eitaa logo
هنرکده بانوان هنرمند
5.5هزار دنبال‌کننده
8.9هزار عکس
3.5هزار ویدیو
18 فایل
استفاده از مطالب کانال بدون #لینک مجاز نیست❎❎ دو کانال دیگر ما👇👇 💞 @zendegiasheghane_ma ❤️ @asheghanehalal ❤️
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃زائر اربعین حسین داغ پشت داغ، پشت داغ. دیدی آخرش داغی که از آن می‌ترسیدم به دلم نشست. با خودم می‌گفتم نترس، بر سرت آنچه از آن می‌ترسی نخواهد آمد ولی آمد به سرم از آنچه می‌ترسیدم. اصلاً در خیالم نمی‌گنجید اربعین بیاید و به جای آن که در مسیر نجف تا کربلا موکب به موکب، عشق بازی کنم و قدم بر دارم در کوچه پس کوچه‌های فراق بر سرم بکوبم و آه حسرت بکشم. داغ پشت داغ، پشت داغ. لحظه‌ها هر کدامشان آتشفشانی شده‌اند برای خودشان. صبح یک جور، ظهر یک جور، عصر یک طور دیگری و شب به شیوۀ خودش داغ می‌گذارند روی دلم. آقا! می‌شود بگویی چگونه می‌شود داغ فراق اربعین را تاب آورد؟ عادت کرده بودیم به این که اربعین در جادۀ عشق نجف تا کربلا آوارۀ حسین باشیم. با لباس‌های خاک‌آلوده و پیشانی‌های پر از عرق و پاهای تاول زده و کوله‌های سنگینمان انس گرفته بودیم. باشد، می‌نشینیم در خانه و زیارت می‌خوانیم ولی چه خوب است که تو می‌دانی داغی که از فراق اربعین بر دلمان نشسته تنها با خنکای عشق تو سرد می‌شود. آقا! این شب‌ها که دارم در فراق اربعین می‌سوزم می‌شود برای التیام داغ دلم پاسخ سؤالم را بدهی و بگویی که آیا با من دوست می‌شوی؟ یقین دارم پاسخ تو اگر «آری» دلم از همۀ غصّه‌ها عاری می‌شود؛ حتّی غصّۀ فراق اربعین. با من دوست می‌شوی؟ منتظرم، تا اربعین نیامده، پاسخم را بده. شبت بخیر زائر اربعین حسین! @abbasivaladi
هدایت شده از 💕زندگی عاشقانه💕
🍃 آقای من نمی‌شود به تو فکر کرد و حسرت نخورد. نمی‌شود حسرت خورد و آه نکشید. نمی‌شود آه کشید و اشک نریخت. تو شده‌ای همۀ فکر و حسرت و آه و اشکم آقا! نمی‌شود تو را آرزو کرد و پشت پا به دنیا نزد. نمی‌شود دنیا را کنار کنار زد و دل به آسمان نبست. نمی‌شود دل به آسمان بست و بی تو راه آسمان را پیمود. دستم را بگیر در راه آسمان آقا! نمی‌شود میان خلائق بود و بدون تو آرام نفس کشید. نمی‌شود با تو بود و زمینیان را تاب آورد. نمی‌شود در زمین بی‌تاب بود و طعم زندگی را چشید. مرا از زمین نجات بده آقا! نمی‌شود ادعای عشق کرد و منتظر نبود. نمی‌شود منتظر بود و آتش نگرفت. نمی‌شود آتش گرفت و بی‌قرار نشد. نمی‌شود بی‌قرار شد و تو را فریاد نزد. تو همۀ فریاد در سینۀ جمع شدۀ من هستی آقا! نمی‌شود خوابید بی آن که به تو شب بخیر گفت. نمی‌شود شب بخیر گفت و صدای تو را نشنید؛ ولی چه شب‌ها که شب بخیر گفتم و صدایت را نشنیدم. یک بار جواب شب بخیرم را بده آقا! شبت بخیر آقا! ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══ 
