﷽
📚 نکات نحوی
⚜️ شماره 100
⚜️ حال. قسمت 5
🗂 بین حال و ذوالحال، باید یک رابطی وجود داشته باشد چون بین این دو یک ارتباط معنوی خاصی - به مانند مبتدا و خبر - وجود دارد.
✅ با اینکه اصل در ارتباط، با ضمیر بوده ولی رابطه بین حال و ذوالحال به سه نوع قابل تصور است؛
1️⃣ فقط ضمیر
2️⃣ مجموع ضمیر و واو
3️⃣ فقط واو حالیه
#حال
✧❁ الذکر الحکیم ❁✧
🆔@Hojjat68Hekmat
🆔https://eitaa.com/joinchat/1290404153Cf2a3596a83
﷽
📚 نکات نحوی
⚜️ شماره 101
⚜️ حال. قسمت 6
🗂 نوع اول( رابط بین حال و صاحب حال، فقط ضمیر باشد) به قرار ذیل است:
1️⃣ مفرد مشتق مثل «وَ لا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ»
2️⃣ شبه جمله مثل «فَخَرَجَ عَلى قَوْمِهِ فِي زِينَتِهِ»
3️⃣ اگر جمله حالیه، جمله اسمیه ای باشد که بعد از حرف عطفی قرار بگیرد که این جمله را به جمله حالیه قبل خود عطف نماید مانند «سیجیء المتسابقون مشاة أو هم راکبون السیارات».
پس در اینجا به خاطر وجود حرف عطف، دیگر با واو حالیه تلاقی پیدا نخواهد کرد.
4️⃣ جمله حالیه ای که مضمون جمله قبل را تاکید می کند( حال موکده) مانند « ذلِكَ، الْكِتابُ لا رَيْبَ فِيهِ».
5️⃣ جمله فعلیه ماضوی ای که بعد از الا مفید ایجاب قرار می گیرد( یعنی کلام پیشین غیر موجب است که به واسطه این الا، بازگشت کلام به موجبه است.) مانند «يا حَسْرَةً عَلَى الْعِبادِ ما يَأْتِيهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ.» و «ما تکلم العظیم الا قال حقا.»
6️⃣ جمله ماضویه ای که به واسطه حرف «أو» عطف به جمله حالیه می شود مانند أخلص للصدیق حضر أو غاب.
7️⃣ جمله فعلیه ای که فعل آن، مضارع مثبت خالی از «قد» است مثل «وَ جاؤُ أَباهُمْ عِشاءً يَبْكُونَ» و «شهدت الطالب الحریص یسرع الی المحاضرة».
8️⃣ جمله فعلیه ای که فعل آن، مضارع منفی به «ما» یا «لا» باشد مانند «عرفتک ما تحب العبث»، و « ما لِيَ لا أَرَى الْهُدْهُدَ».
#حال
✧❁ الذکر الحکیم ❁✧
🆔@Hojjat68Hekmat
🆔https://eitaa.com/joinchat/1290404153Cf2a3596a83
﷽
📚 نکات نحوی
⚜️ شماره 102
⚜️ حال. قسمت 7
نوع دوم:
🗂 جمله حالیه در دو صورت، نیازمند به هر دوی ضمیر و واو به عنوان رابط است.
1️⃣ جمله فعلیه ای که فعل آن، مضارع مثبت مقرون به قد است مانند مانند «لِمَ تُؤْذُونَنِي وَ قَدْ تَعْلَمُونَ أَنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ».
2️⃣ جمله اسمیه ای که ضمیر صدر آن به ذوالحال برمی گردد به مانند «وَ ما أَهْلَكْنا مِنْ قَرْيَةٍ إِلَّا وَ لَها كِتابٌ مَعْلُومٌ»، «خَرَجُوا مِنْ دِيارِهِمْ وَ هُمْ أُلُوف»، «لا تَقْرَبُوا الصَّلاةَ وَ أَنْتُمْ سُكارى»، و «تَرَى الَّذِينَ كَذَبُوا عَلَى اللَّهِ وُجُوهُهُمْ مُسْوَدَّةٌ».
