eitaa logo
الذکر الحکیم
1هزار دنبال‌کننده
44 عکس
0 ویدیو
2 فایل
ارتباط با ادمین @HojjatHekmat
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽ 🕯 ادبیات 🌴 شماره 50🌴 🗂 جمله یا خبری است و یا انشائی. 📁 جمله‌ی خبری به جمله‌ای اطلاق می‌شود که محتمل صدق و کذب باشد چون در ورای لفظ می‌توان یک واقعیتی- رویدادی، حادثه‌ای و واقعه‌ای - را در نظر گرفت؛ اگر واقعیتِ مفروض با وجود لفظی تطابق داشته باشد، جمله صادقه خواهد بود ولی در غیر این صورت، سر از کذب در خواهد آورد. 📁 جمله انشائی محتمل صدق و کذب نیست چون در ورای این وجود لفظی، هیچ واقعیتی مطرح نیست و هر چه هست همین لفظ است. بر این اساس طرح صدق و کذب بی‌معنا می‌شود. 🖋 و به بیان راحت‌تر و قابل فهم‌تر و حتّی فنی‌تر، در جمله‌ی خبری وجود لفظی هیچ تاثیری در تحقّق آن واقعیت ندارد- چه در زمان گذشته، چه در زمان حال، و چه در زمان آینده-؛ برخلاف جمله‌ی انشائی، این وجود لفظی واقع ساز می‌شود مثلا با گفتن «فروختم و خریدم» در حین معامله، ملکیت ثمن و مثمن رخ می‌دهد برخلاف لفظِ «فلانی از کوه پرید». ✧❁ الذکر الحکیم ❁✧ 🆔@Hojjat68Hekmat 🆔https://eitaa.com/joinchat/1290404153Cf2a3596a83
﷽ 🕯 ادبیات 🌴 شماره 51🌴 🗂 بررسی جایگاه افعال مدح و ذمّ، و تعجّب: 📂 جمله یا خبری است و یا إنشائی. جمله إنشائی هم به دو قسم طلبی - مانند امر و نهی-، و غیر طلبی مانند افعال مدح و ذمّ، و تعجّب تقسیم می‌گردد. 🗞 جملاتِ «فلانی از طبقه دوم پرید.»، «فلانی الان دارد می‌پرد.» و «خواهد پرید» هیچ تاثیری در رویداد خارجی پریدن ندارد. وقتی هم این اتفاق افتاد و یا در حال افتادن است و یا بعدا خواهد افتاد، متکلّم از این رویداد با گفتنِ «واااااا، چه پرشی؟!!!» تعجّب خود را نشان می‌دهد؛ این وجود لفظی هیچ نقشی در تحقّق حدثِ پریدن ندارد بلکه باعث به وجود آمدنِ حدثِ تعجّب می‌شود و بعدا پیرامون این تعجّب می‌توان گفت: «فلانی تعجّب کرد» و اینجاست که این جمله، یک جمله خبری خواهد بود چون عبارت «فلانی تعجّب کرد» هیچ تاثیری در تحقّق تعجّب ندارد. 🗞 نکته فوق در حق عبارتِ «فلانی، خوب مردی است» هم جاری است چون با جاری شدن این عبارت بر دهان، تعریف و تمجید از فلانی رخ می‌دهد. ✧❁ الذکر الحکیم ❁✧ 🆔@Hojjat68Hekmat 🆔https://eitaa.com/joinchat/1290404153Cf2a3596a83
﷽ 🕯 ادبیات 🌴 شماره 52🌴 🗂 افعال مدح و ذمّ 📂 بعد از این افعال، دو اسم مرفوع ذکر می‌گردد. اولی، فاعل این افعال است؛ و دومی، مخصوص. 📋 مخصوص به عنوان نقش نیست بلکه برای آن باید نقش مناسب - متناسب با معنا و قواعد ادبی-انتخاب نمود. 📋 نقش‌های مطرح‌شده در کتب ادبی به قرار ذیل است: 1️⃣ مبتدای مؤخّر بوده و خبر آن جمله‌ی « نعم الامیرُ» است. 2️⃣ خبر برای مبتدای محذوف( مثلا هو) است. 3️⃣ مبتدا بوده و خبر آن ( الممدوح یا المذموم) محذوف است. 4️⃣ بدل از فاعل است. ♻️ به نظر می‌رسد نظر صحیح همین گزینه چهارم است چرا که سه گزینه دیگر نیازمند تقدّم و تأخّر، و تقدیر است و اصل با عدم جابجایی و تقدیر است. ✧❁ الذکر الحکیم ❁✧ 🆔@Hojjat68Hekmat 🆔https://eitaa.com/joinchat/1290404153Cf2a3596a83
