eitaa logo
حجره( مستقر در لبنان )
299 دنبال‌کننده
295 عکس
135 ویدیو
15 فایل
حجره یعنی:مامن ،مدرس،محل آرامش و آموختن اینجا از تحولات خاصی که به چشم میبینم براتون میگم به ویژه از عاشقانه ها و عاطفه های جبهه مقاومت مارو معرفی کنید
مشاهده در ایتا
دانلود
از امروز مدارس باز شده است و شیخ جاد جهادی ما هم باید برود مدرسه و‌چون معلم هست درس بدهد. شیخ جاد طلبه ایران و حوزه قم بوده 📍در عملیات آزاد سازی خرمشهر هم جزو رزمندگان بوده است و خیلی شیرین فارسی را با لهجه شامی صحبت میکند. میگوید ۳۰سال نه یک روز غیبت و نه یک روز تاخیر و با اینکه بازنشسته شده ام باز هم بزور مرا به مدرسه می آورند. ♦️و حرف شیخ جاد این است که شما بچه های جهادی ایرانی عجیب هستین شب و نصف شب و آخر هفته واول هفته تعطیلات ندارین و ما از شما مدل کار جهادی جدید را یاد گرفتیم. @hoojre313
👣سلام و عرض ادب توفیق شد شب میلاد حضرت امیر علیه السلام برسیم خدمت شهدای روضه الحورا و مزارشهیدسید هاشم صفی الدین و بقیه فرماندهان شهید اخیر ❤️ درگوشی بگم( توفیق زیارت مزار سید هم شد) 🌱🍃عیدتون مبارک مردان بزرگ و دریادل.... @hoojre313
شبتون بخیر همین الان که عده ای از شما عزیزان در تدارک رفتن به مراسم اعتکاف هستید اینجا ساعت نزدیک ۱۲ شبه و ما اومدیم خدمت یک خانواده شهید... شهید ابوساجد از فرماندهان گردان رضوان حزب الله... خانواده این شهید نزدیک یک ماهی منتظر حضورما در منزلشون بودن و تا این موقع شب بیدار موندن برای پذیرایی از ما. @hoojre313
یه صحنه ایی بسیار زیبا توجه منو جلب کرد... وقتی محمدحسین دید یه نوجوان سوری سرش رو گذاشته روی زمین .یهویی سر اون پسر سوری رو گذاشت روی پای خودش تا راحت تر اون نوجوان فیلم رو مشاهده کنه. بله دانشگاه انسان سازی در جبهه مقاومت از یه نوجوان اینطوری ایثار و بزرگی رو یاد میده تا راحتی هم نوع خودش براش مهمتر از خودش باش... محمد حسین میرغفاری اعزامی از ایران... @hoojre313
آخرین دقیقا دوماه میگذره از آخرین باری که نیمه شب چشمم برای لحظه آخر قبل از پرواز به گنبدت دوخته شد و ازتون قول گرفتم که به دو هفته نشه برگردم.... نمیدونم چرا زمین گیر شدم حتی بلیط هم گرفته بودم ولی نشد... ۱۰ سال داد میزدیم کلنا فداک یا زینب شهدا راست میگفتند و فدات شدن... من شرمندتم خانم جان من حاظرم همین الان که ۵۰ کیلومتری حرمتم جونم رو برات بدم... منو ببخش بی بی @hoojre313
☢️مازوت سوختی شبیه به گازوئیل خودمونه سوخت کمیاب این روزهای هرمل یکی از کارهای همیشگی بچه های جهادی پر کردن بطریها و توزیعشون بین خانواده هایی هست که بچه زیر دو سال دارند تا کمتر احساس سرما کنند. از قیمتش هم که نگم براتون ... مثلا توی خونه ای که خود ما ساکن هستیم باید خیلی صرفه جویی کنیم در استفاده از مازوت . توی طول روز هرچند هوا هم باشه اگه خونه باشی باید تشریف ببری زیر پتو... این بطری ها برای دوشب کافیست و روزها اکثرا زیر گرمای خورشید☀️ می نشینند تا کمتر مازوت مصرف کنند. 🍃@hoojre313
34.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♦️امشب ،بیروت امشب ضاحیه با مداحی و رجز خوانی مداحای ایرانی لرزید... نبودید ببینید بچه های حزب الله چه طور با شور و شوق کلمات فارسی رو تکرار میکردند. برای دوستاتون هم بفرستید عشق کنن😍... رجزخوانی حاج مهدی سلحشور @hoojre313🍃
شیخ را ازعشق پرسیدم به دستم باده داد... 📍 @hoojre313🍃