هدایت شده از 💕زندگی عاشقانه💕
🍃نور زمین و آسمان شب و روزهایی را که بی‌تو طی می‌شود، باید سیاه‌ترین لحظه‌های زندگی نامید. تو نوری. حقیقت نور را اگر در کسی جز تو جستجو کنیم، جز تاریکی به چیزی نمی‌رسیم. حقیقت ظلمت دشمن توست. چه بیچاره است کسی که حتی سوسوی نوری را در دشمن تو جستجو می‌کند. کسی اگر در پی نور به دنبال دشمن تو بیفتد، زیانکارترین آدم روی زمین می‌شود. آقا! شب و روزم را به نور خودت روشن کن، روزهایم را از تاریکی نجات بده، شب‌هایم را روشن‌تر از قلب خورشید کن. مرا از ظلمت نجات بده. شبت بخیر نور زمین و آسمان ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma   ═══✼🍃🌹🍃✼══
🍃بزرگترین معشوق روی زمین محبّت‌های این دنیا بدش که همه دردسر است و بیچارگی. پر از هوا و هوس است. رنگ به رنگ است و در پی هر رنگی، ننگی و گاهی حتی محبّت‌ها مقدمۀ جنگ است. محبّت‌های خوب این دنیا هم بی‌دردسر نیست. دل می‌بندی، از دستت می‌رود. عشق می‌ورزی، می‌بینی یک طرفه است و مهربانی هم وقتی یک سر بود، دردسر می‌شود. محبّت می‌کنی و دوست داری به همان اندازه، کمی بیشتر یا کمتر محبّت ببینی؛ اما خبری نیست. در این دنیا جز محبّت تو به کدام محبّت می‌شود دل خوش کرد؟! ولی آقا! خودت خوب می‌دانی و من هم می‌دانم محّبت تو هم بی‌دردسر نیست. کسی که عاشق تو می‌شود، خودش را برای چوب‌هایی که دنیا بر سرش می‌زند، باید آماده کند. شاید تا امروز اگر عشق تو نصیبم نشده، برای این است که هنوز ظرفم به اندازۀ بلاهایی که درپی عشق توست، بزرگ نشده. شبت بخیر بزرگ‌ترین معشوق روی زمین! @abbasivaladi
هدایت شده از 💕زندگی عاشقانه💕
🍃پدر مهربانم راهی نشانم بده که جز تو به هیچ کسی دل نبندم و به جز مهربانی تو چشم به مهربانی هیچ کسی ندوزم. چرا سرخورده شدن‌ها ادبم نمی‌کند. خسته‌ام از این همه پتکی که بر سرم خورد و آدمم نکرد. راهی نشانم بده که در میان آدم‌ها جز به قول و وعدۀ تو، به قول کسی اعتنا نکنم و در انتظار ایستادن پای عهد هیچ کسی ننشینم. خسته‌ام از این همه همه منتظر نشستن‌های بی‌فایده. راهی نشانم بده که برای خوشامد هیچ کسی جز تو کاری نکنم و برای به دست آوردن دل کسی جز تو قدمی برندارم. خسته‌ام از این همه قدم برداشتن‌های بی‌حاصل. کاش باور می‌کردم که تو تنها کسی هستی که برایم می‌مانی. چرا هر چه برایم غصه خوردی، آدم نشدم؟ التماس می‌کنم خسته نشو از من. یک روز آدم می‌شوم ان شاء الله. شبت بخیر پدر مهربانم!