#حال
✧❁ الذکر الحکیم ❁✧
🆔@Hojjat68Hekmat
🆔https://eitaa.com/joinchat/1290404153Cf2a3596a83
﷽
📚 نکات نحوی
⚜️ شماره 103
⚜️ حال. قسمت 8
نوع سوم:
🗂 با یک سری از جملاتی مواجهیم که جمله حالیه خالی از ضمیر است - لفظا و تقدیرا - و به تعبیر ابن هشام، جملاتی وجود دارند که نه امکان انحلال به مفرد وجود دارد( یعنی امکان رابطه مبتدا و خبری بین ذوالحال و جمله حالیه وجود ندارد.) و نه هیات فاعل و مفعول به را بیان می کند و نه از قبیل حال موکده است.
✅ این هم در جایی است که جمله حالیه مقرون به واوی است که به معنای معیّت و همراهی است. و لذا رابط در این وضعیت فقط واو است. البته این نوع را به شکل وافر توضیح خواهیم داد.
مانند «جاء زید و الشمس طالعة»، «زارنا رجیل و الشمس طالعة»ِ، «قالُوا لَئِنْ أَكَلَهُ الذِّئْبُ وَ نَحْنُ عُصْبَةٌ إِنَّا إِذاً لَخاسِرُونَ (یوسف،14)»، « أقبل القطار و الناس منتظرون»، « احترست من الشمس و الحرارة شديدة»، « تيقظت و ما طلعت الشمس».
#حال
#واو_حالیه
✧❁ الذکر الحکیم ❁✧
🆔@Hojjat68Hekmat
🆔https://eitaa.com/joinchat/1290404153Cf2a3596a83
﷽
📚 نکات نحوی
⚜️ شماره 104
⚜️ حال. قسمت 9
📂 بحث پیرامون نوع سوم:
📑 نظر شریفتان را به عبارتی از ابن هشام در مغنی متوجه می سازم.
و ممّا يشكل قولهم فى نحو «جاء زيد و الشمسُ طالعةٌ» ان الجملة الاسمية حال، مع أنها لا تنحل إلى مفرد، و لا تبين هيئة فاعل و لا مفعول، و لا هى حال مؤكدة.
فقال ابن جنى: تأويلها جاء زيد طالعةً الشمسٌ عندَ مجيئِه، يعنى فهى كالحال و النعت السببين «كمررت بالدار قائما سكّانها، و برجل قائم غلمانه».
و قال ابن عمرون: هى مؤولة بقولك مبكّرا، و نحوه.
و قال صدر الأفاضل تلميذ الزمخشرى: إنما الجملة مفعول معه، و أثبت مجىء المفعول معه جملة.
و قال الزمخشرى فى تفسير قوله تعالى «وَ الْبَحْرُ يَمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبْحُرٍ» فى قراءة من رفع البحر: هو كقوله: و قد أغتدی و الطیر فی وکناتها / بمنجرد قید الأوابد هیکل.
و «جئت و الجيشُ مصطفٌّ» و نحوهما من الأحوال التى حكمها حكم الظرف، فلذلك عريت عن ضمير ذى الحال، و يجوز أن يقدر «و بحرها» أى و بحر الأرض. مغني اللبيب ؛ ج2 ؛ ص465
#حال
#واو_حالیه
✧❁ الذکر الحکیم ❁✧
🆔@Hojjat68Hekmat
🆔https://eitaa.com/joinchat/1290404153Cf2a3596a83
﷽
📚 نکات نحوی
⚜️ شماره 105
⚜️ حال. قسمت 10
🗂 ابن هشام از وجود اشکال و سختی فهم جمله حالیه در عباراتی مانند «جاء زید و الشمس طالعة» سخن به میان میآورد و میگوید این جمله حالیه است با اینکه اولا قابلیت انحلال به مفرد را ندارد؛ ثانیا نه هیات فاعل را بیان میکند و نه هیات مفعول به را؛ و ثالثا از احوال مؤکّده هم نیست.
✅ از این رو ادبایی دست به قلم شدند تا یک توجیه مناسبی بر این گونه استعمالات ارایه نمایند ولی خود ابن هشام علت اینکه چرا باید جمله «و الشمس طالعة» جمله حالیه باشد هیچ نظر و سخن به میان نمیآورد.