﷽ 🕯 ادبیات 🌴 شماره 53🌴 🗂 فاعل افعال مدح و ذمّ، یا اسم ظاهر است و یا ضمیر. 📁 این اسم ظاهر یا معرف به ال جنس است، و یا اضافه می‌شود به مضاف الیه‌ای که دارای ال جنس است مثل «ساء المُضِلُّ الشیطان» 📁 و فاعلِ از نوع ضمیر، نیازمند مفسِّر بوده و این خالی از دو وجه ذیل نیست. 1️⃣ نکره‌ی منصوب مانند نعم رجلاً زیدٌ، أی نعم هو رجلا زید 2️⃣ ما نکره‌ای که به معنای شیء است مانند نِعِمّا حسنُ الخلق، أی نعم هو شیئا حسن الخلق. ♻️ به هر حال فاعل حتما باید بوی جنس و نکره داشته باشد. ✧❁ الذکر الحکیم ❁✧ 🆔@Hojjat68Hekmat 🆔https://eitaa.com/joinchat/1290404153Cf2a3596a83
﷽ 🕯 ادبیات 🌴 شماره 54🌴 🗂 فلسفه دلالت افعال مدح و ذمّ بر جنس، از این قرار است که متکلّم با این افعال، قصد ستایش و یا سرزنش دارد و برای تأمین این قصد، علی القاعده باید بگوید که از میان این همه افراد جنس امیر، حسین اختصاص به ستایش به خوبی دارد. پس باید یک دایره‌ی وسیعی انتخاب گردد که حسین از میان افراد این دایره،مخصوص مدح شود. پس در سایه‌سار مطلب فوق، دو نکته روشن می‌گردد که چرا به اسم دوم، مخصوص گفته می‌شود، و هم‌چنین چرا فاعل حتما باید دلالت بر جنس داشته باشد. 🗂 طبیعی است که نکره بودن فاعل هر چقدر بیشتر باشد، مدح از قوت بیشتری برخوردار خواهد بود. بر این اساس قدرت تمجید عبارتِ « نِعِمّا علیٌّ»، از عبارتِ « نعم المولی علیّ» بالاتر است. ✧❁ الذکر الحکیم ❁✧ 🆔@Hojjat68Hekmat 🆔https://eitaa.com/joinchat/1290404153Cf2a3596a83
﷽ 🕯 ادبیات 🌴 شماره 55🌴 شیوه صحیح ترجمه افعال مدح و ذم: 🗂 « حسین خوب امیری است»، ترجمه‌ی دقیق عبارتِ « نعم الامیرُ حسینٌ» است. شایان دقت است که بین دو عبارتِ « حسین خوب امیری است» و « حسین امیر خوبی است» فرق وجود دارد. جمله‌ی اول، إنشای مدح حسین بوده ولی جمله دوم، خبر از خوب بودن امیر می‌دهد هر چند متکلّم با این جمله قصد هیچ‌گونه تعریف و تمجیدی نداشته باشد. 📁 به بیان دیگر، موضوع‌له قالب جمله‌ی اول، مدح است ولی موضوع‌له هیئت جمله دوم، صرفا خبر بوده و اگر هم در ضمن آن، تمجید فهم شود این به خاطر قرائن دیگری است. ✅ پس در ترجمه‌ی افعال مدح و ذمّ باید دو نکته ذیل حتما مراعات گردد. یک. مخصوص در ابتدای ترجمه قرار بگیرد. دو. از میان موصوف و وصف، ابتدا باید وصف ذکر گردد سپس موصوف( خوب امیری). ✧❁ الذکر الحکیم ❁✧ 🆔@Hojjat68Hekmat 🆔https://eitaa.com/joinchat/1290404153Cf2a3596a83