هدایت شده از 💕زندگی عاشقانه💕
🍃حصن حصین خدا قطره قطره باران محبتت می‌بارد روی سرم. ذره ذره هوای عشقت تازه می‌کند ریه‌های عاشقی‌ام را. تکه تکه جان می‌دمی در جسمی که از نامرادی‌های روزگار خسته است. آقا! دنیا بی‌رحم‌تر و بی‌رحم‌تر از آنی شده که فکرش را می‌کردم. من از این دنیای بی‌رحم می‌ترسم. دنیای بی‌رحمی که خودش را مهربان‌تر از مادر جلوه می‌دهد، ترسناک‌تر از دنیایی است که خوی درندۀ خویش را به عیان نشان می‌دهد. من گرفتار این دنیا شده‌ام و دلم پر شده از وحشت. کاش باران محبتت تندر می‌بارید و هوای عشقت بیشتر می‌شد و تنم پیش از این لایق جانی می‌شد که در آن می‌دمی. در برابر این دنیا جز با عشق تو نمی‌شود دوام آورد. مرا به قلعۀ عشقت راه بده. شبت بخیر حصن حصین خدا! @abbasivaladi
هدایت شده از 💕زندگی عاشقانه💕
🍃مرد بارانی باران می بارد و مثل همیشه مرا یاد تو می اندازد. قطره های درشتش که صورتم را نوازش می دهد، یاد دستان تو می افتم. حالا می شود از زیر باران کنار رفت؟ ببار باران ببار و مرا یاد یار بینداز ببار روی صورتم و حس نوازش هدیه کن به من. با حسی که باران می دهد آرزو می کنم هوا همیشه بارانی باشد. شبت بخیر مرد بارانی ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma   ═══✼🍃🌹🍃✼══
🍃مقصد زندگی در جاده هستم و مقصدم خانه است. خسته ام و حوصله راه را ندارم. تابلوها را یکی یکی نگاه می کنم. خیلی مانده تا خانه. من این تابلوها را دوست ندارم. چشم هایم را می بندم. می خواهم وقتی باز کنم که به مقصد نزدیک شده باشم. آقا! چه قدر مانده از راه غیبت تا ظهور تو؟ چرا حوصله ام سر نرفته از نرسیدنت؟ من از خودم برای این همه حوصله ای که در نبودنت دارم خشمگینم. معلوم است تو مقصد من نیستی که این قدر با حوصله طی می کنم روزهای نبودنت را و این چه قدر آزاردهنده است. یک روز می رسد که حوصله ام سر برود از نیامدنت. دعا کن زودتر بیاید. شبت بخیر مقصد زندگی
🍃هوای نفس کشیدنم سال‌ها دل طلبِ جامِ جم از ما می‌کرد وآنچه خود داشت ز بیگانه تمنّا می‌کرد بیدلی در همه احوال خدا با او بود او نمی‌دیدش و از دور خدا را می‌کرد سال‌ها کنارم بودی و همیشه دستت به سوی دستم دراز تا دستگیری کنی از من و من کوی به کوی دنبال کسی می‌گشتم که به فریادم برسد. در هر خانه‌ای را که به امید زدم، باز شد اما ناامیدی ارمغانی بود که صاحب‌خانه ارزانی‌ام کرد. چرا به تو اعتماد نمی‌کردم، سؤالی است که خودم هم جوابش را نمی‌دانم. وقتی که می‌خواستم به سراغت بیایم، چرا تو را در کنارم احساس نمی‌کردم و فریاد می‌زدم به این امید که به گوشَت برسد. تو نجوای مرا می‌شنیدی، حتی اگر صدایم به گوش خودم نمی‌رسید. حاصل این دور باطل عمر تلف شده‌ای است که مایۀ حسرتم شده؛ ولی ایمان به این که کنارم هستی، حالا سرمایه‌ای است که برای باقی ماندۀ عمر مثل هوای نفس کشیدن محتاج آنم. همیشه در کنارم بمان که سخت محتاجم! شبت بخیر هوای نفس کشیدنم!
هدایت شده از 💕زندگی عاشقانه💕
🍃 صاحب عزا این جمعه غروب شد، در حالی که هنوز پیکر فداییان شاهچراغ، روی زمین است. غروب‌های دلگیر جمعه برای به شماره انداختن نفس‌ها کافی است؛ حالا که عجین شده با غم این کبوترهای خونین بال، چگونه باید تاب آورد لحظه‌های نفس‌گیر را. غروب شد، آفتاب رفت. ستاره‌ها آمدند و شب هر چه کرد، نتوانست با لباس سیاهش روی این غم عظمی را بپوشاند. ضجه‌ها باقی، ناله‌ها جاری و گریه‌ها پیاپی است و تنها دستی که می‌تواند بر سینه‌ها فرود بیاید و دل‌ها را آرام کند، دست توست. دستت را بکش به سینۀ ما آقا! آراممان کن به لطف خویش. شبت بخیر صاحب عزا!