#حال
#واو_حالیه
✧❁ الذکر الحکیم ❁✧
🆔@Hojjat68Hekmat
🆔https://eitaa.com/joinchat/1290404153Cf2a3596a83
﷽
📚 نکات نحوی
⚜️ شماره 106
⚜️ حال. قسمت 11
📂 وجه جمله حالیه بودن این گونه استعمالات از این قرار است که:
📑 این چنین استعمالهایی، جمله حالیه مقرون به واوی است که به معنای معیّت و همراهی است و امکان حرف عطف یا واو معیّت( آنکه در باب مفعول معه مطرح است) در نظر گرفتن آن وجود ندارد و از این رو لاجرم آن را باید جمله حالیه در نظر گرفت.
📑 پس در هر جایی که واو به معنای معیّت و همراهی بوده و امکان حرف عطف و واوِ معیّت مفعول معی فراهم نباشد، باید آن را حال در نظر گرفت و هنر آن، همراهی و تقارن ذات قبل از واو، با بعد از واو، در حکم پیشین است یعنی آمدن زید مقارن با طلوع شمس است.
📑 لذا ابن هشام به حق گفته است که فهم و تشخیص این نوع جملات حالیه سخت و دشوار است و باید به «جاء زید مقارنا لطلوع الشمس» تاویل برد. همچنین به حق صدرُ الأفاضل شاگرد زمخشری مشکل، و معنا و مقصود از این واو را خود فهمیده است؛ با اینکه پا در راهی گذاشته است که احدی از دانایان نحو بدان تفوّه نکردهاند و آن، اجازه ورود جمله به عنوان مفعول معه است.
#حال
#واو_حالیه
✧❁ الذکر الحکیم ❁✧
🆔@Hojjat68Hekmat
🆔https://eitaa.com/joinchat/1290404153Cf2a3596a83
﷽
📚 نکات نحوی
⚜️ شماره 107
⚜️ حال. قسمت 12
🗂 در استعمالاتی که واو حالیه حضور دارد، توجیهی از سوی ابن عقیل ذکر شده است که:
📝 وجود واو برای نفی توهّم خلط جمله حالیه با جمله وصفیه است مانند «وَ ما أَهْلَكْنا مِنْ قَرْيَةٍ إِلَّا وَ لَها كِتابٌ مَعْلُومٌ»، « أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلى قَرْيَةٍ وَ هِيَ خاوِيَةٌ عَلى عُرُوشِها» و «خَرَجُوا مِنْ دِيارِهِمْ وَ هُمْ أُلُوف».
نقد و بررسی:
📑 شایان دقت است که این توجیه در مثالی مانند «زارنا رُجَیلٌ و الشمسُ طالعةٌ» جاری نیست چون طلوع شمس، نعت برای رجیل نیست چون طلوع شمس یکی از ویژگی های رجیل نمیتواند باشد بلکه توجیه صحیح، همان بیان معیّت و همراهی طلوع شمس با رجیل در حکم زیارت است.
📑 ممکن است گفته شود که طلوع شمس از عوارض و هیئات رجیل هم نیست! پس به چه دلیلی، این جمله را حالیه در نظر میگیرید؟!
در پاسخ باید گفت: وجود واو مجوّز و مصحّح اخذ جمله مذکور به عنوان حالیه است چون واو مفید معنای اقتران است ولی جمله وصفیه فاقد هر گونه مصحّحی است.
ر.ک: شرح ابن عقيل ؛ ج1 ؛ ص 633
#حال
#واو_حالیه
✧❁ الذکر الحکیم ❁✧
🆔@Hojjat68Hekmat
🆔https://eitaa.com/joinchat/1290404153Cf2a3596a83
﷽
📚 نکات نحوی
⚜️ شماره 108
⚜️ حال. قسمت 13
بیانی دیگر پیرامون جملات حالیهای که رابط فقط واو است:
📂 همانگونه که هر واژهای که مفید معنای ظرفیت است، مفعول فیه و ظرف نامیده میشود بلکه آن واژهای را مفعول فیه و ظرف مینامند که اولا مفید معنای ظرفیت باشد و ثانیا منصوب باشد.
