّام برق اجاره کرده بودیم و معمولاً از صحن بزرگ، همیشه به حرم مطهّر مشرّف می‌شدیم، یکروز که در ساعت دو به ظهر مانده مشرّف به حرم شدم و حال بسیار خوبى داشتم و سپس براى نماز ظهر به مسجد گوهرشاد آمده و با چند نفر از رفقا بطور فرادى نماز ظهر را خواندم، همینکه خواستم از در مسجد به طرف بازار که متّصل به صحن بزرگ بود و یگانه راه ما بود خارج شوم، دَرِ مسجد را که متّصل به کفشدارى بود بوسیدم؛ و چون نماز ظهرِ جماعت‏ها در مسجد گوهرشاد به پایان رسیده و مردم مشغول خارج شدن بودند، چنان ازدحام و جمعیّتى از مسجد بیرون می‌آمد که راه را تنگ کرده بود. در آن وقت که در را بوسیدم ناگاه صدائى بگوش من خورد که شخصى به من مى‌گوید: آقا! چوب که بوسیدن ندارد! من نفهمیدم در اثر این صدا به من چه حالى دست داد، عیناً مانند جرقّه‌اى که بر دل بزند و انسان را بیهوش کند، از خود بیخود شدم، و گفتم: چرا بوسیدن ندارد؟ چرا بوسیدن ندارد؟ چوب حرم بوسیدن دارد، چوب کفشدارىِ حرم‏ بوسیدن دارد، کفش زوّار حرم بوسیدن دارد، خاک پاى زوّار حرم بوسیدن دارد؛ و این گفتار را با فریاد بلند مى‌گفتم و ناگاه خودم را در میان جمعیّت به زمین انداختم، و گَرد و غبار کفش‌ها و خاک روى زمین را بر صورت مى‌مالیدم؛ و مى‌گفتم: ببین! اینطور بوسیدن دارد! و پیوسته این کار را مى‌کردم، و سپس برخاستم و به سوى منزل روان شدم. آن مرد گوینده گفت: آقا! من حرفى که نزده‌ام! من جسارتى که نکرده‌ام! گفتم: چه مى‌خواستى بگوئى؟! و چه دیگر مى‌خواستى بکنى؟! این چوب نیست؛ این چوب کفشدارى حرم است، اینجا بارگاه حضرت علىّ بن موسى الرّضاست؛ اینجا مطاف فرشتگان است، اینجا محلّ سجدهٔ حوریان و مقرّبان و پیامبران است، اینجا عرش رحمـٰن است؛ اینجا چه، و اینجا چه، و اینجا چه است. گفت: آقا! من مسلمانم! من شیعه‌ام؛ من اهل خمس و زکاتم؛ امروز صبح وجوه شرعیّهٔ خود را به حضرت آیةالله میلانى داده‌ام! گفتم: خمس سَرَت را بخورد! امام محتاج به این فضولات اموال شما نیست! آنچه دادید براى خودتان مبارک باشد. امام از شما ادب مى‌خواهد! چرا مؤدّب نیستید؟! سوگند به خدا دست بر نمى‌دارم تا با دست خودم در روز قیامت تو را به رو در آتش افکنم! در این حال یکى از دامادان ما (شوهر خواهر) به نام آقا سیّد محمود نوربخش جلو آمدند و گفتند: من این مرد را می‌شناسم؛ از مؤمنان است، و از ارادتمندان مرحوم والد شما بوده است. گفتم: هر که می‌خواهد باشد؛ شیطان بواسطهٔ ترک ادب به دوزخ افتاد! در این حال من مشغول حرکت به سوى منزل بوده؛ و در بازار روانه بودم، و این مرد هم دنبال ما افتاده بود و مى‏گفت: آقا مرا ببخشید! شما را به خدا مرا ببخشید! تا رسیدیم به داخل صحن بزرگ. من گفتم: من که هستم که تو را ببخشم؟! من هیچ نیستم؛ شما جسارت به من نکردید؛ شما جسارت به امام رضا نمودید؛ و این قابل بخشش نیست! بزرگان از علماء ما: علّامه‌ها، شیخ طوسى‌ها، خواجه نصیرها، شیخ مفیدها، ملّا صدراها، همگى آستانْ‌بوسِ این درگاهند؛ و شرفشان در اینست که سر بر این آستان نهاده‌اند؛ و شما مى‌گوئید: چوب که بوسیدن ندارد! گفت: غلط کردم؛ توبه کردم؛ دیگر چنین غلطى نمى‌کنم! گفتم: من هم از تو در دل خودم بقدر ذرّه‏اى کدورت ندارم! اگر توبهٔ واقعى کرده‏اى، درهاى آسمان به روى تو باز است! و در این حال مردم دَرْ صحن بزرگ از هر سو به جانب ما روان شده بودند، و من به منزل آمدم. ⬇️ ادامه در «پست بعدی» ⬇️ 🆔 @allame_tehrani
