eitaa logo
هُمسا
160 دنبال‌کننده
45 عکس
10 ویدیو
2 فایل
ارتباط با من: @A_taheri1
مشاهده در ایتا
دانلود
. مک‌کورت تازه در شصت‌وشش‌سالگی به لحن کودکانه و عاری از قضاوتی رسید که برای گفتن قصه‌ی هولناکش لازم بود. او این لحن را با اتفاقی عادی پیدا کرد؛ تمرینی کلاسی در دانشگاه نیویورک که دانشجوها در آن باید درباره‌ی تختِ دوران کودکی‌شان می‌نوشتند. «درباره‌ی تختی نوشتم که روی آن می‌خوابیدیم. همه‌مان. من و سه برادرم. تخت‌مان تشک نیم‌جریبی عظیمی داشت که تارهای قرمزمو از آن بیرون زده بودند. از لحاف و ملافه و این جور چیزها هم خبری نبود. استادم گفت:« چه متن جونداری. می‌تونی برای کلاس بخونیش؟» نمی‌توانستم. چون از پس زمینه‌ام، از فقرم، شرمنده بودم. اما نوشته‌ام را نگه داشتم و یادم ماند که استادم گفته متن جانداری است. کم‌کم چیزهای کوچک دیگری هم نوشتم، یادداشت‌هایی درباره‌ی بزرگ شدن در لیمریک.» . @homsaaa