📂 از این رو نسبت به واوی که مفید معنای همراهی و معیّت است به نحو مطلق نمیتوان گفت که واو مفعول معی است، بلکه به آن واوی اطلاق واو مفعول معی میشود که یا بعد از این واو، اسم صریح منصوب مانند «اذهب و الخطَّ الأحمرَ» و «جاء زید و عمرا» باشد، و یا اگر فعل بعد از این واو قرار می گیرد تاویل به مصدر برده شود و البته این وجه اخیر در جایی است که قبل از واو، جمله خبری منفی و یا جمله انشائی باشد مانند «ما تزورنا و نُکرِمَک»، و «أسلِم و تسلَمَ»
📂 بر این اساس در عبارت «الشمس طالعة و ینزلُ المطرُ»، واو مفید معنای همراهی، واو مفعول معی نیست چون قبل از واو، جمله خبری مثبت است. شایسته بیان است که این واو، واو حالیه مفید معنای معیّت است.
📂 پس در هر جایی که واو به معنای همراهی را نتوان واو مفعول معی در نظر گرفت، و از طرفی هم یک رابطه عرفی مقارنتی بین جمله پسین و جمله پیشین مطرح باشد، این واو، واو حالیه خواهد. در این فرض، هیچ ضمیر ربط دهنده ای بین جمله حالیه و ذوالحال وجود ندارد و لذا رابط فقط خود واو است.
📂 پس در عبارت «جاء زید و الشمس طالعة»، با اینکه واو به معنای معیّت و همراهی است ولی نمیتوان جمله «الشمس طالعة» را مفعول معه در نظر گرفت چون اولا جمله پیشین، خبری مثبت است و از این رو شرط وجود و اضمار «أن» فراهم نیست، و ثانیا نمی توان «أن» مصدری را در تقدیر گرفت چون این حرف بر جمله اسمیه وارد نمیشود و تنها حرف مصدری که قابلیت پنهان شدن لفظی را دارد فقط «أن» است و این حرف هم فقط بر جملات فعلیه وارد می شود.
#حال
#واو_حالیه
✧❁ الذکر الحکیم ❁✧
🆔@Hojjat68Hekmat
🆔https://eitaa.com/joinchat/1290404153Cf2a3596a83
﷽
📚 نکات نحوی
⚜️ شماره 109
⚜️ حال. قسمت 14
جمع بندی:
🗂 در عباراتی به مانند «جاء زید و الشمس طالعة»، جمله «الشمس طالعة» هیچ بیانی نسبت به هیات زید ندارد و از طرفی هم عرف یک معنای همراهی بین آمدن زید و طلوع شمس درک میکند ولی واو را به خاطر نبود شرایط، نمیتوان واو مفعول معی در نظر گرفت؛ و از بین عطف و حال، حال ارجح است چون این واو دربردارنده معنای معیّت و همراهی است و نمیتوان از کنار این معنا به این راحتی گذشت. از این رو بهترین گزینه، قالبِ حال است چون همیشه بین حال و ذوالحال یک همراهی خاصی در میان است.
#حال
#واو_حالیه
✧❁ الذکر الحکیم ❁✧
🆔@Hojjat68Hekmat
🆔https://eitaa.com/joinchat/1290404153Cf2a3596a83
﷽
📚 نکات نحوی
⚜️ شماره 110
⚜️ حال. قسمت 15
🗂 اگر به اقسام حال و جملات حالیه توجه فرمایید، همه این جملات به صورت خبریاند نه انشایی.
📂 پس جمله حالیه امکان إخبار از یکی از دو رویداد ذیل را دارد.
1️⃣ از محتوای جمله خبریه سابق(عامل) مثل جاء زید یضحک.
2️⃣ از آن وجود خارجی که جمله انشایی پیشین(عامل)، موجب تحقّق خارجی آن شده است مانند لا تذهب إلّا ترکب بالسیّارة.
📂 فلسفه عدم قابلیت انشایی بودن جملات حالیه از این قرار است که حال، وظیفه بیانی - بیان عوارض و هیئات ذوالحال - دارد و این وظیفه فقط از عهده جمله خبری برمیآید و بس.
♻️ پ.ن: جمله انشایی به جملهای اطلاق میشود که در تحقّق وجود خارجی تاثیرگذار است بدون اینکه از آن رویداد خارجی حیثیت خبری داشته باشد یعنی این وجود لفظی نماینده آن واقعه خارجی نمیتواند باشد.(ر.ک: پست شماره 50)
#حال
#جملهی_خبری_و_انشائی
✧❁ الذکر الحکیم ❁✧
🆔@Hojjat68Hekmat
🆔https://eitaa.com/joinchat/1290404153Cf2a3596a83