﷽ 🕯 ادبیات 🌴 شماره 56🌴 🗂 دومین هیات و قالبی که مفید معنای انشائی غیر طلبی است، صیغ تعجّب است. 📁 وقتی یک واقعه و رویدادِ تعجّب برانگیزی مثل رنگین شدن یک رودخانه‌ای، یا برعکس شدن هلال رنگین‌کمان و یا ... مشاهده می‌شود، طبیعی است که بیننده نسبت به این واقعه تعجّب خود را بروز دهد؛ بعد از این‌که به هر نحوی تعجّب خود را ظاهر نمود می‌توان از این تعجّب خبر داد و گفت: فلانی تعجّب نمود. بله اینجاست که این جمله اخیر، یک جمله خبری می‌شود. ✧❁ الذکر الحکیم ❁✧ 🆔@Hojjat68Hekmat 🆔https://eitaa.com/joinchat/1290404153Cf2a3596a83
﷽ 🕯 ادبیات 🌴 شماره 57🌴 🗂 برای آشکار ساختن تعجّب درونی، جملات مختلفی اعم از سماعی و قیاسی وجود دارد و ردّ پای این جملات را می‌توان در تمامی زبان‌های دنیا جستجو نمود. 📁 حال در زبان عربی هم، از هر دو نوع جمله‌ی سماعی و قیاسی وجود دارد. 📁 برای سماعی می‌توان به عباراتی مانند « للّه دَرُّ فلانٍ»، « یا لکَ، یا له، یا لنا»، « عجب»، « استفهامی که قصد تعجّب از آن می‌شود.»، « سبحان الله - البته قصد تعجّب از آن شود.-» و ... اشاره نمود. 📁 هیات قیاسی این مقوله عبارت است از دو صیغه‌ی « ما أفعَلَه» و « أفعِل به». ✧❁ الذکر الحکیم ❁✧ 🆔@Hojjat68Hekmat 🆔https://eitaa.com/joinchat/1290404153Cf2a3596a83
﷽ 🕯 ادبیات 🌴 شماره 58🌴 بررسی صیغه‌ی «ما أفعله»: 🗂ما، اسم است و مبتدا. حتما باید بر فعل ماضی مقدّم گردد. رابط و فاعل این فعل ماضی، ضمیر هو واجب الاستتار است. بعد از فعل، اسم منصوبی ذکر می‌شود که در ظاهر مفعول به است ولی در معنا فاعل است چون قوام تحقّق آن وصفِ خاصِّ تعجّب‌برانگیز مانند زیبایی، همین اسم منصوب است. 📁پیرامون « ما»، اندیشه‌های مختلفی مطرح است. 1️⃣ نکره تامّه است و به خاطر وجود مسوّغی به نام تعجّب و ابهام می‌توان از آن خبر داد؛ و بدین خاطر است که بدان ما تعجّبیه گفته می‌شود.( سیبویه و جمهور) 2️⃣ به معنای الذی است و فعل بعد از آن صله بوده و خبر محذوف است.( اخفش) 3️⃣ نکره ناقصه است و جمله بعدی صفت آن است و خبر در تقدیر در نظر گرفته می‌شود.( اخفش) 4️⃣ ما، مفید معنای استفهام است و لذا ما استفهامیه بر آن اطلاق می‌شود.( فرّاء و ابن درستویه) 📋 به نظر می‌رسد اندیشه اول صحیح باشد چون قصد متعجِّب، از این قرار است که اعلام کند که متعجّب منه( فاعل حقیقی) دارای مزیّت خاصّی است و لذا با ذکر یک اسم نکره‌ای، مخاطب خود را درگیر و حساس می‌کند و در ادامه با ذکر فعل، آن را از ابهام خارج می‌سازد. البته اندیشه اخیر هم خالی از قوت نیست یعنی مزیّت داشتن فلان چیز را با جمله‌ی استفهامی بیان می‌کند که این گل چه زیباست؟! ولی تنها اشکال آن این است که غالبا بعد از ما استفهامیه اسم ذکر می‌شود نه جمله. ✧❁ الذکر الحکیم ❁✧ 🆔@Hojjat68Hekmat 🆔https://eitaa.com/joinchat/1290404153Cf2a3596a83