🍃نفس گرم خدا این روزها خیلی با جهالت‌های این و آن رو به رو می‌شوم. تردید ندارم که بسیاری از آنها نمی‌دانند که جاهل‌اند. این درد، از خطرناک‌ترین دردهاست. آقا! آدم‌های جاهل، گاهی دل‌های بی‌غل و غشی دارند. شاید برای رها شدن از این درد خانمان‌سوز، نیازمند نفس پاکی باشند که تا به حال به آنها نرسیده. نفس ما هم که پاک نیست تا درمان درد این جماعت شود. دیدن این جماعت، جای خالی تو را بیشتر نشان می‌دهد. کاش زودتر می‌آمدی آقا! مردم محتاج نفس الهی‌ات هستند. شبت بخیر نفس گرم خدا! @abbasivaladi
🍃چشم خدا چشم تو، چشم خداست. بالاتر از نگاه تو را کسی در دنیای ما ندارد. کسی که دلش را به دل تو گره می‌زند، نگاهش مثل تو از بالاترین نقطۀ هستی به عالم دوخته می‌شود. برای پیدا کردن چنین نگاهی، جز عاشق شدن راه دیگری نیست. باز هم رسیدیم به پیچ عاشق بودن و نبودن و من وامانده هنوز گرفتار خم کوچه عاشق شدنم. فکری به حال دلم کن، سنگ شرف دارد به دلی که بهره‌ای از عشق تو ندارد. شبت بخیر چشم خدا!
🍃همه هست عاشقان عاشقان تو حجت خدا بر مایی هستند که مدعی عاشقی هستیم. آنها ادعای عشق ما را ابطال کرده‌اند. هر چه گشتم در زندگی عاشقان تو اثری از «خود»شان پیدا نکردم، هر چه بود «تو» بودی؛ و هر چه گشتم در زندگی خویش، اثری از «تو» نیافتم، هر چه بود «خود»م بود. یک روز قصۀ «خود» را تمام می‌کنم و همۀ «هست»م «تو» می‌شوی. شبت بخیر همۀ هست عاشقان!
🍃 همه زندگی تو که مرا خوب می‌شناسی، حتّی بهتر از خودم! بگو چه کار کنم تا باری از دوش تو برداشته شود؟! به اندازۀ سنگینی یک ذره‌ غباری اگر از بار تو را سبک کنم، برای همیشۀ زندگی‌ام کافی است. خدا ما را در قیامت به اندازۀ بارهایی که از روی دوش تو برداشته‌ایم بالا می‌برد. کسی که بار دوش تو بوده، حال خوبی ندارد. خب من منتظرم. بگو چه کار کنم. اگر وجودم بار دوش توست و کاری از دستم بر نمی‌آید، آیا معنایی برای زندگی می‌ماند؟ پس شاید مردنم باری از روی دوش تو بردارد. تو بگو بمیر می‌میرم. شبت بخیر همۀ زندگی!
🍃حضرت نور دست خودم نیست آقا! نزدیک اربعین که می‌شود شب و روزم می‌شود خیال زیارت اربعین با تو. گاهی میزبانت می‌شوم و گاهی همراهت. با تو از خانه راه می‌افتم،‌ با تو از مرز رد می‌شوم، با تو در طریق الحسین پیاده به سوی کربلا می‌روم،‌ با تو از باب القبله وارد حرم می‌شوم، با تو زیارت می‌خوانم و روضه. من اگر بدون یاد تو اربعین را پشت سر بگذارم، خودم را زائر نمی‌بینم. زائر کسی است که به قصد حسین راهی کربلا می‌شود تا به وصال تو نائل آید. کسی اگر میان تو و حسین، جدایی ببیند و پیاده رفتن به سوی کربلا را دویدن به سوی تو نداند،‌ معلوم می‌شود مفهوم زیارت را نفهمیده و حسین را نشناخته و با جغرافیای کربلا هم ناآشناست. آقا! خیالم را از ستارۀ زیبای همراهی‌ات، دلم را از قمر منیر یادت و چشمم را از خورشید فروزان جمالت محروم نکن آقا! شبت بخیر حضرت نور!