↩️ ادامهٔ «پست قبلی» ⬇️ ...این حقیر، عصر آن روز که به محضر استاد گرامى مرحوم فقید آیةالله طباطبائى رضوانُ اللهِ علیه مشرّف شدم؛ به مناسبتِ بعضى از بارقه‌ها که بر دل مى‌خورد، و انسان را بى‌خانمان مى‌کند، و از جمله این شعر حافظ: برقى از منزل لیلى بدرخشید سَحَر وَه که با خرمن مجنونِ دل‌افکار چه کرد مذاکراتى بود؛ و ایشان بیاناتى بس نفیس ایراد کردند؛ حقیر بالمناسبه، بخاطرم جریان واقعهٔ امروز آمد و براى آن حضرت بیان کردم، و عرض کردم: آیا این هم از همان بارقه‌ها است؟! ایشان سکوت طویلى کردند؛ و سر به زیر انداخته و متفکّر بودند، و چیزى نگفتند. رسم مرحوم آیةالله میلانى این بود که روزها یک ساعت به غروب به بیرونى آمده و مى‌نشستند و حضرت علّامه آیةالله طباطبائى هم در آن ساعت به منزل ایشان رفته و پس از ملاقات و دیدار، نزدیک غروب به حرم مطهّر مشرّف مى‌شدند، و یا به نماز جماعت ایشان حاضر مى‌شدند، و چون یک طلبهٔ معمولى در آخر صفوف مى‌نشستند. تقریباً دو سه روز از موضوع نقل ما، داستان خود را براى حضرت استاد گذشته بود، که روزى در مشهد به یکى از دوستان سابق خود به نام آقاى شیخ حسن منفرد شاه عبد‌العظیمى برخورد کردم و ایشان گفتند: دیروز در منزل آیةالله میلانى رفتم، و علّامه طباطبائى داستانى را از یکى از علماى طهران که در مسجد گوهرشاد هنگام خروج و بوسیدن در کفشدارى مسجد اتّفاق افتاده بود مفصّلاً بیان مى‌کردند، و از اوّل قضیّه تا آخر داستان همینطور اشک مى‌ریختند. و سپس با بَشاشَت و خرسندى اظهار نمودند که: الحَمد لِلّه فعلاً در میان روحانیّون، افرادى هستند که اینطور علاقه‌مند به شعائر دینى و عرض ادب به ساحت قُدس ائمّهٔ اطهار باشند؛ و اسمى از آن روحانى نیاوردند ولیکن از قرائن، من اینطور استنباط کردم که شما بوده باشید؛ آیا اینطور نیست؟! من گفتم: بلى، این قضیّه راجع به من است، و آنگاه دانستم که سکوت و تفکّر علّامه، علامت رضا و امضاى کردار من بوده است؛ که شرح جریان را توأماً با گریه بیان مى‌فرموده‌اند؛ رحمةُ الله علیه رحمةً واسعةً.» 📚 مهرتابان، ص95، پاورقی 🆔 @allame_tehrani
💠 اثر زیارت قبور ائمّه علیهم‌السلام زيارت‌ اهل‌ قبور بسيار فائده‌ دارد، بالأخصّ زيارت‌ قبور علماء و شهداء و مقرّبان‌ درگاه‌ خدا. زيارت‌ قبور ائمّه‌ عليهم‌‌السّلام‌ حكم‌ دخول‌ در آب‌ كرّ دارد كه‌ زائر را پاک و از هر آلودگی منزّه‌ می‌سازد. چون‌ نتيجۀ زيارت‌ ارتباط‌ با روح‌ متوفّی است‌ و زيارت‌ كننده‌ از آن‌ روح‌ مَدد می‌گيرد؛ بنابراين‌ هر چه‌ روح‌ متوفّی پاک‌تر و عالی‌تر باشد، زائر بهرۀ بيشتر و وافرتری خواهد برد. روح‌ متوفّی به‌ قبر خود ارتباط‌ بيشتری دارد و لذا زيارت‌ ارواح‌ در سر قبورشان‌ اثر بيشتری دارد. و لذا مؤمن‌ زائر بواسطۀ دريچۀ قبر، خود را به‌ روح‌ آن‌ معصوم‌ و مقرّب‌ درگاه‌ خدا مرتبط‌ نموده‌ و بدينوسيله‌ با تمام‌ فُسحت‌ عالَم‌ معنی و ارواح‌ ارتباط‌ پيدا می‌كند و بهره‌ می‌گيرد. مشهور است‌ كه‌ در سر قبر علماء حاجت‌ بيشتر برآورده‌ است‌، و اصولاً در جاهائی كه‌ مردمان‌ بزرگ‌ و اولياء خدا دفن‌ شده‌اند نورانيّت‌ و وحدت‌ بيشتر است‌؛ و محسوس‌ است‌ كه‌ آن‌ بقاع‌ و اماكن‌ روشنی و سعۀ خاصّی دارد و گرفتگی و تاريكی ندارد، به‌ خلاف‌ قبور كفّار كه‌ تاریک است‌ و خسته‌ كننده‌ و موجب‌ قبض‌ و تنگی می‌گردد. ✍ حضرت علامه آیت‌الله حاج سید محمدحسین حسینی طهرانی (قـدس‌اللـه‌نـفـسـه‌الـزکـیـة) 📚 معادشناسی، ج۳، ص۲۲۷ 🆔 @allame_tehrani
و سلام بر او که می گفت: اگر تمام علمای جهان یک طرف باشند و مقام معظم رهبری یک طرف، مطمئناً من طرفِ آیت اللّٰه خامنه ای میروم!