[وصیت کردم تو حرم حضرت معصومه دفن شم..] 🌱(این متن ها بهانه ای است جهت عرض ارادت به ساحت حضرت موسی بن جعفر در شب شهادتشان..) میخوام تو دفن شم... این ها جمله های یکی از بزرگترین فرماندهان است. ابوعلی؛ در حادثه انفجار پیجر ها از دو چشم نابینا و از دست ها انگشتانش قطع شده است. با آقا مجتبی جهت هماهنگی و خرید ۴۰۰ عدد شعله کوچک گاز راهی شدیم. پشت موتور بعد از کلی خنده و باز شدن روحیه، آقا مجتبی گفت دیر شد. گفتم کجا میخواهی بروی؟ گفت منزل جانباز و شهید ذوق کردم گفت چون دیر شده برنمیگردی با من بیا برویم و آخر شب میبرمت مجمع... منم از خدا خواسته قبول کردم ازشما چه پنهان دلتنگ بودم،شب جمعه هم بود و تشنه ی روضه ... بعد از حدود یک ساعت طی مسیر به خانه ابوعلی رسیدیم ورودی خانه که رسیدیم دلم آرام شد مخصوصا وقتی ابوعلی را بغل زدم... با دستان مجروحش صورتم را بوسید شیخ گروه شروع کرد به صحبت از مقام جانبازان ،و سید بزرگواری ترجمه میکرد بعضی جاها که کلمات فارسی رد و بدل میشد ابوعلی لبخند میزد متوجه شدیم فارسی بلد است و رو نکرده... پ ن؛ آقامجتبی در کنار ابوعلی 📍 @hoojre313🍃
[وصیت کردم تو حرم حضرت معصومه دفن شم ۲] +نوبت به ابوعلی رسید تا از خودش و معشوقش دختر جناب موسی بن جعفر علیه السلام برایمان بگوید. شروع کرد به ما خوش آمد گفتن : به لبنان خوش آمدید، برای من این کلمه تعجب بر انگیز بود و همزمان لبخند زدم گفتُ گفتُ گفت تا که گفت مقام دختر امام هفتم علیه السلام آنقدر بالاست که حضرت امیر علیه السلام در خواب در جواب بی قراری پدر فرمودند: اگر میخواهی حضرت مادر را زیارت کنی و بی قرار دیدن مزار ایشانی ،برو به قم نزد مقام فاطمه معصومه (س) ؛ گفت که وصیت کرده بودم در جنگ ۳۳ روزه اگر شهید شدم یا بعدش و یا هرزمان بدن من را در حرم قم دفن کنند... ولی دوستان و نزدیکان میگفتند این امر محقق نیست. +یکی از دوستان فرماندهی به من بشارت داد که اگر شهید شدی پیکرت را به قم میبرم برای دفن در حرم بی بی . قصه از این قرار شد که بچه های گروه ما بدون اطلاع تعدادی نبات حرم حضرت و پرچم گنبد رو باخود آوردند پرچمی که ماه ها روی قبه عمه سادات بوده و حالا در بغل ابوعلی است و او خواهش میکند یک شب پرچم کنارش باشد تا فرجی برا مجروحیتش باشد البته این نگاه من بود که برایتان تعریف کردم. ابوعلی خیلی بی قرار و عاشق حضرت بود. @hoojre313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهید : [ معتقدم چیزی که تجربه‌ ی حزب‌الله را خیلی از جهت فکری و روحی به امام خمینی(ره) نزدیک کرد، این بود که فکر امام با کار روزمره به دل و عقل نیروهای حزب‌الله وارد شد نه به وسیله‌ی روش‌های سنتی مرسوم برای نقل افکار!✨ ] اجرای پرتره حضرت امام دوکوهه امام خمینی @hoojre313🍃
ابن قسمت رو حتما بخونید و از دست ندید ادامه روایت عباس: خانه‌ی شهید عباس علامه در محله‌ی اوزاعی بود؛ لب خط ضاحیه‌ی بیر‌وت، پشت دیوارهای فرودگاه؛ ضاحیه‌ی ضاحیه. مادر عباس از خواهرش یعنی خاله ی عباس خاطره گفت:که عبایه‌اش مندرس شده بود و عباس وقتی عبایه خاله را دید پلی‌استیشن خود را فروخت و برای خاله یک عبایه‌ی تازه، هدیه خرید... در بیروت مدارس مختلط اند عباس در بیروت در دبیرستان دولتی درس می‌خواند که مختلط بود. سال آخر درسش دعوت آن دختر شیعه‌ی ناملتزم را به نتیجه رساند و محجبه‌اش کرد؛ حتی مادر دخترهم محجبه شد با همین حرف زدن و کتاب دادن. عباس علامه در این جنگ شهید شد و آن دختر اکنون طلبه است... پ ن:تصویرکتاب شهید ابراهیم هادی که عباس را عمیقا تکان داده و کتابی نوشته شهید حسن نصرالله راجب عاشورا که لحظه شهادت همراه عباس بوده. @hoojre313