آقا! این روزها وقتی نالۀ پدران و مادرانِ جوان از دست داده و کودکان یتیم را می‌شنوم، وقتی خانه‌های ویران شده روی سر مردم و موشک‌های شلیک شده به قلب شهر و روستا را می‌بینم، وقتی ظالمان و ددمنشان با ریختن خون مردم بدمستی می‌کنند و در مقابل جهانیان به خاطر کشتن زنان و کودکان تشویق می‌شوند، وقتی قهقهۀ پیروزی سر می‌دهند و در میانشان تبریکِ قتل و غارت بی‌گناهان رد و بدل می‌شود، دنیا برایم تاریک‌تر از شب سیاه و تنگ‌تر از خانۀ قبر می‌شود. در این میانه یاد تو می‌افتم و صبری که خدا به تو عنایت کرده. چطور می‌بینی و می‌شنوی و صبر می‌کنی؟! پایان دادن به همۀ این ستم‌ها در توان تو هست؛ اما هنوز خدا اذن ظهور نداده و تو جز چشم به خدا حرف دیگری نگفته‌ای. این همه رضا به حکم خدا را از کجا آورده‌ای آقا! ؟ خوش به حالت با این همه رضایی که داری! شبت بخیر بندۀ‌ راضی و مرضی خدا! | | | @abbasivaladi
🍃امام غریب همیشه می‌ترسیدم و می‌ترسم از این که به نبودنت عادت کنیم. از وقتی رفته‌ای تا همین امروز دهشتناک‌تر از نبودن تو اتّفاق دیگری افتاده است؟ هر چه قدر از نبودنت می‌گذرد، باید سخت‌تر جان بدهیم از غم فراقت؛ ولی چرا این قدر آسان شده نبودنت؟! کسی از ما اگر یک روز و حتی نصف روزی نباشد و ما از او بی‌خبر باشیم، از هم سراغش را می‌گیریم، به این امید که شاید دستمان به خبری از او برسد. آخرین باری که سراغ تو را از کسی گرفتم کی بود؟ نمی‌دانم. چه قدر بد! و چه اندازه مایۀ شرمندگی! کدام درد و کدام مصیبت بدتر از عادت کردن به نبودن توست؟! چرا برای رهایی از این درد، رو به آسمان فریاد نمی‌کشیم؟ التماس می‌کنم آقا که تو به نبودنت در میان ما عادت نکن. وای بر ما اگر روزی برسد که تو میل آمدن نداشته باشی! اگر چه حق داری اگر لحظه‌ای دلت برای ما تنگ نشود. ما را ببخش برای این همه عادت کردن و این قدر عاشق نبودن. شبت بخیر امام غریب!
زندگی یعنی با تو بودن یا به سوی تو دویدن. کسی که به تو نرسیده، اگر از دویدن به سوی تو باز بایستد،‌ در همان دم، مرگ را حس می‌کند. باید به سوی تو دوید؛ زیرا در مسیر رسیدن به تو، این راه رفتن است که انسان را خسته می‌کند و شاید هم متوقف؛ نه دویدن. کسی که برای رسیدن به تو نمی‌دود، معلوم است که برای زندگی بی‌تاب نیست. بی‌تاب نبودن برای زندگی، نشان از تمایل به مرگ دارد و چه تمایل دهشتناکی! زندگی یعنی با تو بودن یا به سوی تو دویدن؛ حالت سومی برای زندگی متصور نیست. من که با تو نیستم و هر چه به خودم نگاه می‌کنم در حال دویدن به سوی تو هم نیستم و از مرگ نیز می‌ترسم. من زندگی را دوست دارم آقا! کمکم کن هر چه زودتر توان دویدن به سوی تو را بیابم. شبت بخیر همۀ زندگی!