﷽ 🕯 ادبیات 🌴 شماره 59🌴 بررسی صیغه‌ی «أفعِل به»: 🗂 مدخول باء یا فاعل است و یا مفعول به. بر این اساس، چندین اندیشه پیرامون آن مطرح است. 1️⃣ در صورتی که فاعل باشد باید باء زیاده گردد و «أفعل» به ظاهر صیغه‌ی امرِ حاضر است ولی در اصل فعل ماضی است یعنی در این وضعیت، معنای صیرورت دارد - احسن بزید أی صار زید ذا حسن ) و به دلیل قبح إسناد صیغه‌ی امر به اسم ظاهر، عین الفعل آن را تغییر دادند و هم‌چنین در فاعل، باء را زاید نمودند تا لفظ اصلاح گردد. البته این اندیشه مبتلا به محذوراتی است. 2️⃣ مجرور باء، مفعول به است( اخفش و گروهی از کوفیون و بصریون). بر این اساس، این باء یا به جهت تعدیه است و یا زایده. شایان دقت است که زمانی مفید معنای تعدیه خواهد بود که مراد از «أفعل» صیرورت باشد و در غیر این صورت، باء باید زیاده گردد چون معنای غالبی باب إفعال، تعدیه است و نیازی به وجود باء تعدیه نیست. 3️⃣ اندیشه سومی هم مطرح است که فراء و زجّاج و ابن خروف و زمخشری بر این باورند که ضمیر مخاطب در این فعل مستتر است و این فعل از ظاهر خود خارج نشده است و کما کان فعل امر است. و مراد از این ضمیر(أنتَ)، همان متعجّب منه - مانند زیبایی و نیکویی - است. باء هم در معنای غالبی خود یعنی إلصاق استعمال می‌شود. بر این اساس، باید یک جمله ندائیه قبل از این جمله در تقدیر گرفت که منادا، مصدر فعل تعجّب است؛ یعنی عبارت چنین می‌شود: یا جمالُ أجمل بوردة أی ألزِمها و لا تُفارِقها. ✅ مرحوم رضی هم می‌فرمایند: این معنا مناسب با تعجّب است؛ در این صورت این صیغه از حالت إفراد خود خارج نمی‌شود و این هیات، جاری مجرای مثل می‌شود و أمثال هم که تغییرناپذیرند. ✅ می‌توان إذعان نمود که این ترکیب مناسب با أذهان متعلّمین است چون نیاز به تقدیر و حرف‌های غریب نیست. شایان دقت است که در ترجمه این صیغ نباید دچار معنای تحت اللفظی شد بلکه این قالب‌ها برای ابراز تعجّب است و باید به دنبال ارایه معنایی عرفی، باورپذیر و مناسب با ذوق سلیم بود، لذا همان‌طوری که گفته شد معنای اول و چهارم در « ما أفعله» و معنای سوم در « أفعل به» با این غرض مناسب‌تر است. ✧❁ الذکر الحکیم ❁✧ 🆔@Hojjat68Hekmat 🆔https://eitaa.com/joinchat/1290404153Cf2a3596a83
﷽ 📚 نکات نحوی ⚜️ شماره 110 ⚜️ حال. قسمت 15 🗂 اگر به اقسام حال و جملات حالیه توجه فرمایید، همه این جملات به صورت خبری‌اند نه انشایی. 📂 پس جمله حالیه امکان إخبار از یکی از دو رویداد ذیل را دارد. 1️⃣ از محتوای جمله خبریه سابق(عامل) مثل جاء زید یضحک. 2️⃣ از آن وجود خارجی که جمله انشایی پیشین(عامل)، موجب تحقّق خارجی آن شده است مانند لا تذهب إلّا ترکب بالسیّارة. 📂 فلسفه عدم قابلیت انشایی بودن جملات حالیه از این قرار است که حال، وظیفه بیانی - بیان عوارض و هیئات ذوالحال - دارد و این وظیفه فقط از عهده جمله خبری برمی‌آید و بس. ♻️ پ.ن: جمله انشایی به جمله‌ای اطلاق می‌شود که در تحقّق وجود خارجی تاثیرگذار است بدون این‌که از آن رویداد خارجی حیثیت خبری داشته باشد یعنی این وجود لفظی نماینده آن واقعه خارجی نمی‌تواند باشد.(ر.ک: پست شماره 50) ✧❁ الذکر الحکیم ❁✧ 🆔@Hojjat68Hekmat 🆔https://eitaa.com/joinchat/1290404153Cf2a3596a83