🌃 | صــفــای زنــدگـی روی زمــیــن بـه خـوب‌هـایـی بـسـتـگی دارد کــه روی آن راه مــی‌رونــد. هــر کـدام از آنـهـا کـه زمــیــن را خـــالی مـی‌کـنـنـد، زنــدگــی روی زمـــیـــن ســخـــت‌تــر مـی‌شـود و مـی‌بـیـنـی کـه خــوب‌هـا یـکـی یـکـی دارنـد پـر می‌کشند و به آسمان می‌روند. دارم‌نفس‌کم‌می‌آورم‌آقا! سرعت‌رفتن‌خوب‌ها زیـاد شده و فـاصلۀ میان پرکشیدن‌هـایشان کـم. مـا بـه زمـیـنـی کـه ایـن خوب‌ها روی آن زنـدگـی مـی‌کـنـنـد عـادت کـرده‌ایم. بدون آنها ایـن زمـیـن بـرایـمـان غریـبـه اسـت. احـساس غـربـتـی کـه پـس از آنـهـا بـه سـراغمـان آمده، میل زندگی روی زمین را از ما گرفته. آقـا! در ایـن روزهـا نفـس کشیدن روی زمین را تنها با فکر کردن به نفس کشیدن تو روی همـین زمیـن می‌شـود تـاب آورد. کسـانی که بـه حضـور تو در زمین ایمـان ندارند، زنگـی را چگونه تاب می‌آورند؟! کـاش گـرمـای نـفـسـت را حـس مـی‌کـردیم تا تـاب‌آوری‌مان در فراق خوبان بیشتر می‌شد! شبت بخیر نفَس دنیا! @abbasivaladi
خـوب شـدن مـا اگـر قـیـمـت آمـدن تـو باشد، خوب نشـدن جرم بزرگی می‌شود این روزها. خـوب نـشـدن‌هـای مـا بـانی تـداوم ظلم‌هایی مـی‌شـود که دادمان از آن درآمده. وای بر ما اگـر دلـیـل تـأخـیـر ظـهورت، خوب نشدن‌مان باشد! خـوب شـدن مـا اگـر لـحـظـه‌ای آمدنت را جلو بـیـنـدازد؛ مـا در پـاداش عــدالــت‌گـسـتـری تـو شـریـک خـواهـیـم شـد. چـه عـمـلـی بـالاتـر از عـدالت گستری تو در خیال عالم می‌گنجد؟! بـایـد خـوب شـویم. راهی جز این نیست و تا نـگـاه لـطـف تـو نـبـاشـد، خـوب شـدن از ما بر نمی‌آید. کمکمان‌کن آقا که سخت‌محتاجیم! شبت بخیر دستگیر همه! محسن عباسی ولدی 🌼🍂🌹🌹🌿🌼🍂🌹🌹
🌃 | 🌱امـنـیـت جـز در کـنــار تــو، در هـیـچ جـای دیگری مـعـنـا ندارد. مـا اگـر جایی غیر از کنار تـو احـسـاس امـنـیـت کـردیم، بی‌شک گرفتار توهم شده‌ایم. 🌱کاش‌می‌شد این حقیقت را طوری فریاد زد تا همۀعالم‌بشنوند که اگر همه، سلاح‌ها را بـر زمـیـن بـگـذارنـد و بـرای تـأمـیـن امنیـت، دست به دست هم بدهند، تـا وقتی بر مدار ولایـت تـو مـتـحـد نـشـونـد،‌ آخرش باز هم به جـان هـم مـی‌افـتـنـد و امـنـیـت را از یـکـدیـگر سلب می‌کنند. 🌱دسـت‌هـایـمـان اگـر بـی‌تـو بـا هـم مـتـحد شـونـد، بـالأخره یـک روز پنجه‌هایی می‌شوند کـه‌به‌صـورت‌یکدیگر می‌کشیم و چنگال‌هایی که راه نفس را بر هم سد می‌کنیم. 🌱آقـا! زنـدگـی مـا را بر مدار ولایت خویش بدار تا دنیا و آخرتمان آباد شود. 🌱شبت بخیر امان دنیا و آخرتمان!
🌃 | 🥀فـکـر کردن به کسی که دوستش داریم، خـودش بـه تـنـهـایی می‌تواند وجود انسان را پـر از صـبـر کـنـد در بـرابـر مشکلات. بسته به میزان عشق، فایدۀ فکرکردن بیشترمی‌شود. بـایـد عـاشق شد تا باور کرد که فکر کردن به مـعـشـوق چـه معجـزه‌ای می‌کند در کشاکش مشکلات. 🥀مـا یـقـیـن داریـم کـه تـو هسـتی و شـک نـداریـم کـه یـک روز مـی‌آیـی و تـردیـدی هـــم نـیـسـت کـه تـو مـا را مـی‌بـیـنـی؛ امــا عــاشــق نـیـسـتـیـم کـه بـا فـکـر کـردن بـه تو توان پیدا کنیم برای رویارویی با مشکلات. 🥀بـودن تـو بـزرگ‌تـریـن نـعـمـت خـداسـت، چـقدر ماخودمان‌را از بهرۀ هستی تو محروم کرده‌ایم! 🥀در دل‌مشکلات وقتی تاب و توانم بُرید، نباید فراموش‌کنم که ناسپاسیِ نعمتِ بودن تـوست که مرا بی‌طاقت کرده است. یک روز عـاشـقـت کـه شـدم، مـی‌فـهـمـم عمق فاجعۀ این ناسپاسی را. 🥀شبت بخیر بزرگ‌ترین نعمت خدا!